از مصاحبه جديد سخنگوی سازمان مجاهدين انقلاب "محسن آرمين"
رئوسی را استخراج کرده و بعنوان ديدگاهی که بايد آويزه گوش کرد
منتشر می کنيم. اين ديدگاه با آن ديدگاه که طبقه متوسط را کشف
کرده بود و تصور کرده بود همه مردم از دل دفتر تحکيم وحدت
بيرون آمده و دانشگاه را پشت سر گذاشته اند بکلی متفاوت است و
به همين دليل نيز درخور آويزه گوش!
«به
صراحت بايد پذيرفت كه شعارها و گفتمان ما
در انتخابات رياستجمهوری نهم كاملا نخبهگرا بود و علت آن كه
نتوانستيم با جامعه
ارتباط برقراركنيم اين بود كه نتوانستيم شعارهای
خود
را به زبان عموم مردم ترجمه
كنيم، درحالی كه اين شعارها درست بود و در يك تحليل نهايی بايد
گفت كه مشكلات اين
كشور جز از طريق ارتقای سطح آزادی و توسعه سياسی حل نمیشود،
اما اين موضوع بايد در
حوزههای مختلف و به زبانهای مختلف ترجمه شود.
البته اين كه احزاب و گروههای اصلاحطلب در اين مدت چه تلاشی
در زمينهی ايجاد ديالوگ و تفاهم با اقشار مختلف
انجام دادهاند، بحث ديگريست.
اکنون
در
انتخابات شوراها با اين مشكل به مراتب كمتر
از گذشته
مواجه هستيم، چون سنخ انتخابات شوراها و
مجلس متفاوت است، شوراها يك نهاد عمومی، مدنی و غيرسياسی (بدين
معنا كه كاركرد
مستقيم سياسی ندارد)، هستند، بنابراين شعارهای انتخاباتی
نمیتواند حول دموكراسی و
حقوق بشر باشد بلكه بايد از سنخ مسائلی باشد كه به مشكلات
روزانه و زندگی شهری مردم برمیگردد، حتی اگر مجموعهی جريان
اصلاحطلب علیرغم خودآگاهی كه نسبت به
شعارهای نخبهگرايانه خود دارد، هنوز نتوانسته باشد راهها و
يا مكانيزمهايی را
برای ايجاد ارتباط با طبقات مختلف اجتماعی پيدا كند، مشكلی است
كه امكان دارد در
انتخابات مجلس با آن مواجه شود، اما در انتخابات شوراها بايد
به شرح مشكلات و مسائل
شهری مردم بپردازد كه طبعا اين اتفاق نيز خواهد افتاد.
اما آنچه که مخالفان اصلاحات کردند.
تلاش گستردهای در
قلب ماهيت نهادهای انتخاباتی و بلاموضوع كردن انتخابات صورت
گرفته است، میتوان گفت
با اين لايحه هيچ حزب منتقد از دولتی نمیتواند فعاليت كند.
ظاهرا كسانی كه اين
لايحه را تدوين كردهاند، ابتدا اين موضوع را در نظر گرفتند كه
چه راههايی وجود
دارد تا از امكان ورود احزاب منتقد به عرصه قدرت جلوگيری كنند.
نشانههايی نگرانكننده حاكی از آن است
كه ارادهای بر اين تعلق گرفته كه انتخاباتی با حداقل شرايط
رقابتی
و حضور مردم
برگزار شود.
البته
وضع ما، بدتر از دوم خرداد
نيست. بنابراين نبايد نااميد باشيم، شرايط مطلوب نيست،
اما ازپيش از دوم خرداد، بدتر
نيست. بالاخره پيشرفت تكنولوژی اين مزيت را داشته كه اصلاحطلبان
علیرغم
محدوديتها بتوانند از امكان سايتهای اينترنتی تا حدودی
برخوردار باشند. همچنين
وضع روزنامهها و مطبوعات، علیرغم تمام فشارهايی كه بر آنها
وارد است در مقايسه با
پيش از دوم خرداد كه تنها «روزنامهی سلام و دو هفته نامه
عصرنو» وجود داشت بسيار
بهتر است، همچنين از نظر تشكلهای سياسی نيز اصلاحطلبان وضع
بهتری را در مقايسه با
زمان گذشته و پيش از دوم خرداد دارند. انگيزهی فعاليت سياسی،
كادرهای سياسی و
نيروهايی كه دارند، وضعيت را با گذشته بسيار متفاوت كرده است،
اينها مزيتهای ماست
كه بايد از آنها استفاده كنيم.
البته درمورد
انتخابات خبرگان
وضع فرق می کند.
دليلی ندارد مثلا در انتخابات خبرگان در حاليكه هيچ كانديدای
مناسبی وجود نداشته
باشد شركت كنيم.
طبعا اين انتظار گزافی است از ما كه ليست انتخاباتی ارايه
بدهيم كه
اعضای آن مورد تاييد ما نباشد و يا ديدگاههای همسو با ما
نداشته باشند. اصل بر اين
نيست كه تحت هر شرايطی شركت كنيم، بلكه انتخابات به اين دليل
برگزار میشود كه
جريانهای مختلف سياسی و اجتماعی بتوانند افكار و مواضع و
كارآمدی خود را در تامين
مطالبات جامعه در معرض داوری آنها قرار دهند و جريان رقيب ديدگاههای
خود را مطرح
كنند و در يك رقابت دموكراتيك بتوانند پيروز شوند.
ما به هيچوجه حاضر نيستيم
زينتالمجالس باشيم.
فضای حاكم بر اين دوره از انتخابات خبرگان امكان هر گونه رقابت
سالم و
واقعی را منتفی ساخته و در نتيجه اصلاح طلبان را از ارائه
فهرست انتخاباتی با حداقل
شريط محروم ساختهاند اصلاح طلبان قادر به حضور درانتخابات
خبرگان نيستند.
|