شرم و حیاش
منو کشته!
احمدشیرزاد
بنده خدا خجالتي است. شرم و حيا مانع از آن شده كه وسط جمع
بلند شود و مجلس را ترك كند. حالا اين آقاي ابوطالب هم در مجلس
گير داده كه چرا در مراسم رقص و آواز شركت كرده، چرا جلسه را
ترك نكرده، چرا شئونات ما را رعايت نكرده و ... به خيالش مشايي
هم مثل مرعشي است كه از ته مجلس داد بزند "مخالف". بندة خداي
صاف و ساده به قصد خدمت به مردم و رونق صنعت گردشگري شال و
كلاه كرده، هر روز يك گوشة دنيا مي رود تا به اصلاح طلب هاي بي
عرضه نشان دهد كه با قليان و قهوه خانه نمي شود توريست به
ايران جلب كرد، بايد با "فعالان صنعت گردشگری" ارتباط برقرار
كرد.
روشن نيست كه چرا برخي دوستان سابق، حالا كه ستارة اقبال دولت
اصول گرا رو به افول گذاشته بناي ناسازگاري گذاشته و به حضور
ايشان در اماكن و مراسم شبه دار ايراد مي گيرند. بي معرفتها
براي اينكه نشان دهند براي ما احمدي نژاد و خاتمي فرقي ندارد و
هر كه به اصول بي اعتنايي كرد با او در مي افتيم، نمي روند به
حضور رئيس دولت در مراسم افتتاحيه بازيهاي آسيايي كه آنجا هم
بفهمي نفهمي يك حركات موزوني بود ايراد بگيرند. اد، زوم كرده
اند روي مشايي بي زبان. مظلوم گير آورده اند. خوب اگر اين بندة
خدا صاحب نطق بود كه مي آمد جاي عماد افروغ، توي مجلس و يك
بينواي ديگر را دراز مي كرد. و يا اگر كمي زبان داشت، حالا نه
زبان فرنگي، همين فارسي خودمان، پا مي شد با يك عذرخواهي
ديپلماتيك جلسه رقص و آواز را ترك مي كرد.
حيف، حيف كه اين جماعت نمك نشناس روزنامه نگار قدر خدمت بي غل
و غش را نمي فهمند. فقط منتظر نشسته اند تا ايراد بگيرند. كسي
نيست كه به اين قلم فروخته ها بگويد باباجان فرق دارد. اين
دوره با آن دوره فرق دارد. اين مديران پاك با آن مديران غرب
زده فرق دارند. اون فلان فلان شده ها اگر در سفر فرنگ يك خانم
بي حجاب شصت ساله را هم مي ديدند ناخودآگاه در دلشان مي گفتند
"اوخ جون"! (ببخشيد خلاف ادب شد). هان؟ از كجا فهميدم؟ خوب
معلوم است ديگر. آنها خميرمايه شان همين است. اما اين طرف چي.
در اين سمت، مديران خدمتگزار حتي اگر جلوشان با لباس زننده هم
برقصند چون تمام شريان هاي وجودشان وقف خدمت است، انگار نه
انگار. در دلشان دائماً "اَخ اَخ" و "پيف پيف" مي كنند، حتي
اگر براي حفظ ادب و به جهت خجالت و حياي ذاتي شان و به منظور
حفظ مصالح نظام ظاهراً لبخند بزنند و جيك شان در نيايد. اصلاً
همين حياشان مردم را كشته كه اينهمه رأي بهشان دادند.
|