1. در جلسهای كه با
تعدادی از دوستان به ديدار مهندس ميرحسين موسوی رفته بوديم تا
از وی درخواست كنيم نامزدی انتخابات رياست جمهوری نهم را بپذيرد
. از جمله مسائل مهمی كه وی مطرح كرد اين بود كه نيروی انتظامی
و نيز يك رسانه فراگير(يك كانال تلويزيوني) بايد در كنترل رئيس
دولت باشد تا بتواند موفق شود. از ايشان پرسيديم آيا كارنامه
آقای خاتمی را كه فاقد اين دو ابزار مهم است، در مجموع مثبت
ارزيابی میكند يا منفی ؟ جواب آقای موسوی چنين بود: «آيندگان
بهتر پی خواهند برد آقای خاتمی چه خدمت بزرگی به ايران اسلامی
كرده است .» سوال كرديم پس شما قبول داريد رئيس جمهور با پشتيبانی
مردم ، حتی بدون اين دو اهرم نيز میتواند كشور را از مخاطرات
جدی نجات دهد و امنيت ميهن را تامين كند و ايران را در مسير
توسعه همه جانبه قرار دهد؟ پس چرا نامزد نمیشويد؟ مهندس موسوی
با تاييد سخنان فوق و عذرخواهی از اينكه به دلايلی ، خود نمی
تواند نامزد شود ، دوستان را به شركت فعال در انتخابات و معرفی
نامزد شايسته ديگری تشويق كرد، چرا كه هم پيروزی در انتخابات
رياست جمهوری و هم خدمات رسانی به جامعه را ، با وجود همه
بحران سازیها ممكن دانست .
2. در دور دوم انتخابات
رياست جمهوری نهم ، بين حاميان دكتر معين در زمينه حمايت از
آقای هاشمی رفسنجانی اختلاف نظر بود . عدهای سكوت را میپسنديدند
اما اكثريت، به منظور جلوگيری از حاكميت يكدست اقتدارگراها كه
آن را برای ميهن خطرناك ارزيابی میكردند ، طرفدار حمايت علنی
از وی بودند. در يكی از اين جلسات آقای مهندس سحابی با رد
درخواست تعدادی از دوستان خود مبنی بر سكوت در مرحله دوم
انتخابات، گفت: اگر اين عزيزان قبول دارند با پيروزی رقيب آقای
هاشمی ، انسداد سياسی و مناسبات استبدادی بر ايران حاكم خواهد
شد ، وظيفه فردفرد ماست كه بكوشيم چنين وضعی پيش نيايد. وی
همچنين گفت: اگر طبق ادعای دوستان من مختصر احترام و آبرويی
نزد مردم دارم ، بايد آن را در شرايطی همچون امروز كه فضا تيره
و تار است ، خرج كنم . تاكيد نهايی مهندس سحابی چنين بود: من
آبروی سياسیام را برای شب اول قبر نمیخواهم، برای نجات كشور
میخواهم . پس حتی اگر شكست آقای هاشمی قطعی به نظر برسد و
آبرويم ، به زعم شما در خطر باشد، لازم است هشدارهای لازم را
به موقع به هموطنان خود بدهم . بر اين مبنا ايشان و جمعی از
دوستانشان از آقای هاشمی حمايت كردند.
3. آقای خاتمی يكبار با
نامزدی خود در انتخابات رياست جمهوری هفتم و با جلب مشاركت
حماسی مردم در دوم خرداد 76 موجب حفظ امنيت ملی و تماميت ارضی
كشور شد و بر اعتبار ايران افزود. در دوره هشت ساله نيز با
وجود بحران سازیهای نه (9) روزه به خدمت گذاری به ملت و آيين
ادامه داد. اكنون نيز در اين شرايط حساس به ميدان آمده است و
از نامزدهای ائتلاف بزرگ اصلاح طلبان در انتخابات شورا حمايت
میكند ، آن هم در وضعيتی كه توصيه بسياری به خاتمی آن است كه
آبروی خويش را صرف انتخاباتی نكند كه حرف و حديث درباره آن
زياد است . عدهای از داوطلبان به ناحق و غيرقانونی ردصلاحيت
شدهاند، صدا و سيما يكجانبه به تبليغ فهرست اقتدارگراها پرداخته
، روزنامه شرق همچنان توقيف و حزب پادگانی به سود آنها فعال
است و سلامت انتخابات را همسويی مجريان و ناظران تهديد میكند.
با وجود اين خاتمی در اين شرايط دشوار به صحنه آمده و با هزينه
كردن آبروی خويش و به سهم خود میكوشد روزنهای در جهت اصلاح
امور باز كند. او میتوانست پس از اتمام دوره رياست جمهوری
سكوت پيشه كند يا با پذيرش سمت رسمی ، خود را از تيررس حملات
ناجوانمردانه و رياكارانه بعضی منتقدان و مخالفانش دور نگه
دارد . اما همچنان در داخل و خارج از كشور فعال است تا معلوم
شود صدای اسلام رحمانی و اخلاقی و عقلانی در اين نقطه از جهان
همچنان بلند و رساست و ايران مهد فرهنگ و هنر و همزيستی مسالمت
آميز اقوام و گرايشهای گوناگون و خواستار صلح و گفتو گو با
جهانيان است . بدان اميد كه باز هم تهديدات خارجی برطرف شود و
كشور در مسير صحيح قرار گيرد .
اصلاح طلبان برمبنای چنين
حضوری ، اميد به پيروزی دارند ولی نتيجه انتخابات 24 آذر هرچه
باشد ، خاتمی را بايد از هماكنون پيروز ميدان اخلاق و از خودگذشتگی
در عرصه سياست كشور ناميد، زيرا وظيفه و رسالت خود را در تنگناها
نيز فراموش نمیكند. در اين شرايط آيا میتوان چه از منظر
سياسی و چه از نظر اخلاقی او را تنها گذاشت و در انتخابات حاضر
نشد به ياران او رای نداد؟ |