صدام حسین رفت و در آستانه رفتن، آخرین خدمتی را که می توانست
به سیاست های تجاوزگرانه امریکا در منطقه بکند نیز کرد. او در
آخرین پیام خود و در فاصله بسیار کوتاهی که تا رفتن بالای چوبه
اعدام دراختیارداشت، جهان عرب را به اتحاد در برابر امریکا و
ایران فراخواند. از روز آشکارتر است که دراین پیام، آنجا که
نام امریکا آمد تعارفی بیش، برای خالی نبودن عریضه نبود و زهری
که با این پیام ریخته شد به جان ایران بود.
او که با ژست ها و سخنرانی های به ظاهر ضد امریکائی و ضد
اسرائیل عملا به کارگزار غیر مستقیم آنها تبدیل شده و با یورش
نظامی به ایران بزرگترین ضربه را بر پیکر انقلاب ایران زد،
عملا جاده را برای وسیع ترین حضور نظامی امریکا در منطقه و
اشغال بی پرده یک کشور را هموار ساخته بود، با آخرین پیام خود
عملا نهال شوم جنگ سنی- شیعه را در منطقه آب داد. و این همان
آخرین خدمت او به امریکا بود.شاید امید داشت که با این پیام
امریکا را از اعدام خویش پشیمان کند. یا حتی شاید با همان
اشاره غیر مستقیمی که متکی به آن به ایران حمله ور شد، این بار
نیز چنین پیامی را برای نشان دادن کارآمدی خویش برای همسوئی با
امریکا داد. در هر دو صورت، او مهره سوخته ای بود که باید از
این پیام و اعدامش در شب عید قربان نیز امریکا سود خویش را می
برد، که همه شواهد نشان می دهد برده است و تیر را به هدف زده
است.
تمام گزارش هائی که از کشورهای عرب منطقه و یا از مجامع عرب در
کلیه کشورهای اروپائی می رسد حکایت از ترحم نسبت به صدام و خشم
و کینه از اعدام او دارد و پیام صدام به گونه ای بود که حداقل
بخش مهمی از این خشم و کینه به سوی ایرانی و شیعیان متوجه است.
اگر کارگزاران سفارتخانه های جمهوری اسلامی در سراسر اروپا
چنین گزارشی را به تهران مخابره نکرده باشند، خود نیز مانند
روسای خویش در ایران خواب بوده اند. صدام با آخرین پیام و در
حقیقت وصیت نامه خویش، حتی اگر در اشغال عراق امریکائی ها را
مقصر اعلام داشته باشد، در حوادث انفجاری و خونین پس از این
اشغال ایران را به عراقی ها و عرب ها نشان داده و آنجا که در
آخرین دفاع خود در دادگاه گفت که به حمله به ایران و بمباران
شیمیائی آن افتخار می کند عملا فرمان جنگ بعدی علیه ایران را
صادر کرد.
نوع تبلیغاتی که از سوی حاکمیت و بمناسبت اعدام صدام حسین در
ایران آغاز شد و ادامه دارد نیز خود به خود به این آسیاب آب
ریخت و می ریزد و کینه و نفرت علیه ایران را در میان اعراب
دامن می زند. همانقدر که صدام با سیاست ها و سخنان باصطلاح ضد
امریکائی و ضد اسرائیلی اش – مستقیم و غیر مستقیم- در خدمت این
دو کشور در آمد، آنها که درایران سیاست های صدامی، روش های
صدامی و منش های صدامی را تقلید می کنند، جاده ای را که صدام
برای امریکا هموار کرد، تعریض و چند بانده می کنند. تبلیغاتی
که دراین روزها پیرامون اعدام صدام حسین داشته اند مهندسی همین
تعریض جاده بوده است. پیام صدام حسین بذر نفرت مسلمانان سنی
منطقه علیه اقلیت شیعه به رهبری جمهوری اسلامی بود، و بغض و
کینه ای که اکنون درتمام کشورهای عربی و در میان تمام اعراب
سنی رو به اوج است، به سمت و سوئی جز ایران روان نیست.
هیچکس نمی پرسد و نمی گوید که چه کسی و یا چه دست هائی اینگونه
در حاکمیت جمهوری اسلامی علیه منافع ملی کشور عمل می کند و
مسئول این سیاست ها و از هم گسیختگی ها کیست؟ نه مجلس خود را
مسئول می داند و مجاز و نه در دولت توان و تعقلی وجود دارد،
دستگاه اصلی تبلیغاتی نیز گوش به فرمان بیت رهبری است. بیتی که
معلوم نیست در آن چه می گذرد و فردای حوادث چه کسی گریبان چه
کسی را دراین بیت خواهد گرفت!ً
|