تهديد به اقدام عملی
دور
تازه تخريب چهر ه های برجسته نظام به ويژه آيت الله هاشمی
رفسنجانی در حالی آغاز شده است که وی در هفته های اخير طرف
مشورت شخصيت ها و احزاب
سياسی مختلف کشور بوده و همگان از وی خواسته اند برای خروج
کشور از بحران
های داخلی و خارجی چاره انديشی کند.
موج تخريب ها از زمانی گسترش يافت که رئيس تشخيص مصلحت نظام در
يکی از
خطبه های نماز جمعه تهران، دولت را به اتخاذ تدابير بيشتر در
موضع گيری های سياست خارجی و داخلی فراخوانده بود. همين مسئله
نيز در ايام محرم
دستاويز ديگری شد تا برخی از مداحانی که از محافل مذهبی برای
ترويج نگاه
سياسی متبوع خود استفاده می کنند با لحن بی پروايی عليه آيت
الله هاشمی رفسنجانی تاخته و وی را به ترساندن مردم متهم کنند
و وعده افشاسازی درباره
رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام بدهند.
تخريب عليه شخصيت های نظام چند صباحی است که به طرق مختلف در
کشور آغاز
شده و نه تنها آيت الله هاشمی رفسنجانی بلکه ديگر چهره ها را
نيز در امان
نگذاشته است. نسبت دادن ريشه مشکلات کنونی کشور در مسائل داخلی
و البته
اقتصادی به دولت های گذشته و زير سوال بردن خدماتی که در طول
ساليان پس از
انقلاب صورت گرفته، اگر تخريب نباشد نقد منصفانه و توجيهی برای
برخی از
کاستی های عملکرد دولت نهم نيست.
افراطيون و برخی از حاميان بی چون و چرای سياست های دولت نهم
در حالی تخريب هاشمی رفسنجانی را نشانه رفته اند که وی هم
اکنون به عنوان
سياستمداری قديمی و معتمد جناح های مختلف سياسی کشور و در
جايگاه محور
اعتدال در عرصه سياسی کشور قرار گرفته است؛ اعتدال به منظور
ايجاد اجماعی ملی برای خروج از بحران های داخلی و خارجی کشور.
پيروزی چشمگير هاشمی در انتخابات خبرگان، حمايت وی از تخريب و
تقويت
نهادهای مدنی و رجوع احزاب و گروه های ريشه دار اصلاح طلب و
اصولگرا به
سوی وی گواه اين مطلب است که برای رهانيدن کشور از مشکلات چاره
ای نيست
مگر بازگشت به انديشه و عمل اعتدالی که نمايندگی آن را هاشمی
رفسنجانی بر
عهده دارد. شايد به همين دليل است که فاطمه رجبی در آخرين
دستنوشته خود
سخنان رئيس مجلس شورای اسلامی و رئيس تشخيص مصلحت نظام را در
همايش ملی سياست های کلی اصل 44 قانون اساسی دستمايه ای برای
تخريب مجدد هاشمی رفسنجانی و گزينه جديد، حداد عادل قرار دهد.
فاطمه رجبی نه تنها به خاطر اين که همسر سخنگوی دولت است بلکه
به دليل
تخريب شخصيت های نظام و يکجانبه گری او در حمايت از عملکرد
دولت نهم چندی است که نامش به غير از هفته نامه يالثارات و
نشريه صبح در محافل رسانه ای ديگر نيز به چشم می خورد. وی که
چند صباحی است مقاله های دنباله داری در
تخريب چهره آيت الله هاشمی رفسنجانی و برخی ديگر از چهره های
نظام چون سيد
محمد خاتمی، آيت الله شاهرودی، قاليباف و “ می نويسد، با گسترش
شعاع تخريب
خود، علاوه بر رئيس تشخيص مصلحت، حداد عادل را نيز به جمع
حاميان بی عدالتی مورد ادعای خود اضافه کرده است.
تلخی گفتار فرزند محقق و نويسنده مرحوم حجت الاسلام علی دوانی
حتی برادران وی را نيز بر آن داشت تا با انتشار نامه ای
سرگشاده از ديدگاه های فاطمه رجبی درباره هاشمی، خاتمی و کروبی
از سوی خود و پدر فقيدشان اعلام
برائت کنند. رجبی اين بار در تازه ترين دستنوشته اش با برجسته
کردن
فرازهايی از صحبت های هاشمی و حداد عادل در همايش بررسی سياست
های اصل 44
قانون اساسی، حداد عادل را به حمايت از سياست های هاشمی معرفی
کرده و می گويد؛ «بيش از هر سخن يک هورای بلند برای ليبراليسم
سياسی و اقتصادی رئيس
مجلس در جمله پايانی او کشيد و پس از آن «جفت بودن» هاشمی و
حداد را در
دفاع از سرمايه داری، مذمت گفتمان اسلام ناب محمدی (ص)، حضرت
امام (ره) که
اقتصاد دهه اول منشا گرفته از آن بود، به صورت هولناک مداخله
کرد.»
هاشمی رفسنجانی و حداد عادل در اين همايش ضمن انتقاد از روند
خصوصی سازی در کشور خواستار پيشرفت در اين مسير شده بودند. به
طوری که حداد عادل در
جلسه ياد شده نتيجه کنترل دولت بر سرمايه داری را گسترش تصدی
گری دولت
خوانده و تصريح کرده بود که تجربه نشان داده، در هيچ کجای دنيا
دولت
بازرگان دولت خوبی نيست و بايد در نظر و عمل با سرمايه گذاری
مهربان
باشيم.رجبی همچنين می نويسد؛ «حداد عادل اگر از گفتمان ضد
سرمايه داری حضرت امام خمينی در دهه اول دل پر خونی دارد، حق
ندارد به عنوان رئيس مجلس
نظام جمهوری اسلامی، اين گونه مدافع سرمايه داری گردد. البته
از ايشان که
تا پيش از ورود به مجلس ششم هيچ وجهه سياسی نداشته، توقعی نيست
که بتواند
خارج از چارچوب ترسيمی هاشمی، خاتمی، حسن روحانی يا ... نظريه
سياسی و
اقتصادی بدهد.
ولی به هر حال او در جايگاهی است که اجازه ندارد اعتقاد به
سرمايه داری شدن کشور را به عنوان سياست منتقدانه نسبت به دولت
عدالت محور يا دفاع از
قانون اساسی !! ابراز نمايد.» وی همچنين اين بخش از سخنان آيت
الله هاشمی را که گفته بود «در صحبت های دو هفته پيش رهبری
برای سه قوه سران سه قوه و
بنده تعبير انقلاب اقتصادی را راجع به اين حرکت شنيديم و اين
برای من کلمه
تازه ای نبود و از ابتدای انقلاب اين عقيده را داشتم» به خود
بينی هاشمی تعبير کرده و دوران هشت ساله رياست جمهوری وی را با
بيان اين مطلب که
«وجود
اقليت سرمايه خوار و اکثريت فقر، فساد و تبعيض بر آمده از آن
هنر 8
سال سازندگی و 8 سال اصلاح طلبی ناشی از تفکر و برنامه های
هاشمی است»؛
زير سوال می برد.
وی حتی تلاش های آيت الله هاشمی رفسنجانی برای ايجاد وحدت و
تامين
امنيت کشور در مجامع داخلی و خارجی را ناديده گرفته و با خارجی
خواندن
اصلاح طلبان چنين می نويسد؛ «يک وقت هاشمی انقلابی سه آتشه ای
بود که در
خطبه های نماز جمعه، به گروهک های ملحد و منافق، «دشنام آشکار»
می داد و
وقت ديگر پدرخوانده اصلاح طلبی در برگيرنده ملحدان و سلطنت
پرستان و
منافقان شد و در انتخابات نهم، نامزد مورد حمايت بلندپايه ترين
چهره ها و
عناصر داخلی و خارجی گرديد!
و پس از انتخابات نهم سردمدار و معرکه گردان تهديدات و تخريب
ها و
...
عليه احمدی نژاد چه در مسئله هسته ای و ديپلماسی عزت آفرين او،
و چه در
مسائل فرهنگی و داخلی!» اين اظهارات در حالی از سوی رجبی ارائه
می شود که
فعالان سياسی وی را وزنه موثری در عرصه سياست قلمداد نمی کنند.
با اين حال
رجبی در انتهای يادداشت خود با طرح اين سوال می گويد؛ «آيا
تقابل همه
جانبه هاشمی و ياران و همفکران وی با عدالت محوری احمدی نژاد
يک منکر بزرگ
و صريح نيست که بايد همه ملت در برابر آن «ناهی" باشند و اگر
نتيجه نداشت،
چاره جويی عمل ديگری را دنبال کنند؟ شايد فاطمه رجبی کوچکتر و
هم تهديد او
کم اهميت تر از آن به نظر برسد که بتوان آن را جدی گرفت.
اما اگر سخنان اخير او را در کنار تعبير ديگری که در کتاب
«معجزه هزاره
سوم» آورده قرار دهيم، سريع تر به اين نتيجه برسيم که در کشور
ما حرف های ساده و بی اهميت بعضی افراد گاهی ممکن است به همين
سادگی برخی افراد معتقد
و ساده دل را تحريک کند و به تکرار فاجعه ای نظير ترور سعيد
حجاريان منجر
شود. فاطمه رجبی در کتاب خود وقتی می خواهد درباره تروريسم
کوری که به
معلول شدن سعيد حجاريان منجر شد بنويسد، می گويد؛ «بيدادی که
حجاريان عليه
دين و فرهنگ ملت برپا کرد، به ترور او منجر شد.»
افکار عمومی اين رفتار را بر نمی تابد
اين نکته که آيا اين اظهارات و يا موج تخريب هايی از اين دست
می تواند
فضای جامعه را ملتهب و به سمت استفاده از ابراز خشونت سوق دهد،
سوالی است
که محمد عطريانفر در گفت وگوی خود با کارگزاران با بيان شباهت
فاطمه رجبی و محمود احمدی نژاد در بيان اين سخن چنين می گويد؛
«فاطمه رجبی از اين جهت
به احمدی نژاد شباهت دارد که هم او را می شناساند و هم با او
شناخته می شود.» اين عضو کارگزاران ادامه می دهد؛ عجيب است که
در ميان اين همه نخبه
و صاحب نظر در کشور فقط خانم رجبی است که با فقدان پيشينه
سياسی و البته
به عنوان يک خواهر محترم که اساسا بيشتر بايد بياموزد تا سخن
بگويد، به
چنين اظهاراتی می پردازد و بدون هيچ گونه قيد و شرطی از دولت
نهم دفاع می کند.
عطريانفر همچنين نحوه دفاع رجبی از عملکرد دولت و البته شخص
احمدی نژاد
را مورد انتقاد قرار داده و می گويد؛ از نظر ما بهتر اين است
که رجبی به
جای اين که تنها به شايستگی ها و قابليت های احمدی نژاد اشاره
کند به صورت
اثباتی سخن بگويد، برای تعريف احمدی نژاد به تخريب ديگران روی
نياورد.
عطريانفر تصريح می کند، افرادی که فاقد استدلال بوده و هستند،
به اين روش
روی می آورند.
در همين حال مريم بهروزی، دبير کميته سياسی جبهه پيروان خط
امام و
رهبری نيز در گفت وگوی خود با کارگزاران با بيان اين که من اين
نوع ادبيات
سياسی فرهنگی را نمی پسندم، چنين اظهار می کند، اين گونه بيان
ديدگاه نه
تنها منجر به بهبود وضعيت سياسی و فرهنگی نمی شود بلکه نوعی
لفاظی غير
محترمانه است. چرا که اگر فردی انتقادی دارد بايد آن را به
صورت منطقی،
منصفانه و خردمندانه بيان کند تا بتواند به عنوان آمر به معروف
تاثيرگذاری مثبت داشته باشد.
هادی قابل چنين اظهارنظرهايی را به «کف روی آب» تعبير کرده و
چنين تصريح
می کند؛ اين مسئله نشان دهنده اين است که فضای کشور از ناحيه
خشونت طلبان
چگونه است و گويا عده ای می خواهند همان فضا را بر جامعه حاکم
کنند. در
حقيقت زمانی که وضعيت کنونی کشور در شرايط معمولی قرار ندارد،
جو سياسی کشور چنين سخنانی را بر نمی تابد. قابل همچنين اشاره
می کند که انتقاد به
سياست های دولت تنها از سوی هاشمی و حداد عادل مطرح نمی شود به
طوری که
بسياری از مقام های عالی رتبه کشور نسبت به سياست های دولت و
به ويژه
سياست های اقتصادی آن گلايه دارند.
به اعتقاد قابل اين عده اگر چه می خواهند فضا را به سمت خشونت
سوق دهند
اما با در نظر گرفتن شرايط فعلی کشور در فضای داخلی و خارجی
بعيد است که
قادر به انجام نيات خود باشند. اگر عطريانفر هم معتقد است که
خانم رجبی و
امثال وی چندان بدشان نمی آيد آقای هاشمی را به خاطر خدمتشان
در طول
انقلاب در دادگاهی صحرايی محاکمه کنند، اما افکار عمومی که
بهترين مرجع
برای قضاوت هستند، هاشمی رفسنجانی را در صدر نشانده و از وی
مدد می گيرند
تا کشور را از بحران های موجود و البته توسط متفکران کشور نجات
دهند.
اگر چه هاشمی رفسنجانی از دغدغه و نشاط سياسی برخوردار است اما
اين
نشاط نشان از دلبستگی وی به نظام و نگرانی او از آينده انقلاب
و سرنوشت
مردم است. به اعتقاد عطريانفر، در انقلاب اسلامی و با مديريت
حضرت امام
(ره)
خشونت ها به حداقل رسيد. بر اين اساس باور ندارم فضای ايران به
سمت
خشونت برود. چرا که اين مسئله از زاويه نگاه مردم و حاکمان
چندان پذيرفته
شده نيست و افکار عمومی در برابر رفتار راديکال به سرعت موضع
گيری کرده و
جلوی اين گونه تحرکات را می گيرند.
توصيه به فاطمه رجبي
محمد عطريانفر در توصيه ای به فاطمه رجبی چنين خاطر نشان می
کند؛ رجبی و
امثال وی بايد به جای تخريب ديگران به اين نکته بيانديشند تا
همفکران خود
و البته رئيس جمهور را با رويکردی اثباتی به جامعه معرفی کنند
و اگر در
اين زمينه ناتوان هستند، سکوت کنند و آبرو و حيثيت پدر خود،
مرحوم علی دوانی و برادر محترمشان را مخدوش نکنند.
بهروزی هم در توصيه ای خطاب به فاطمه رجبی چنين می گويد؛ اگر
خانم رجبی می خواهد امر به معروف کند بايد اين کار را به صورت
خصوصی انجام دهد.
چنانچه از اين نقد خصوصی نتيجه ای نديد با زبان بسيار آرام و
ملايم صحبت
هايش را مطرح کند. به اعتقاد مريم بهروزی دعوا کردن که کاری
ندارد! هر کسی می تواند با بهانه ای با فرد ديگری دعوا کند؛
اما اينها هنر نيست.
هنر در اين است که برای بهبود وضعيت اقتصادی، سياسی، اجتماعی و
فرهنگی و ... کشور راهکار و پيشنهاد اصلاحی و حقوقی به مجلس و
دولت ارائه کرد و
بدين شکل به اصلاح امور پرداخت نه اين که شخصيت افراد را تخريب
کرد |