احمدی نژاد قبل از 4 سال برود؟ يا بعد از 4 سال دوره رياست
جمهوری اش؟
اين مهم ترين و به روز ترين بحث در راس حاکميت است، بويژه آنکه
جلب نظر و اعتماد امريکا و سران کشورهای منطقه به دگرگونی
سياسی در ايران و بازگشت به سياست های تنش زدائی دوران 8 ساله
محمد خاتمی، جز با شماری قربانی بزرگ و تغيير مديريت اجرائی
کشور تقريبا ناممکن ارزيابی شده است.
بحران اقتصادی، سقوط سرمايه گذاری خارجی و داخلی، فشار
روحانيون صاحب اعتبار حوزه ها به رهبر برای چاره جوئی برای وضع
بحرانی و اعلام نظر منفی آنها نسبت به احمدی نژاد و سپرده شدن
مملکت بدست نظامی ها، بيم از حمله نظامی و... همگی برای در
دستور روز قرار گرفتن دفع شر احمدی نژاد دست به دست هم داده
است. اين روند را اختلافات بسيار جدی بين وزير خارجه و احمدی
نژاد، شورای عالی امنيت ملی با دولتی ها، شکاف های چندگانه در
فراکسيون اکثريت مجلس و زبان گشودن روز افزون نمايندگان عليه
دولت و شخص احمدی نژاد، اختلاف شورای شهر تهران و شهردار تهران
با احمدی نژاد و اعضای دولت او و... تشديد کرده است.
دو نظر با هم در تقابل است:
1- دل را به دريا زده و او را قربانی تغيير سياست جنگی و رفتن
به سمت بهبود مناسبات با کشورهای جهان و بويژه کشورهای مسلمان
منطقه کردن،
2- ادامه کج دار و مريز و کوتاه کردن دست او از همه امور و
نگهداشتنش تا پايان 4 سال.
شرايط به گونه ای در داخل و خارج پيش می رود که عملا سياست کج
دار و مريز پاسخگوی اين وضع نيست. بنابراين اگر هواپيمای او در
يک گوشه ای نيفتد و يا هليکوپترش پنچر نشود، چاره ای جز راه حل
اول نيست.
وضع به گونه ايست که حتی طيف موتلفه و جامعه اسلامی مهندسان که
باهنر در راس آن قرار دارد نيز با علی لاريجانی و شورای امنيت
ملی عليه وضع کنونی دولت و احمدی نژاد همسو شده اند.
شايد مصاحبه علی رضا اکبری رئيس موسسه پژوهش های راهبردی در
اين زمينه آخر مهم ترين سند باشد. اين مصاحبه را در همين شماره
پيک نت می خوانيد. |