جلسهای
در دانشکده علوم اجتماعی برای انتخابات بود... چند نفر
پلاکاردهای بزرگی داشتند و مخالف اصلاح طلبان و طرفدار تحريم
بودند. روی يکی از آنها نوشته بود: آزادی، مساوات، تحريم
انتخابات. روی تابلوی ديگری هم نوشته بود: آقای خاتمی زخم های
ما هنوز زنده است. چند تا پلاکارد هم طرفداران رأی دادن به
نمايش گذاشته بودند: احمدی نژاد، رئيس جمهور تحريمی ها. و
تابلويی با اين متن: محصولات تحريم: محدوديت آزادی های مدنی،
دانشجويان ستاره دار، توقيف روزنامه ها. سخنم را با اين سؤال
آغاز کردم که تحريمی ها يک تحريم موفق را در انتخابات رياست
جمهوری سامان دادند و آقای احمدی نژاد رئيس جمهور شد؛ بعد از
تحريم چه استفاده ای از رأی تحريمی ها کردند؟ کجا آن رأی ندادن
ها به درد جامعه خورد؟ در حاليکه اگر رأی ميدادند، جامعه ی
کاملاً متفاوتی داشتيم. عطريان هم رئيس جمهور را مورد انتقاد
قرار داد که چگونه و با چه انگيزه ای به راديکال ترين دانشگاه
تهران رفته است؟ اکثريت اميدوار کننده ای از شرکت کنندگان،
طرفدار شرکت در انتخابات بودند ولی تعدادی هم با سروصدا طرفدار
تحريم بودند. يکی از پر حماسه ترين طرفداران تحريم که با
ادبيات خيلی نزديکی با ادبيات مارکسيستی حرف ميزد و ظهور اين
ادبيات در دانشگاه هم لااقل برای من عجيب بود، گفت انتخابات يک
act
است و تحريم يک امر عدمی است. معنای طبيعی اين حرف اين بود که
نبايد از تحريم، انتظار نتيجه داشت. فکر ميکنم بد از نظريه
تحريم دفاع کرد. خانمی هم که به کمک ايشان آمد ميگفت مگر
تعطيلی فله ای مطبوعات در دوران خاتمی و اصلاح طلبان صورت
نگرفت؟ پس چه فايده که رأی بدهيم. جدای از اين نظرات، ميشد حس
کرد که اکثريت جدی دانشجوئی طرفدار رأی دادن در انتخابات
هستند. اين خيلی نشانه ی واقع بينی دانشگاه است. |