بهزاد نبوی، عضو ارشد رهبری سازمان مجاهدين انقلاب و نايب رئيس
مجلس ششم نيز در مصاحبه ای، ارزيابی خود از نتيجه انتخابات 24
آذر را ارائه داد. او که با خبرگزاری ايسنا مصاحبه کرده بود
گفت:
طيف تماميت خواه در انتخابات شورای شهر به دنبال پيروزی مطلق
حتی بدون مشكلات همراهان سابق خود بود، ولی عملا در تهران و
اكثر استان ها در اقليت محض قرار گرفت. در خبرگان هم می خواست
هاشمی به خبرگان راه پيدا نكند و يا لااقل در ته ليست منتخبين
قرار گيرد، اما هاشمی اول شد و با نفرات بعد هم فاصله زيادی
دارد. اين نشان می دهد كه اگر اصلاح طلبان ليست نامزدهايی را
برای خبرگان می دادند و تبليغ میكردند می توانستند برخی از
نامزدهای اصلاحطلب مثل آقای توسلی كه رتبهی 17 را دارد و
تعدادی از نامزدهای مستقل را وارد مجلس خبرگان كنند.
نتايج به دست آمده بيش از انتظار من بود، گرچه احتمال نتايج
بهتری هم وجود داشت. اگر فارغ از محتوا، اصلاح طلبان را با خط
امامی های آن زمان و طيف قاليباف را با كارگزاران مجلس پنجم و
جريان تماميت خواه امروز را با راست سنتی آن روز مشابه فرض
كنيم همچنان كه انتخاب يك اقليت نسبتا قدرتمند از كارگزاران و
تعداد كمی خط امامی در مجلس پنجم را در آن زمان شكست انحصار
ناميديم. به طريق اولی اين انتخابات هم شكست بزرگی برای تماميت
خواهان بود. اين جريان هم اكنون شوراها و خبرگان را از دست
داده است. بدين ترتيب می توان گفت كه نتايج اين انتخابات مناسب
تر از انتخابات دور پنجم مجلس شورای اسلامی است.
فارغ از مباحث سياسی به نظر من عملكرد اجرايی شهرداری
تهران(قاليباف) خوب بوده است و چون اين ليست منتسب به شهرداری
تهران و آقای قاليباف بود بخشی مهمی از آرای ليست سوم به
عملكرد شهرداری به ايشان تعلق دارد. بخشی هم مربوط به افرادی
است كه شناخته شده هستند و خيلی جناحی و خطی نيستند. مثل
آقايان چمران، خادم و شيبانی. نتيجهی آرا نشان داد عناصر
معتدل نيز رای آوری بيشتری نسبت به عناصر انحصارطلب دارند.
شكست جريان اقتدارطلب آنقدر سنگين بود كه آنها را برای يكی دو
روزی منفعل كرده بود. اينان در گفت و گوهای درگوشی تحليل می
دهند كه از ابتدا هدف پيروزی مطلق ليست شهرداری بوده و بعضا هم
میگويند ارادهای وجود داشته كه دولت را تضعيف كند؟ اپوزيسيون
خارج نشين هم بعضا اين تحليلها را تاييد می كند؟! اگر هدف
تنها پيروزی ليست شهرداری بود، به راحتی می شد به آنها گفت كه
ليست جدا ندهند تا هم پيروزی ليست مزبور چشمگيرتر باشد و هم
اصلاح طلبان با مشكل بيشتری روبهرو شوند، ولی اگرهدف طراحان
چنين سناريويی شكست سهمگين طرفداران دولت به قيمت ايجاد مشكل و
مساله داركردن دوستان و متحدان قديمی بود، اين سناريو با هيچ
منطقی جور در نمی آيد.
اين خط تحليلی يكی ديگر از اهدافش دادن آدرس غلط به اصلاح
طلبان و درگير كردن آنها با بخش های معقولتر و معتدلتر طيف
مقابل است. تا شايد از اين طريق بتوانند اين شكست را پوشش و
جريان خود را نجات دهند.
پيروزی بزرگ اصلاح طلبان در اين انتخابات نه در بردن تعدادی
از كانديداها به شوراهای شهر بلكه اثبات تز اصلاح طلبی بود.
نتايج اين انتخابات اثبات اين بود كه راهی بهتر از تداوم اصلاح
طلبی برای تاثيرگذاری در سرنوشت كشور و جامعه وجود ندارد و ما
بايد اين راه را ادامه دهيم.
جريان انحصار طلب احتمال دارد از اين به بعد تلاش كند همراهان
سابق خود را دوباره متحد كند و در ميان اصلاح طلبان تفرقه
بيندازد، ولی بعيد است كه توان اين را داشته باشد كه عرصه را
تنگتر كند. از سوی ديگر خيلی بعيد است كه اين جريان بتواند
اختلافات خود با طيف مقابل اصلاحات را حل كند. چرا كه در طيف
مقابل اصلاحات جريان هايی پيدا شده اند كه تماميت خواهی اين
جريان را فهميده اند. اخيرا آقای عسگراولادی در واكنش به
ديدگاههای ضد تحزب، از تحزب دفاع كرده است. اينها نشان می دهد
كه اختلافات اصولی بروز كرده است و هماهنگی توصيهای بعيد است
ايجاد شود.
البته در يك صورت هم اختلافات ميان آنها كاهش می يابد و آن هم
در صورتی كه جريان انحصار طلب دست از رويه خود بردارد كه در
اين صورت ما از آن استقبال خواهيم كرد و همان است كه ما می
خواهيم. نگرانی زمانی است كه اين طيف قصد ريشه كنی مردم سالاری
و فضای رقابت را داشته باشد و ظاهرا پيداست كه در جهان و جامعه
امروز چنين جرياناتی قابل تداوم نيستند.
اين انتخابات درسی به برخی جريانهاست كه دنبال انحصار قدرت و
هدم اساس جمهوريت و نابودی تكثر در كشور نباشند.
نبوی در بخش ديگری از مصاحبه خود با انتقاد غير مستقيم از
مير حسين موسوی گفت:
ما هميشه نبايد اعتبار خود را ترشی بيندازيم، برای زمانی
كه نمی دانيم كی است . يك رجل سياسی و سياستمدار بايد ريسك كند
و به ميدان بيايد. به نظر من كسانی كه به سرنوشت كشور، نظام و
مردم خود علاقه مندند، نبايد جنت مكانی و محافظه كاری كنند. من
ورود هاشمی به اين انتخابات و انتخابات قبلی را حاكی از عشق و
علاقه ايشان به سرنوشت كشور و نظام و شجاعت ايشان می دانم.
وی در پاسخ به اين سوال كه برخی می گويند اگر اصلاح طلبان
استعداد بازگشت به قدرت خود را اينکه اصلاح طلبان بايد تا
انتخابات مجلس کنار می ماندند شبيه ترشی انداختن شخصيت هاست.
يك جريان سياسی اگر در عرصه انتخابات حاضر نشود مرده است و خود
به خود از بين می رود و رفته رفته ناشناخته می شود.
تعداد شركت كنندگان در اين انتخابات در تهران حدود 33 درصد
بود و به همين دليل هم اصلاح طلبان تعداد كمتری را به شوراها
فرستادند اگر اين مشاركت در تهران حدود 50 و كل كشور حدود 70
درصد می شد اتفاق ديگری شبيه دوم خرداد 76 رخ می داد. تفاوت
نتايج به شكل چشمگيری در فاصله ميان مشاركت ميان 50 تا 70
درصدی، ظاهر می شود. بايد مردم را اميدوار كرد كه می توان با
شركت در انتخابات كاری كرد و به نظر من مردم هوشيارتر از آن
هستند كه با توطئههايی برای بی خاصيت نشان دادن رايشان،
دوباره منفعل شوند. چرا كه راهی جز شركت در انتخابات و
تلاش قانونی در برابر قدرت طلبی و تماميت خواهی نداريم. |