هيچ کس معترض نامزد شدن خواهر و يا زن احمدی نژاد برای
انتخابات شوراها نيست. نه تنها مخالف نيست، بلکه مشوق حضور
گسترده تر زنان درعرصه های مختلف انتخاباتی نيز هست و ای کاش
اين حضور تنها در محدوده دولتی ها و حکومتی ها باقی نمانده و
در سطوح گسترده اجتماعی نيز اين امکان را شورای نگهبان از زنان
ايران نگيرد.
بنابراين، نبايد کسی معترض نامزد شدن خواهر احمدی نژاد و يا
همسر سخنگوی دولت "الهام" در انتخابات باشد که اگر باشد به اصل
برابری حقوق همه با هم – منهای طرزتفکر و انديشه و مذهب- شک
کرده است.
بدين ترتيب، آن بحثی که اکنون بر سر رای آوردن و رای نيآوردن
خواهر احمدی نژاد مطرح است، نه بر سر حضور او و يا رای
نيآوردنش مثل خيلی های ديگر و يا حتی انتخاب شدنش مثل ديگران،
بلکه بر سر واکنشی است که مردم نسبت به "احمدی نژاد" از خود
نشان دادند.
يعنی آنها که به معصومه ابتکار رای دادند شايد او را بصورت
وسيع نمی شناختند و مطابق ليست اصلاحات به وی نيز رای دادند،
اما قطعا پروين احمدی نژاد را می شناختند و به همين دليل هم به
او رای ندادند. تمام بحث پيرامون آراء بسيار نازل ايشان و تلاش
برای بالا کشيدن و به ليست منتخبين آوردنش در همينجاست.
دراينجا که توهم حمايت مردم از احمدی نژاد و استقبال از کاپشن
زرد او، آن ستايش متر نکرده، پاره کرده رهبر در بيان محبوبيت
گسترده و مردمی احمدی نژاد شکسته است. مردم فرصتی پيدا کردند
تا به اين طريق احمدی نژاد را طرد کنند و چوب را خواهر او
خورد. چنان خورد که دردش را رهبر و احمدی نژاد احساس کردند.
وقتی احمدی نژاد در يکی از اظهارنظرهايش درباره نتيجه
انتخابات، در دو روز گذشته گفت که "ظاهرا مردم خواهان نرمش
بيشتری در اجرای سياست های ما هستند" عملا به همين مسئله اشاره
داشت. به مخالفت مردم با سياست های او، حرف ها و جنجال آفرينی
های او، با نمايش های مضحکی که دراين يکسال ونيم گذشته از خود
نشان داده است. مردم از خاکريز آن فريبی عبور کردند که يکسال و
نيم پيش خوردند و تصور نمی کردند با دانشگاه و دانشگاهی چنين
شود که شده، با دانشجو و جوان چنان کنند که کردند، با کتاب و
نشريات آن کنند که کرده اند. احمدی نژاد بايد فهميده باشد که
مردم با طرد خواهر – شايد بی تقصير او- به همه اين سياه کاری
ها نه گفتند. |