حمله به ایران
نبرد "پرل هاربر" و یا
11 سپتامبر جدید خواهد شد؟
عبدالله شهبازی
در روزهاي اخير، برخي مقامات مسئول ايراني تهاجم نظامي
دولتهاي جرج بوش (آمريکا) و توني بلر (بريتانيا) به ايران را
غيرمحتمل و «جنگ رواني» خواندهاند.
نگارنده، برخلاف ديدگاه فوق، بر آن است که «مجتمع نظامي-
صنعتي»،
يعني کانونهاي زرسالار مرتبط با نظاميگري در غرب، هيچ
آلترناتيو جدي ديگري بجز برافروختن آتش جنگ با ايران در برابر
خود ندارد. بهعبارت ديگر، افول تنش نظامي در منطقه خاورميانه
کاهش بودجه و هزينههاي مستقيم و غيرمستقيم نظامي ايالات متحده
آمريکا را در بر خواهد داشت که هم اکنون به رقم نجومي بيش از
800 ميليارد دلار در سال رسيده است. براي کانونهاي نظاميگراي
غرب اين فرايند پذيرفتني نيست. به عکس، آنان نه تنها کاهش
هزينههاي نظامي را نميپذيرند بلکه خواستار
افزايش آن
در سالهاي آتي هستند.
معضل اصلي در تحليلهاي رسمي ايران اتکا بر ديدگاههاي
کارشناسي غالب بر نهادهاي دولتي آمريکا، مانند وزارت امور
خارجه و آژانس مرکزي اطلاعات (سيا)، است. اين ديدگاههاي
کارشناسي تهاجم نظامي به ايران را از زاويه منافع ملي آمريکا
خطرناک و مضر ميداند. اين نظري است که تعداد قابل توجهي از
شخصيتهاي سياسي متنفذ آمريکايي، اعم از «جمهوريخواه» و
«دمکرات»، به خوبي بدان واقفاند و به اين دليل در برابر
اقدامات ماجراجويانه کانونهاي جنگطلب نومحافظهکار و دولت
بوش ايستادهاند. پيشتر سخنان ران پل، نماينده حزب حاکم
جمهوريخواه از ايالت تکزاس، را نقل کردم.
آخرين موضعگيري در اين زمينه، اظهارات سناتور جي راکفلر (از
حزب دمکرات)، رئيس جديد کميسيون اطلاعاتي سنا، عليه تحرکات ضد
ايراني دولت بوش است.
اين هشدارها دقيقا به دليل احساس خطر از قريب الوقوع بودن
تهاجم نظامي کانونهاي جنگطلب در دولتهاي آمريکا و بريتانيا
به ايران است؛ تهاجمي که بدون جلب موافقت کنگره و با شعبدههاي
ماجراجويانه صورت خواهد گرفت. در تاريخ آمريکا، ماجراي پرل
هاربور اولين شعبده بزرگ از اين دست و حادثه 11 سپتامبر
جديدترين، و نه آخرين، آن است.
|