اصولاً انتخاب يك ارز برای مبادلات بلندمدت اقتصادی، مبنای
مناسبی نيست، زيرا معمولاً كشورها برای حل و فصل مسايل اقتصادی
خويش و فراهم كردن بهتر شرايط، در پی تعيين سبد پولی هستند تا
از طريق بهرهگيری از نوسانات سبد پولی، مسايل و مشكلات
اقتصادی خود را مرتفع كنند، از اين زاويه، وابستگی به يك ارز،
در واقع به معنای پذيرش تمامی تصميمات و ريسكهايی است كه برای
آن ارز،رخ خواهد داد و اين در حالی است كه ما هيچ دخالتی در
تصميمات اتخاذ شده در خصوص ارز منتخب خود نداريم، كما اين كه،
در سالهای گذشته، به دليل آن كه قاطبهء وابستگی كشور ما به
دلار بود، تمامی مشكلات و نوسانات دلار را میپذيرفتيم و اين
نوسانات نيز تاثير خود را بر اقتصاد ما باقیمیگذاشت، از اين
رو پذيرش و تبديل وابستگی ما از دلار به يورو به دليل مسايل
سياسی، نمیتواند به معنای درست بودن اقتصادی اين تصميم نيز
باشد.
به طور كلی، سياستگذاران پولی كشور، وظيفه دارند، بهترين
برنامهريزی را برای منابع مالی كشور بينديشند و به طور مستمر
توانايی انجام ارزيابیهای مفيد از وضعيت بازار پول جهان را
داشته باشند. از سوی ديگر، با توجه به مشكلاتی كه كشور به دليل
اتخاذ سياستهای غلط دچار آن شده است و عمدتاً معلول فرار از
تورم، كسری بودجه، بالا بردن هزينههای داخلی و نپرداختن به
بهينهكردن نظام بهرهوری است، در حال حاضر، شرايط ناخوشايندی
را سپری میكنيم. در چنين وضعيتی، سياست درستی اتخاذ نشود و
خود را همچنان به يك ارز وابسته نگاه داريم، از منظر اقتصادی،
روزبهروز، با ناكامیهای بيشتری مواجه خواهيم شد. زيرا با
توجه به واردات بيش از 45 ميليارد دلاری كشور، بايد به هر شكل
ممكن خود را از وابستگی به يك ارز خاص، رها كنيم تا از تاثير
نوسانات يك ارز بر اقتصاد كشور جلوگيری كنيم.
نكتهء قابل تامل ديگر آن است كه اقتصاد ايران، تك محصولی است و
خريد و فروش نفت با دلار آمريكا انجام میشد،اكنون بايد بررسی
كرد كه فروش نفت با يورو در چه شرايطی صورت میگيرد؟ در واقع
بايد ارزيابی كرد كه آيا در بازارهای جهانی قابليت تبديل دلار
به يورو، بهگونهای هست كه ما متضرر نشويم و يا اينكه ما در
بازار نفت، قدرت برتری هستيم كه میتوانيم نظر خود را بر
خريداران تحميل كنيم و آنان را وادار يا مجاب سازيم تا در
معاملات فروش نفت، يورو را مبنای معامله و خريد از ايران قرار
دهند؟
به نظر میرسد برای كشوری كه تمرين لازم در خصوص تبديل ارز
ندارد، پرداختن به سياستهای كلی كه تنها به ذهن سياستمداران
خطور كرده و فاقد ويژگی برخورداری از كار كارشناسی دقيق و
اساسی است.
اقدامی با نتايج مثبت پيشاپيش تضمين شده، نخواهد بود. برای
توفيق نهايی هر طرح و مصوبهای از جنس تبديل دلار به يورو در
مبادلات خارجی، پيش نيازهايی همانند سنجش واقعبينانهء
توانايیهای اقتصادی، پويايی بالای بانك مركزی، قدرت قابل توجه
بخش بينالملل نهادهای صادركننده ايرانی انرژی و اتخاذ
سياستهای پولی كارآمد، موردنياز است و اگر چنين پيشنيازهايی
مهيا نشده باشد و ترجيحات ذهنی، جنبهء اجرايی بيابند، امكان
دستيابی به نتيجهای مغاير با اهدافی مطلوب، دور از ذهن نخواهد
بود.
(نقل از سرمايه) |