حضور وسيع
مردم در پای صندوق های رای، در سه انتخاباتی که يکجا، روز جمعه
برگزار شد؛ عليرغم هر ليست سازی و تقلبی که در شمارش آراء آن
صورت گيرد، باز هم مانند هميشه درس های بزرگی برای حاکميت و
منتقدان و اپوزيسيون درونی و بيرونی حاکميت دارد، که اهميت اين
درس ها، شايد کمتر از نتيجه اعلام شده انتخابات نباشد.
اين که هر حقه و توطئه ای که در ذهن و عمل داشتند يکدست و
يکپارچه به کار گرفتند تا، عليرغم همه حذف و قلع و قمع ها، از
درون همان نفرات باقی گذاشته در ليست ها نيز نتيجه مطلوب را از
صندوق ها بيرون بياورند و باز هم نتوانستند، يکسوی ماجراست.
سوی ديگر، آن هوشياری است که مردم از خود نشان دادند. همان
مردمی که در انتخابات تحميلی خبرگان تنها به قصد در هم شکستن
توطئه تمرکز کامل قدرت در دست رهبر و فرماندهان نظامی و
جلوگيری از پيشبرد سياست های نظامی و حاکميت نظامی گرا (به
اعتراف مستقيم خود رهبر) هاشمی رفسنجانی را، پشت به تمام ضد
تبليغاتی که عليه او بکار برده شده بود به صدر ليست بر کشيدند.
او برکشيده شد تا در اين مجلس، در راه تحقق همان نقطه نظراتی
تلاش کند که در دوران اخير مطرح کرده و مطبوعات منتشر ساخته
بودند: ضرورت کنترل اختيارات رهبر، محدود ساختن دوران رهبری،
شورائی کردن رهبری و... ما فکر می کنيم، آن حمايت قاطعی که
محمد خاتمی با تمام وزن و اعتبار مردمی خود، در اين دوران از
وی بعمل آورد و در روز رای گيری نيز در کنار او جلوی دوربين ها
قرار گرفت، و حمايت تمام طرفداران اصلاحات و مخالفان سياست های
نظامی و جنگی رهبر از وی، با هدف تحقق همين اهداف صورت گرفت.
اين که او بتواند و يا نتواند، بخواهد و يا نخواهد به وعده های
خود پايدار باقی بماند، و يا هر احتمال ديگری، در برابر اين
واقعيت که مردم با هدف معين تحقق وعده های وی به او رای دادند
رنگ می بازد. هر کس – حتی خود وی- جز اين تصور کند، دوباره
آرای وی در اين انتخابات را با انتخابات مجلس ششم مقايسه کند.
اگر توطئه گران پشت صحنه می توانستند آرای رفسنجانی را بيش از
اين کم کنند قطعا چنين می کردند، همانگونه که ترديد نيست آرای
امثال جنتی و مصباح يزدی را افزايش دادند تا به قول خود يک
ليست متوازن برای رهبری مجلس خبرگان درست کرده و آينده خويش را
تضمين کنند!
انتخابات مجلس خبرگان، اين بار، دارای چنين مفهومی بود و آن
احزاب و سازمان ها و شخصيت های سياسی داخل و خارج کشور، که با
اعلاميه و بی اعلاميه آن را بعنوان نفی ولايت فقيه طرد و نفی
کردند، در عمل اين مفهوم را نتوانستند درک کنند و يکبار ديگر
از درک مردم برای بهره گيری از هر روزنه ای جهت رسيدن به هدف
عقب ماندند.
در ارتباط با شوراها نيز ارزيابی ما به همينگونه است. يعنی
حضور وسيع مردم در پای صندوق های رای اين انتخابات نتيجه ای
خلاف پيش بينی ها و تدارکات حکومت نظامی- امنيتی يکدست به بار
آورد. اگر غير از اين بود، نتيجه اين انتخابات را از صبح شنبه
اعلام کرده بودند. در حالی که اکنون سومين روز پس انتخابات (
دوشنبه) را آغاز کرده ايم و هنوز احمد جنتی و احمدی نژاد و
رهبر و بقيه اعضای بيت رهبری و شورای نگهبان و ديگرانی که از
نتيجه واقعی و بيرون آمدن از صندوق های رای وحشت زده شده اند،
بر سر اعلام يک ليست تفاهمی و ساختگی سرگرم بحث و رايزنی اند.
مردم در انتخابات شوراها به شعارها، سياست ها و تفکرات اعلام
شده از سوی احمدی نژاد "نه" گفتند. همانگونه که در انتخابات
مجلس خبرگان به تفکر و شعار و سياست های شبکه مافيائی انجمن
حجتيه که امروز در سيمای مصباح يزدی متبلور شده "نه" گفتند.
اين دو مجموعه "نه"، خود آن "نه" بزرگ تری است، که رهبر و حرف
ها وسياست های آشکار و پنهان او گفتند. اين ملموس ترين و قطعی
ترين نتيجه انتخابات شوراهاست. مردم در اينجا نيز عمدتا به
اصلاحات رای دادند. اصلاحاتی که در نام محمد خاتمی و انديشه و
سياست های شناخته شده او "نمود" مردمی پيدا کرده و اگر نبود
پشتيبانی خاتمی و شيخ مهدی کروبی از ليست اصلاحات، تدارک
ببيندگان يک انتخابات فرمايشی و از پيش نتيجه آن تعيين شده،
اينگونه در چاله نمی افتادند که در اين انتخابات افتادند و
هنوز نمی دانند با نتيجه واقعی بيرون آمده از درون صندوق ها چه
کنند!
از نظر ما، حتی رای مردم به ليست مشهور به ليست شهردار تهران
"قاليباف" نيز در عمل نه حمايت از خود وی، بلکه پشتيبانی از او
برای طرد احمدی نژاد و حاميان وی بوده است.
يعنی در اين عرصه هم مردم به نوع ديگری به اصلاحات و جلوگيری
از قدرت يکپارچه نظامی ها و ماجراجويان دولتی رای دادند. تهران
13 ميليونی تابلوی تمام ايران است و ما يقين داريم در ديگر
استان ها و شهرهای ايران نيز حاصل انتخابات شوراها همينگونه
بوده است. حتی و تا حدودی در ارتباط با انتخابات خبرگان نيز می
توان همين ارزيابی را ارائه داد. برای مثال نتيجه ای که از
انتخابات خبرگان در خراسان اعلام شده نشان می دهد که مردم به
آيت الله "غروی» که همتای مصباح يزدی و از مدافعان اعلام
انحلال جمهوريت و تاسيس حکومت اسلامی است رای ندادند و او به
مجلس خبرگان راه نيافت. ليستی که بعنوان رای آوردگان خراسان
برای مجلس خبرگان اعلام شد نمی تواند حاصل يک تفاهم پشت صحنه
باشد، زيرا اگر چنين بود آيت الله واعظ طبسی با تمام امکانات
خويش بعنوان توليت آستانقدس رضوی در خراسان نفر چهار اين ليست
نمی شد و آيت الله شاهرودی رئيس قوه قضائيه جلوتر از او قرار
نمی گرفت. بنابراين طرد آيت الله غروی از سوی مردم نيز عملا
همان طرد مصباح يزدی در تهران و قرار گرفتن رفسنجانی در صدر
ليست خبرگان تهران است. با اين تفاوت که پشت صحنه در تهران
تفاهم کردند که مصباح يزدی را از نفر شانزدهم که نفر حذف شده
است، به داخل ليست 15 نفره بالا بکشند و حداقل او را از چنگ
رای مردم نجات داده و به مجلس خبرگان ببرند!
نتيجه واقعی انتخابات شوراها- که حاکميت يکدست خود بهتر و دقيق
تر از همه می داند در آن چه گذشت- نشان داد که بخشی از مردم که
در انتخابات رياست جمهوری فريب وعده ها و اداهای به اصطلاح
مردمی احمدی نژاد را خورده و به وی رای داده بودند، در فاصله
يکسال و نيم گذشته، بسرعت چشم های خويش را باز کرده و ضمن
شناخت حاکميت يکدست و دولت نمايشی احمدی نژاد، در اولين فرصت
برای جبران اشتباه خويش به ميدان آمدند.
همين هوشياری و بيداری را بخش وسيعی از تحريم کنندگان انتخابات
شوراهای دوم و مجلس هفتم و انتخابات رياست جمهوری دوره نهم نيز
از خود نشان داده و برای جبران غفلت های گذشته به ميدان آمدند.
حاصل اين هوشياری ها و به ميدان آمدن ها، همان است که اکنون سه
روز است بر سر حاصل آن حاکميت يکدست و نظامی گرا عزا گرفته و
نمی داند با آن چه کند.
نمی داند چه کند، زيرا اختلاف آراء بسيار بالاست و بيم از
واکنش مردم نسبت به تقلب و ليست سازی می رود.
نمی داند چه کند، زيرا از خارج از مرزها نيز دو چشم را قرض
گرفته و چهار چشمی منتظر افشاگری اين تقلب و برانگيختن مردم
اند.
نمی داند چه کند، زيرا مردم عليرغم همه محدوديت ها و همه نوع
تبليغات حکومتی رای ديگری داده اند و بيم از حمايت خارجی از
رای مردم وجود دارد.
نمی داند چه کند، زيرا از آن بيم دارد که دايه های دلسوزتر از
مادر که در امريکا و اروپا منتظر فرصت اند، با اطمينان از
گرايش و تمايل مردم و سرخوردگی آنها از جستجوی اندک صداقت و
اعتمادی به حاکميت، انتخابات با نظارت بين المللی در ايران را
در دستور کار خود قرار دهند.
نمی داند چه کند، زيرا...... آنوقت، خود کرده را تدبير نيست!
ارزيابی ما از نتيجه انتخابات مياندوره ای مجلس هفتم نيز به
همينگونه است. در اين ارتباط اگر نقش خانه کارگر، شورای های
کار، رای و نقش کارگران در حمايت از خانم سهيلا جلودار زاده
بعنوان کانديدای جنبش کارگری و مخالف سر سخت تغيير قانون کار
ناديده انگاشته شود، به آن می ماند که شکست سنگين و چند باره
اسدالله بادامچيان قائم مقام دبيرکل موتلفه اسلامی ديده نشود.
چهره ای که مانند برخی از رهبران بيشتر شناخته شده موتلفه
اسلامی از مردم رانده و بتدريج از حکومت نيز مانده شده و می
شوند! در ارتباط با نتيجه اين انتخابات نيز، آنچه اهميت دارد
حاصل واقعی آنست و نه ليستی که ممکن است در پشت صحنه و بعنوان
ليست تفاهمی تدوين و اعلام کنند. حضوری که مردم برای انتخابات
ميان دوره ای مجلس از خود نشان دادند، حتی وسيع تر از همين
حضور در انتخابات اصلی مجلس هفتم بود و اين خود بشارتی است
برای حضور وسيع تر و آگاهانه تر مردم در انتخابات مجلس آينده.
در اينجا نيز ما ترديد نداريم که همين حضور و انتخاب، بر بقيه
عمر مجلس هفتم سايه خواهد افکند و در آينده شاهد موضع گيری های
متفاوتی از سوی مجلس هفتم خواهيم بود که با کارنامه ای که مجلس
هفتم تاکنون داشته متفاوت خواهد بود. در اينجا نيز بتدريج
نمايندگان حاضر در مجلس هفتم، از اين پس و برای فعاليت واقعی
تر در مجلس، بيش از آن که به دست و دهان صاحبان قدرت و ليست
سازان نگاه کنند و مواضع خود را با آن تطبيق دهند، به دست و
رای مردمی توجه خواهند کرد که در انتخابات مياندوره ای عزم
خويش را برای انتخاب، در انتخابات مجلس هشتم نشان دادند.
اينست آن درس های اوليه ای که می توان از انتخابات روز جمعه و
از مردمی که در آن شرکت کردند گرفت! |