ايران

www.peiknet.com

   پيك نت

 
صفحه اول پیوندهای پیک بايگانی پيک  

infos@peiknet.com

 
 
  متن کامل مصاحبه کتبی صدای امريکا با آيت الله منتظری
استبداد، استبداد است
چه شاهنشاهی و چه روحانی
 
 
 
 

 

آيت الله منتظری مصاحبه ای کتبی با صدای امريکا انجام داده است. اين مصاحبه همزمان با حضور هاشمی رفسنجانی در قم انجام شد و يا همزمان با اين حضور پخش شد، اما برخلاف دفعات گذشته که اين نوع مصاحبه ها بلافاصله از جانب دفتر خود وی به همه سايت ها و خبرگزاری ها مخابره می شد و يا روی برخی سايت های مذهبی قرار می گرفت تا متن اصلی دراختيار همگان باشد، اينبار متن اين مصاحبه با تاخير منتشر شد.


‏از آنجا که اين مصاحبه در آستانه سالگرد انقلاب بهمن 57 انجام شده است، آيت الله منتظری در اين ارتباط گفت:

 ‏چون در آستانه سالگرد پيروزی انقلاب هستيم، قبل از پرداختن به‏ ‏پاسخ های، ذكر اين نكته ضروری است كه مردم ما در آغاز انقلاب‏ ‏در شعارهای خود مي‎گفتند: "استقلال ، آزادی ، جمهوری اسلامی ". در زمان‏ ‏شاه نفت ما به قيمت خوب فروخته مي‎شد و پول ما نيز در جهان ارزش‏ ‏داشت، ولی چيزی كه مردم را رنج مي‎داد و آنان را به سوی انقلاب سوق‏ ‏مي‎داد استبداد شاهانه و اختناق، قانون شكنی، فشار ساواك، سلب آزاديها و‏ ‏غارتگريها و فساد اجتماعی بود. مردم در برابر اين خصلت ها برای كسب‏ ‏آزادی، عدالت اجتماعی، رفع تبعيضات و تشكيل جمهوری اسلامی يعنی ‏حكومتی مردمی توأم با موازين اسلامی قيام كردند. در نظر مردم استبداد‏ ‏استبداد است، خواه از ناحيه شاه باشد خواه از ناحيه روحانيت. مردمی كه‏ ‏شعارشان "جمهوری اسلامی " بود معلوم بود حاكميت اسلام را پذيرفته اند و‏ ‏مقصودشان از آزادی، آزادی بيان و اظهارنظر در مسائل سياسی و اجتماعی ‏مي‎باشد. رسانه های گروهی كشور متعلق به همه طبقات جامعه است نه قشر‏ ‏خاصی، و بالاخره مردم مي‎ديدند اختناق در جامعه حكم فرماست، لذا برای ‏نجات از اين وضعيت به انقلاب روی آوردند.

‏به عبارت ديگر پيش از انقلاب در كشور رژيمی مستبد و خودسر با زور و‏ ‏اختناق و بی اعتنای به عقايد و افكار عمومی و با تكيه به قدرت های خارجی ‏حكومت مي‎كرد، و وابستگان رژيم در سايه قدرت سلطنت، كشور و ثروت‏ ‏آن را ملك طلق خود مي‎پنداشتند، ثروت كشور به يغما مي‎رفت، در صورتی ‏كه اكثريت قاطع مردم در فقر و محروميت به سر مي‎بردند. در اين صورت هم‏ ‏عقل و هم شرع حكم مي‎كرد كه مردم نبايد در برابر ظلم ها و زورگويی ها و‏ ‏چپاول ها ساكت و بی تفاوت باشند، همان گونه كه ظلم و تعدی گناه است‏، ‏تحمل ظلم نيز گناه است، مگر اينكه انسان ناتوان باشد. خدا غيرت و شهامت‏ ‏را در سرشت انسان قرار داده تا از حق خود، ناموس خود، كشور خود و دين‏ ‏خود دفاع كند. پس بر اين اساس اصل قيام برای انقلاب اسلامی يك وظيفه‏ ‏وجدانی و شرعی بوده است .

‏بنابراين، اصل انقلاب و تشكيل نظام "جمهوری اسلامی " كار بزرگ و‏ ‏مقدسی بود كه به وسيله نهضت همه طبقات ملت و به رهبری مرحوم‏ ‏آيت الله خمينی انجام شد، و به مردم وعده های زيادی و از جمله آزادی ‏سياسی و توسعه اقتصادی و فرهنگی داده شد و اهداف والا و با ارزشی در‏ ‏نظر بود كه متأسفانه به بسياری از آنها دست نيافتيم . كاركرد نظام را نه مي‎توان‏ ‏مطلقا منفی شمرد و نه مثبت . هم كارهای مثبتی انجام شده و هم كارهای ‏زيانباری كه برخلاف مصالح اسلام و ملت و كشور بوده است و متأسفانه‏ ‏نوعا به نام اسلام انجام شده و مي‎شود. ‏به طور اجمال علت مشكلات پيش آمده را مي‎توان چنين بيان نمود:

‏‏الف : روشن نبودن ابعاد حكومت دينی برای متصديان امور. فقهای ‏شيعه به دليل انزوای سياسی در طول قرون متمادی ، توفيق تبيين ابعاد‏ ‏حكومت دينی متناسب با زمان و وظايف حاكم و حقوق ملت را پيدا نكرده‏ ‏بودند، و جمهوری اسلامی اولين تجربه حكومت دينی به وسيله فقهای ‏شيعه بود.
‏ ‏ب : قانون اساسی نيز اولين تجربه ای بود كه توسط خبرگان - هرچند‏ ‏دلسوز - ولی بدون تجربه تنظيم شد، و طبعا دارای نقائص و تضادهايی ‏مي‎باشد از جمله اينكه مسئوليت ها نوعا بر عهده رئيس جمهور و قوه مجريه‏ ‏است، ولی اهرمهای قدرت در اختيار رهبری قرار داده شده، بدون اينكه‏ ‏پاسخگو باشد، و بر اين اساس بسياری از كارهای اساسی و مهم راكد مي‎ماند‏ ‏و در اين ميان كسی پاسخگو نيست .

‏ج : مسئولين و متصديان امور پس از اينكه به قدرت رسيدند گرفتار يك‏ ‏گونه انحصارطلبی شدند و بر اين اساس بسياری از نيروهای مفيد و فعال‏ ‏كشور حذف شدند و صفا و صميميت گذشته فراموش شد، و به جای ‏استقرار نظام عدالت و قسط، نظام خودی و غيرخودی شكل گرفت و‏ ‏بی گناهانی به زندان افتادند.

‏‏نتيجه اين گونه سياست اين است كه كارها در اختيار جناحی خاص قرار‏ ‏مي‎گيرد و به تذكرات و انتقادات بی اعتنايی مي‎شود و بر اساس سنت الهی و‏ ‏تجربه تاريخ هنگامی كه كارهای بزرگ به دست افراد كوچك و كارهای ‏كوچك به دست افراد بزرگ قرار داده شد، اختلال امور و تضييع حقوق و‏ ‏مصالح كشور را در پی خواهد داشت ، و بالاخره عدم تجربه و خودمحوری ‏متصديان امور و عدم تحمل انتقادات ديگران منشأ عمده مشكلات است .

‏- برخی معتقدند كه مشكلات ايران حاصل خارج شدن دين از‏ ‏قلمرو رسالت خويش و ورود آن به قلمرو حكومت است . نظرتان را بيان‏ ‏فرمائيد؟

آيت الله منتظری: اگر منظور شما از ورود دين به قلمرو حكومت اصل ولايت فقيه‏ ‏است، بايد گفت که اصل ولايت فقيه به طور اجمال و نيز ضرورت آن به معنای ‏صحيح و معقول از مسائل اساسی فقه اسلامی است و عقل و كتاب و سنت‏ ‏بر صحت آن دلالت مي‎كند، ولی معرفی های اغراق آميز - به ويژه اضافه كردن‏ ‏قيد مطلقه به آن - و مطلق نگری و عدم توجه به ساير اصول قانون اساسی و از‏ ‏جمله اصول مربوط به حقوق ملت موجب بروز تضاد و چالش در اداره‏ ‏كشور گرديده و خسران و زيانهايی را به دنبال داشته است .

‏‏همان گونه كه من قبلا گفته ام با اين روش كه آقايان دارند و اين گونه كه عمل‏ ‏مي‎كنند حاكميت دينی شكست خواهد خورد. و با كمال تأسف چون‏ ‏كارهای خلاف خود را با نام اسلام توجيه مي‎كنند، قهرا مردم به اسلام و هر‏ ‏نوع حكومتی كه به نام اسلام باشد روی خوش نشان نخواهند داد.
‏ ‏
- وضعيت فعلی كشور و فشارهای بين المللی در ايران را چگونه ارزيابی ‏مي‎فرمائيد، دلايل و راه حل آن چيست ؟

آيت الله منتظری: اينكه ما در حال حاضر در وضعيت كم نظير بحرانی، چه از‏ ‏داخل چه از خارج بسر مي‎بريم در آن شكی نيست. گذشته از لحاظ‏ ‏سياسی و فرهنگی، از جهت اقتصادی مردم ما با مشكلات عديده ای دست‏ ‏و پنجه نرم مي‎كنند، مردم گله مند هستند. كشوری كه اين همه منابع متنوع‏ ‏دارد، به دليل نبود مديريت اقتصادی كارآمد از بسياری از كشورها كه دارای ‏نفت و گاز نيستند عقب مانده است. مسئولان هم با ارائه آمارهای غير‏ ‏واقعی و شعار به توجيه های غير قابل قبول روی آورده اند، از آن مهم تر اينكه‏ ‏فشارهای بين المللی بر سر بحث انرژی هسته ای هم يكی از عوامل ايجاد‏ ‏مشكلات اقتصادی شده است. ما هم اعتقاد داريم كه انرژی هسته ای حق‏ ‏ماست اما آيا ما حق و حقوق ديگری نداريم كه بر سر آن اين همه هزينه‏ ‏بپردازيم؟ ما نبايد با شعارهای تند و بدون پشتوانه، ديگر كشورها را عليه‏ ‏خود تحريك كنيم . تندروی ها به ضرر ملت و كشور است و دودش در چشم‏ ‏مردم مي‎رود. بايد در بحران از همه ئ ظرفيت ها، نخبگان و اهل بصيرت‏ ‏استفاده كرد.

‏- نقش ايران در سياست عراق را چگونه ارزيابی مي‎فرمائيد؟ و نظرتان را‏ ‏درباره اختلافات شيعه و سنی بيان فرمائيد؟

‏‏آيت الله منتظری: به واسطه همگونی در بسياری از مسائل ايران و عراق، آينده دو‏ ‏كشور از لحاظ سياسی و فرهنگی نمی تواند از هم جدا باشد و‏ ‏خواهی نخواهی بر يكديگر تأثير خواهند گذاشت. حاكميتی هم كه در عراق‏ ‏پا مي‎گيرد بايد بر طبق نظر اكثريت جامعه آنجا باشد و حكومت مردمی ‏مطابق خواست آنها بايد برقرار باشد و چون مردم عراق مانند مردم ايران‏ ‏متدين هستند، حاكميت آن نمی تواند بدون در نظر گرفتن دين و مذهب‏ ‏باشد، و اقليت ها هم بايد آزادانه بتوانند از حقوق شهروندی برخوردار‏ ‏باشند.

‏‏صدام يكی از اشتباهاتش اين بود كه مي‎خواست علقه و وابستگی اين دو‏ ‏كشور و مردم آنها را از هم جدا كند. دو كشور ايران و عراق ارتباطات‏ ‏تنگاتنگ فرهنگی، دينی و مذهبی با يكديگر دارند، و مشاهد مشرفه عراق‏ ‏مورد توجه و احترام همه شيعيان جهان است. البته ما حق دخالت در امور‏ ‏داخلی عراق را نداريم و مردم آنجا خودشان برای آينده خود‏ ‏تصميم گيرنده اند و حاكميت آنها نيز بايد طبق خواست مردم و اكثريت باشد.‏ ‏اما متأسفانه برخی از گروه های شيعه و سنی عراق با تندروی ها آب به‏ ‏آسياب دشمنان هر دو فرقه مي‎ريزند و تا تمام فرقه های عراقی متحد و‏ ‏هم آهنگ نشوند كشور آنها از هرج و مرج و اشغال نجات پيدا نخواهد كرد.‏ ‏شيعه و سنی هر دو مسلمانند و اسلام دين رحمت و مسالمت است نه ستيز‏ ‏و خشونت.

- درباره برقراری رابطه با آمريكائيان نظر شما چيست ؟

 آيت الله منتظری: نظر به اينكه آمريكا محرك كودتای 28 مرداد زاهدی عليه دكتر‏ ‏مصدق و برگشت شاه بود و پس از كودتا آمريكا تقريبا همه شئون سياسی و‏ ‏اقتصادی كشور را قبضه كرد، و پس از انقلاب نيز پولهای ايران را بلوكه كرد،‏ ‏در آغاز انقلاب مردم ايران از آمريكا عصبانی بودند و در نتيجه دانشجويان‏ ‏سفارت آن را در ايران اشغال نمودند و آمريكا هم رابطه خود را با ايران قطع‏ ‏نمود و بر اين اساس مرحوم امام (ره ) ارتباط با آن كشور را بطور كلی نهی ‏كردند، ولی واضح است كه چنين حكمی موقتی است و ممكن است‏ ‏برحسب شرايط سياسی و اقتصادی عوض شود، و اين امر در گرو اين است‏ ‏كه رابطه به نفع كشور باشد و به اصطلاح از قبيل رابطه دو كشور مستقل باشد‏ ‏نه از قبيل رابطه گرگ و ميش، اين موضوعی است كه افراد متخصص و‏ ‏كارشناس در سياست خارجی ايران هماهنگ با وزارت خارجه بايد بدون‏ ‏لحاظ جناح بنديهای كشور، منافع و مضار آن را در شرايط فعلی بررسی ‏نمايند. اگر بنا باشد سوء سابقه موجب ترك رابطه باشد انگليس و روس در‏ ‏گذشته بيش از آمريكا به ايران ضربه زده اند، پس ملاك شرايط فعلی كشور و‏ ‏جهان و مصالح انقلاب و نظام است نه جريانات گذشته، به نظر من امروز‏ ‏ديگر قطع رابطه با آمريكا به مصلحت كشور نيست. البته آمريكا نيز لازم‏ ‏است از اشغال افغانستان و عراق و خسارتهای انسانی و مالی فراوانی را كه‏ ‏متحمل شده درس بگيرد و توجه نمايد كه ملتها بيدار شده اند و ديگر با‏ ‏جوسازيها و تهديدها نمی تواند حاكميت خود را بر جهان تحميل نمايد.