ايران

www.peiknet.com

   پيك نت

 
صفحه اول پیوندهای پیک بايگانی پيک  

infos@peiknet.com

 
 
 

نامه اتحاديه انجمن های اسلامی دانشجوئی اروپا
ملت ايران نمی خواهد
کشورش ويتنام شود!

 
 
 
 

 

اتحاديه انجمن‌های اسلامی دانشجويان ايرانی در اروپا، نامه سرگشاده ای با تاريخ 20 بهمن، پيرامون خطر ادامه سياست جنگی- اتمی حاکم در جمهوری اسلامی نوشته اند که بخش های اصلی اين نامه، عليرغم گذشته چند روز همچنان به روز است و خواندنی. اين اتحاديه در نامه خود از جمله می نويسد:

اعضای محترم شورای امنيت ملی جمهوری اسلامی ايران،

اين سخن صادقانه را از ما دانشجويان و دانشوران ايرانی بپذيريد که بحران هسته‌ای، کشور را در ورطة جنگ اقتصادی انداخته و به آستانه جنگ نظامی کشانده است. برخی به چشمان نگران ما می‌خندند که طبل جنگ توخالی ‌است و هيمنه ما بيش از هيمه انباشتة دشمنان است. چه کنيم که نوع هجمة تبليغاتی و جنگ روانی رسانه‌ای در غرب که در روزهای اخير رنگی ديگر به خود گرفته به طرز غريبی ما را به ياد تبليغات رسانه‌ای پيش از حمله به عراق می‌اندازد. اين جنگ روانی و تحريم اقتصادی خود دست کمی از جنگ واقعی ندارد و کمتر از جنگ مسلحانه به اعتبار و اقتصاد ايران ضربه نمی‌زند.

تحريم اقتصادی و چنين جنگی به کام گروه‌های صهيونی و فرقه‌های نظامی و بنيادگرايان مسيحی و يهودی است! اينانند که گر به هوش نباشيم حرف خود به کرسی نشانند و فرمان حمله بستانند. اينانند که جنگ تجارتشان است و مرگ ارض موعدشان. منافع مردم آمريکا شايد در نجنگيدن باشد اما پاره‌ای سران واشنگتن به مصالح اسراييل نظر دارند و آنرا در ويرانی ايران می‌بينند.

چرا آب به آسيابشان بريزيم و هيزم به آتششان؟

گويند ويتنام می‌سازيم! چشم بگشاييد آن که نسلی از مردمانش خاکستر جنگ شد، جنگلش سوخت و کشتزارش خشکيد ويتنام بود. آن که نان ملتش گلوله شد، آبش زهر، رشته‌اش پنبه و کشتگانش پشته ويتنام بود. آن که نخبگانش گريخت، شهر شهرش فروريخت و بند بندش گسيخت ويتنام بود. آن که پس از سی سال نبرد دهشتناک، خسته و ويران و عقب مانده‌تر از پيش و صد البته با نام بی‌نان «پيروز» باقی ماند ويتنام بود. پنج مليون کشته، کودکان ناقص‌الخلقه، درختان سوخته، مردم سرطان‌گرفته، آب‌های مسموم و مزارع لم يزرع و اقتصادی ويران حاصل دسترنج ويتنام بود. آمريکا نه عذر خواست و نه غرامت پرداخت. در عوض ويتنام مجبور شد بدهی‌های دولت نگونسار سايگون را نيز به گردن گيرد تا از تحريم آمريکا رهايی يابد و باز بتواند دست طلب پيش بانک‌های غربی دراز کند! کدام کارخانة آمريکا بمباران شد و کدام سربازش شيميايی؟

ما نمی‌خواهيم پاره تنمان ويتنام شود. بگذاريد ايران بمانيم! عشق ما به اين مرز و بوم گر از مهر شما بيش نباشد، کمتر هم نيست. راهی که در پرونده هسته‌ای می‌پيماييد به چنين ارمغان گران‌سنگی می انجامد! ستيزه‌جويی‌ها و دشمن‌تراشی‌هايی که در يک سال گذشته کشورمان را زبانزد جهانيان کرده چنان بوده که گويی ايران ابرقدرتی فعال ما يشاء است و جهان زير نگين دارد! حتی آمريکا نيز چنين قدرتی ندارد! حقيقت تلخ اين است که ما با چنين خواب بلند و خيال رنگين، از عهده دفاع از نام تاريخی خليج فارس هم برنيامده‌ايم و در پای پديده پيش پا افتاده‌ای چون تورم پژمرده‌ايم.

جناب آقای دکتر احمدی نژاد، رئيس محترم شورای امنيت ملی،

داوری مايی که مواجهه‌ای مستقيم با غربيان داريم را بپذيريد که هيچ عاملی به اندازة سمينار ناميمون هولوکاست و وعدة پاک کردن اسرائيل از روی نقشه نمی‌توانست افکار عمومی غربيان را منفی و اجماع جهانی عليه ايران را تسهيل، و تحريم و اقدام نظامی را در اذهان عمومی جهانيان توجيه کند. در اين همه ديگران را ترساندن، با زمين و زمان درافتادن و سخن از پيشتازی های ايران راندن چه سود وقتی در کنترل قيمت گوجه درمانده‌ايم و حتی با بالاترين قيمت نفت و حراج صندوق ذخيرة ارزی هم چنين کارنامة اقتصادی‌ای داريم؟ ما را چه جای سودای رهايی جهان و پرچمداری مسلمانان؟ از اين همه سخنان نسنجيده تحريک آميز چه سود وقتی که نه چنان که خود می‌پنداريم قدرتمنديم و نه آن چنان که پاره‌ای رسانه‌های غربی ترسيم می‌کنند هولناک؟ جز در معرض خطر قرار دادن نتيجة سرمايه‌گذاری‌های دولت‌های پيشين برای دست‌يابی به انرژی صلح‌آميز هسته‌ای چه حاصل شده؟ جز خاموشی صداهای ضدجنگ و تقويت مواضع صهيونيان عليه ايران چه به دست آمده؟
حقيقت تلخ اين است که آمريکا می‌تواند سالی ۸۰۰ ميليارد دلار به چاه ويل ارتشش بريزد، ما اما اين همه نمی توانيم! و مهمتر اين‌که آمريکا می‌تواند بجنگد بی آن که خاکش صدمه ببيند. عراق را بنگريد. عراقی است که سينة عراقی می‌شکافد. بلی سرباز آمريکايی هم کشته می‌شود، اما اين دانشگاه‌های آمريکا نيست که تعطيل می شوند. اين مردم آمريکا نيستند که گرسنه می‌مانند و در صف کيلومتری بنزين می‌ايستند. اين برق بيمارستان‌های آمريکا نيست که قطع می‌شود. بلی سرباز آمريکايی هم کشته می‌شود، اما ثروت منهتن و قدرت واشنگتن محفوظ می‌ماند. سرباز آمريکايی هم کشته می‌شود، اما اين نفت عراق است که به جيب آمريکا می‌رود. بلی سرباز آمريکايی هم کشته می شود، اما اين اوپک است که يکی از اعضای اصلی خود را از دست داده است و با حمله به ايران از هم می‌پاشد. آيا می‌خواهيم ايران را نيز چو هيروشيما و کنگو و ويتنام و نيکاراگوا و افغانستان و عراق خوکچه‌ای در آزمايشگاه سلاح‌های غربی کنيم؟

جناب آقای دکتر لاريجانی، دبير محترم شورای امنيت ملی،

ايران صفوی (۱۱۰۱-۸۷۹ ش) به دوره خود به مراتب قدرتمندتر از ايران امروز بود. اما شاه عباسِ مستبد همين ايران، چون ديد نمی‌تواند هم با ازبکان بجنگد، هم عثمانی براند و هم امرای پرتقالی- يهودی هرمز براندازد، «ننگ» صلح با عثمانی متجاوز را خريد (۹۶۹) تا «نام» کشورش جاودان کند.

هر که ناموخت از گذشت روزگار/ هيچ ناموزد ز هيچ آموزگار.

به اعتراف دوست و دشمن کار عراق نه چنان می رود که مراد آمريکاست. حساب آن غدار مکار توسعه‌يافته با مجهزترين ابزار و کارکشته‌ترين کارشناسان چنين غلط از کار درآمد. چون است که زمامداران ما وقعی هم به نظرات کارشناسان و دلسوزان ننهند، حرف خود زنند و خويش به غمزه مساله آموز صدمدرس دانند؟ خواستند بی زاد و توشه و زحمت با شعار و دعا و موج احساسات، روس واپس نشانند. در انجام اما پشت دوتا کمر به خدمت روس و انگليس بستند. اين مملکت بايد چند باکو و ايروان ديگر از دست دهد؟ به مذاکرات نتيجه‌مندتر و اطمينان‌بخش‌تر شما اميد بسته‌ايم. با تدبير و مذاکره ساية تحريم و جنگ از سر ايران برداريد.