سئوالات مردم
حاکمیت نظامی- جنگی ایران
می توانست مدعی صدام شود؟
مطبوعات ایران، خبرگزاری
های داخلی و صدا و سیما از ساعاتی پس از اعدام صدام حسین مطالب
مختلفی را با دو جهت گیری منتشر کرده و می کنند. نخست ابراز
خوشحالی از اعدام او و سپس طرح این ادعا که دادگاه صدام به
جنایات جنگی او در ارتباط با ایران رسیدگی نکرد و امریکائی ها
نیز او را زود کشتند تا این بخش از پرونده او طرح نشود.
اما درکنار این موج تبلیغاتی، گاه دیدگاه های مردم نیز بصورت
نامه و یا نظر کاربران اینترنتی در برخی مطبوعات و خبرگزاری ها
منتشر می شود که اتفاقا درمیان این نامه ها مطالبی واقعی تر از
تبلیغات رسمی مقامات حاکمیت یافت می شود. از جمله،
خبرگزاري انتخاب
چند نظر را بعنوان "نظرات کاربران" در تاریخ 10 دیماه منتشر
کرده است. ابتدا این نظرات را بخوانید:
- ...
خوشحال نیستم از مرگ صد دام
( نام او را مطبوعات جمهوری اسلامی اغلب اینگونه می نویسند)
چرا که رازهای بسیاری با او آسوده خفت.
خوشحال نیستم از مرگ صد دام چرا که کسی
لایحه
ای از سوی خانواده ی شهدا و جانبازان و اسرا علیه نماد خباثت
تنظیم
نکرد.
خوشحال نیستم از مرگ صد دام چرا که
کوتاهی های دولت های ما را به رخ می
کشاند.
خوشحال نیستم از مرگ صد دام چرا که تنها سند زنده آن همه جنایت
در گور
خوابید.
خوشحال نیستم از مرگ صد دام چرا که تفکر صدام ها زنده است و
صد دامچه
هایی
در اقصی نقاط جهان در حال جولان دادن.
خوشحال نیستم از مرگ صد دام چرا که
عده ای با مستتر ماندن رازهایشان شبهای آینده سر را براحتی بر
بالین می گذارند و
آنها حق شان نیست.
و ما مثل همیشه سودی نبردیم!
کسی پرسید پیامد مرگ صد دام
برای ما چه خواهد بود؟ شاید بیشتر از هیچ!
راستی چرا کسی از خویش نمی پرسد
آن بلایا چگونه به سر ما نازل شد؟
شاید11000مستشار
آلمانی، بیش از 20میلیارد
سرمایه ی آلمانی و ارتباطات با انگلیسی ها مهم تر از جان
جوانهایی است که در محاصره
های 7روزه با 6عدد خرما روزها را می
گذارندند و ناموس مان را می
پاییدند.
تکمله: این تنها یک داستان نبود، سخن دل هزاران ایرانی است که
شاید
فرصتی برایشان مهیا نشده بود و من یکی از آنها...
ان الله مع الصابرین
تا
مجالی دیگر
رضا سلیمانی
نظرکاربران نامه بالا در خبرگزاری انتخاب:
1-
دقیقا باید این مسائل را آنقدر تکرار کرد تا روشن شود
چرا دولت ایران در
مورد غرامت جنگی چشم پوشی کرد و یا کوتاهی
کرد.
من شخصا معتقدم همانطور که
آمریکائیان ترجیح دادند صدام را هر چه سریعتر اعدام کنند تا
بیش از این گند تاریخ
در نیاید و کسی زیاد توجه ای به کمک های آنها به این جنایتکار
نکند، دولت ایران هم
به گونه ای کاسه ای زیر نیم کاسه
دارد که اینچنین سکوت اختیار کرده و حتی
یک
میلیارد
دلار هم بظاهر به عنوان وام به آنها تقدیم می
کند،
در حالیکه بی خانمان ها و حتی
کسانی که با تبلیغات این آقایان
به جبهه رفتند و جانباز و علیل بازگشتند هنوز در بد
ترین شرایط مالی و اجتماعی زندگی میکنند.....
من فکر می
کنم تمام سیاستمداران شرق
و غرب در این اعدام زود هنگام نقش داشتند چرا که هیچ شکی نیست
اگر او زنده می
ماند
چه بسا به این مسائل هم می پرداخت یا کتابی در زندان می نوشت
که قسمتی از پرده را
با لا ببرد و اجازه
دهد تا مردم بفهمند در پس پرده این آقایان چه میگذرد.
سام،
از ونکوور کانادا
2-
پیرامون اعدام شتاب زده صدام: زمان بسیار حساسی است و
ایرانیان فرهیخته
و صلح دوست باید خیلی مراقب باشند منطقه در دام جنگ ها و
درگیری های فرسایشی
شیعه-
سنی
وعرب-
عجم نیفتد. بعد از گزارش گروه مطالعه عراق(جیمزبیکر
وزیرخارجه بوش پدر)
که تا حدی همه طرف های در
گیر را دیده بود و به حل مسئله فلسطین هم به عنوان بخشی از راه
حل پرداخته بود،
راست های اطرافی چه در آمریکا و چه در اسرائیل از اين گزارش
ناخشنود بودند. بطوری
که می گفتند آمریکا دارد اسراییل را قربانی میکند. در این میان
بعضی از استراتژیست
های آمریکایی هم بر این باور بودند که آمریکا نمی تواند کاری
برای جنگ داحلی در
عراق بکند. باید بگذارد این جنگ اتفاق بیفتد، منتها جانب آن
طرفی را بگیرد که
احتمال دارد، این جنگ را در پایان کار ببرد. خب شیعیان و کرد
ها هم که از گزارش
گروه مطالعه عراق ناراضی بودند و آقای حکیم را به کاخ سفید
فرستادند. از طرف دیگر
آمریکا مدت هاست از همان هدف ظاهری دمکراسی آوردن به عراق هم
دست برداشته و همین که
شکست خورده تلقی نشود برایش کافی است. خلاصه این که اعدام شتاب
زده صدام می تواند
برآیند ناخشنودی طرف های ذکر شده و توافق بر استراتژی "بگذار
جنگ داخلی اتفاق
بیفتد" باشد. ادامه احتمالی عرب و عجم شدن جنگ هم که معلوم است
استراتژی دیرینه ی
کجاست. مصلحت مردم ایران به عنوان اقلیت شیعه در جهان اسلام و
در منطقه خاورمیانه
با همسایگان عرب در چنین جنگ و برادرکشی نیست. تلاش برای صلح و
ثبات در منطقه بسیار
بالاتر ار مرگ دیکتاتوری است که خیلی وقت پیش مرده بود و اکنون
شهیدش کردند برای
الهام مبارزه ناسیونالیسم عرب بر علیه « شیعه عجم»... برای
کسانی- که به گمان آن
ها- در برابر اشغالگران از پشت خنجر زده اند؟
آرش
پیک نت
بخش های مهمی از واقعیات در همین نامه ها منعکس است. واقعیاتی
که صدا و سیما و روزنامه های حکومتی درباره آنها مهر سکوت بر
لب زده اند: خطر جنگ داخلی درعراق، خطر جنگ شیعه- سنی، سکوت و
انفعال برای طرح دعاوی ایران در جریان محاکمه صدام و...
اتفاقا این آخری، یعنی دلیل برخورد انفعالی رهبران جمهوری
اسلامی درجریان دادگاه صدام برای طرح یک لایحه بین المللی
پیرامون جنگ 8 ساله ایران و عراق از مهم ترین سئوالات مردم
است. براستی چرا؟
این ادعای تبلیغاتی که امریکا نگذاشت این بخش از پرونده صدام
رو شود زیرا نقش خودش در هدایت صدام برای حمله به ایران رو می
شد، نمی تواند همه واقعیت باشد. نمی تواند، زیرا از همان ابتدا
و حتی آستانه حمله ارتش صدام به ایران نشانه های این خطر وجود
داشت و بارها نیز دراین زمینه در مطبوعات وقت هشدار منتشر شد.
با بازگشائی این بخش از پرونده صدام دو گروه در ایران وعراق
موافق نبودند. نخست حاکمیت و دولت عراق که پس از صدام رهبری
این کشور را در کنار امریکائی ها بدست گرفته اند، زیرا از آن
بیم داشتند که این بخش از دادگاه صدام از او قهرمانی بسازد که
در برابر ایران ایستاده بود و از فضای امروز ضد ایرانی در عراق
جهت توجیه حمله به ایران استفاده کند. دوم که به نظر می رسد
بسیار هم مهم است و کسی جرات نمی کند آن را در مطبوعات ایران
طرح کند بیم و هراسی است که بخشی از حاکمیت جمهوری اسلامی از
باز شدن پرونده مرحله دوم جنگ – پس از بازپس گرفتن خرمشهر از
ارتش عراق- داشتند و دارند. هر دادگاهی می توانست و هنوز هم می
تواند عراق و رهبران وقت آن (از جمله صدام و دولتمردان نظامی و
غیرنظامی او را) به جرم تهاجم به ایران و اشغال بخش هائی از
خاک یک کشور دیگر محکوم کند، اما این جنگ دو مرحله داشت و
بازگشائی مرحله اول نمی توانست در آستانه مرحله دوم آن متوقف
بماند و وارد بحث مربوط به عبور نظامی ایران از مرزهای عراق با
شعارهای "فتح کربلا" و اشغال بخش هائی از خاک آن کشور نشود.
انگیزه ای که همچنان و بعنوان یک فتح مذهبی- جغرافیائی همچنان
از سوی آنها که از آن جنگ درس نگرفته اند مطرح است و نقش
آفرینی های نظامی و انفجاری و پیش انداختن امثال "مقداصدر"
همین هدف را دنبال می کند: فتح کربلا و...
دلیل آن سکوت ادامه دار مقامات جمهوری اسلامی در جریان محاکمه
صدام حسین و ورود واقعی و بین المللی نکردن به این دادگاه برای
طرح لایحه جنگ عراق و ایران و ایران وعراق چنین انگیزه ای
داشت. چگونه کسانی که اکنون نیز بر طبل جنگ و فتح کربلا(درعمل)
می کوبند و یک سیاست جنگی – مذهبی را رهبری می کنند می
توانستند لایحه ضد جنگ به دادگاه صدام ببرند. و در صورت باز
شدن پرونده مرحله دوم جنگ و ورود نظامی ایران به خاک عراق و
آنچه گذشت و طرح جزئیاتی که هنوز بر دو ملت ایران وعراق
پنهان است چه داشتند بگویند؟
|