ديدگاه‌ها

www.peiknet.com

   پيك نت

 
صفحه اول پیوندهای پیک بايگانی پيک  

infos@peiknet.com

 
 
 

چه کسی  
به ناموس جامعه
تجاوز کرده است؟
عباس عبدی

 
 
 
 
 

حدود سه ماه قبل روزنامه اعتماد ملی با وزير علوم درباره دانشجويان ستاره‌دار مصاحبه كرد. آقای وزير چنان از موضع اخلاقی و اسلامی روزنامه و خبرنگار را به علت بکاربردن عنوان دانشجوی ستار ه دار به باد انتقاد گرفته و درس اخلاق و پرهيز از دروغ داد كه اگر من خودم يكی از اين دانشجويان را نمی‌شناختم، حتماً باور می‌كردم يا حداقل احتمال می‌دادم كه حرف‌های وزير دولت مکتبی صحيح و ادعاهای روزنامه دروغ است.

 

اين واقعه گذشت و كم‌كم مشكلات دانشجويان ستاره‌دار (يك و دو ستاره) موقتاً و بر اثر فشار افكار عمومی تا حدی مرتفع شد، اما مشكل سه ستاره‌ها كماكان باقی ماند تا اين كه رئيس آقای وزير صريحاً به وجود آنان اذعان كرد. ديگر نمی‌شد وجودشان را تكذيب كرد، چرا كه اگر وزير اين كار را می‌كرد اتهامی عليه مقام مافوق او محسوب مي‏شد. از اين رو پس از گذشتن سه ماه ،قضيه از سوی وزير پذيرفته می‌شود با اين ادعا كه آنان مسأله‌دار هستند و برخی از آنان به ناموس مردم تجاوز كرده‌اند!

ادعای قبلی جناب وزير شامل يكی از اين دو حالت است.

الف ‌ـ عالماً و عامداً خلاف واقع گفته‌اند.

ب ‌ـ بی‌اطلاع از واقعيت زيرمجموعه وزارت خانه خود، خبر را تكذيب كرده و در واقع بدون "علم" سخن گفته‌اند (آن هم در وزارت علوم!).

اگر حالت اول است، كه طبعاً ادعای اخيرش عليه دانشجويان نيز مصداق همان و خلاف واقع است. اما چرا به راحتی می‌توان دروغ گفت و بعد بدون كمترين پرسشی ادعای ديگری مطرح كرد؟

و اگر مورد دوم است كه باز هم ادعايش عليه دانشجويان مصداق اظهارنظر غير"عالمانه" است. آقای وزير متوجه نيست كه حكم تجاوز به ناموس مردم اعدام است. اگر كسی چنين كاری كرده (در واقع در دادگاه ثابت شده باشد) فرصتی برای ادامه تحصيل واخذ ستاره پيدا نمی‌كند و اعدام می‌شود. و اگر چنين كاری نكرده، مفتری بايد مجازات شود.

چرا مسايلی به اين وضوح از سوی مقامات بالای كشور بدون ذره‌ای احساس نگرانی مطرح می‌شود؟ چرا حتی يك مرجع صلاحيت‌دار به آن دروغ و اين اتهام رسيدگی نمی‌كند؟ و از همه مهمتر، چرا جامعه در برابر اين موارد سكوت پيشه می‌كند؟

جامعه فروپاشيده شاخ و دم ندارد، جامعه‌ای است كه نسبت به بدترين خلاف‌ها حساسيت خود را از دست داده است. چنين سخنانی و چنين ادعاهايی مصداق بارز تجاوز به جامعه است، اما هنگامی كه حساسيت‌ها و بنيان‌های اجتماعی فروپاشيده باشد، هيچ كس واكنشی از خود نشان نمی‌دهد. اگر چنين سخنانی در يك جامعه سالم و طبيعی طرح شود، بسياری از رسانه‌ها و مردم (فارغ از هر نوع جناح سياسی و فقط به صرف انسان و عضو جامعه بودن آنان) تا استعفای وی از مقام خود و عذرخواهی رسمی، دست از اعتراض برنمی‌دارند، اما در اينجا چه می‌توان كرد؟ مسئولی كه قرار است حرمت ملت و جامعه را پاس دارد، چنين بی‌حرمتی می‌كند. به قول حافظ:

چو پرده‌دار به شمشير می‌زند همه را

كسی مقيم حريم حرم نخواهد ماند