در بحثی که ميان وبلاگنويسان درگرفته و
خرس
مهربان اصلیترين آنها را
گردآورده،
به نظرم نکتهای مغفول مانده و آن، اينکه منتقدان از موضع جنبش
اصلاحطلبی کوشيدهاند توصيههايی به فعالان جنبش (و يا به قول
دکتر جلايیپور «پويش»)
زنان بکنند.
بعنوان کسی که ادعايی در حوزه مسايل زنان ندارم و در عوض، مدعی
اطلاع و پيگيری جدی جريان اصلاحطلبی هستم، نه به زنان که به
منتقدان اصلاحطلب آنها توصيهای دارم.
توصيه من آن است که به جای نقد و يا ارائه راهکار به زنان، سعی
کنند از تجارب آنان سود جويند؛ چرا که حرکت زنان در زمينه
اصلاح و نقد قدرت و نيز تحت سرکوب بودن و مقاومت نسبت به جريان
اصلاحطلبی، مثال
«السابقون» است و شايسته تقرب.
در مقابل، جريان اصلاحطلبی در شرايط کنونی، خود اسير
«استراگيجی" (به تعبير زيبای
مهندس لطفالله میثمی) است و حتی اگر
بپذيريم که نفس اصلاحطلبی، خود يک راهبرد(استراتژی) است؛ در
سطح راهکار (تاکتيک) شديدا لنگ میزند.
نکته مهمتر آن است که جريان اصلاحطلبی حرکتی است کاملا سياسی
و وامانده در سطح نخبگان، اما حرکت زنان با وجود سياسی بودن
(درون ساختار ايدئولوژيک-امنيتی موجود) بشدت متاثر از پايگاه و
خاستگاه اجتماعی است.
جريان اصلاحطلبی چنان در ارتباط با بدنه اجتماعی فاقد برنامه
و حتی تصور از «اقدام عملی" است که مناسبتر میبيند جلسات
تکراری درون حزبی و درون ائتلافی را (که البته در جای خود
ضروری است) ادامه دهد تا آنکه روشهای ريشه زدن در جامعه را
بيازمايد.
اين پرسش که
«آيا
اصلاحطلبی صرفا انتخابات است؟»، پرسشی جدی
است. البته من اين پرسش را از موضع تحريم، باز نمیگويم؛ اما
از موضع نقد حرکت موجود اصلاحطلبان گفتنی است. (بد نيست به
همين مناسبت در سالگرد ترور حجاريان بپرسم: چرا استراتژی
«فشار
از پايين-چانهزنی در بالا» به حاشيه رفت؟ به
کدامين دليل، جز ناتوانی در سازماندهی اجتماعی؟)
بهنظر من، اگر قرار بر نقد حرکت زنان است، نقد حرکت اصلاحی بر
آن اولويت دارد.
همانطور که وقتی بحث مطالبات زنان مطرح میشود، سياستمداران
بیبرنامه در اين عرصه میگويند:«حل مساله سياسی اولويت دارد.
آنکه درست شود، اينها هم درستشدنی است».
خلاصه آنکه، جريان اصلاحطلبی بسيار کارهای نکرده و بسيار
راههای نرفته پيشرو دارد تا به نقطه کنونی حرکت زنان برسد.
هرگاه در اينجايی ايستاديم که زنان ايستادهاند و هنوز نای
حرکتی در حد و سطح کنونی آنان داشتيم، حق نقد و بويژه «ارائه
راهکار» به آنان را خواهيم داشت؛ ورنه، بگذاريم راه خودشان را
بروند، بهتر است. مگر در اين 28 سال، غير از اين بوده؟
|