ديروز
گفتگوی نيکلاوس برنز معاون وزارت خارجه آمريکا را با يکی از
شبکه های خبری ديدم. لحنش درباره ايران خارج از عبارات مرسوم
ديپلماتيک و تهديد آميز
بود. کشته شدن 5 سرباز آمريکای را در حومه کربلا به ايران نسبت
می داد و
می گفت ما بايد از جان سربازانمان دفاع کنيم و درپی آن ادبيات
و واژه هايی که بکار می برد کاملا ستيزه جويانه بود. اگر امروز
اين نطق خشن و نطقهای مشابه آن، به سبب معنای ذاتی که دارند
چندان در رسانه ها متفاوت جلوه نمی کند به اين دليل است که
آمريکايی ها در 3-4 سال گذشته و به ويژه طی 1-2
ماه اخير حجم وسيعی تبليغات منفی عليه ايران در رسانه های بين
المللی داشته اند و متقابلا از سوی ايران يا امکانی برای خنثی
کردن آن نبوده و يا
اينکه متقابلا در پاسخ عباراتی بکار گرفته شده و يا سياستهايی
اتخاذ
گرديده که نتيجه را در عمل برای آن تبليغات هموارتر کرده است.
3 ماه پيش
امکان حمله نظامی بسيار ناچيز بود ولی حالا هر رسانه ای بارها
اين احتمال
را به طرق مختلف مطرح کرده و افکار عمومی دنيا را با آن آشنا و
آماده کرده
است. سخنان ژاک شيراک رييس جمهور فرانسه هم در روزهای گذشته
شگفتی آفرين
بود. او پس از ذکر مقدماتی گفت که اگر ايران با بمب اتم
اسراييل را هدف
موشک قرار دهد تهران با خاک يکسان خواهد شد. اين گزاره ها در
شرايط عادی به کار نمی رود. تهديداتی است که به سبب تکرار،
متاسفانه بدون رودربايستی و به تواتر ادا می شود.
نظرات
سيامک
:
متاسفانه
اين تهديدها حالت عادی به خودش می گيرد تا حساسيت
افکار عمومی را برای حمله احتمالی کم کند. حکوممت
ايران هم با رفتارش به هر آنچه به آن نسبت می دهند
دامن می زند. ذره ای از خشونت در داخل و رجز خوانی
و اخلال در خارج
کوتاه نمی آيد. ما ايرانيها حکومت را از کشور جدا
می بينيم ولی واقعيت اين
است که همه آنچه حکومت انجام می دهد به پای ايران
نوشته می شود و ايران و
مردم ايران بهای آن را خواهند پرداخت. آدم بشدت
نگران و غمگين می شود و
کاری
هم از دستش بر نمی آيد. آنها هم که کاری از دستشان
بر می آيد که می بينيم که اين قمار خطرناک را به
يا ما يا هيچ چيز رسانده اند! خدا به خير
کند. |
|