گزارش تحلیلی ابراهیم یزدی از انتخابات
منتظر تغییر آرایش نیروها
در سطوح حاکمیت باید بود
دکتر ابراهیم یزدی، دبیرکل نهضت آزادی ایران، مشاور و مترجم
آیت الله خمینی در پاریس و سپس اولین وزیرخارجه جمهوری اسلامی،
در نخستین مصاحبه گزارش گونه خود از انتخابات اخیر کشور، نکات
نوینی را مطرح کرد که به نوعی بازتاب دهنده تحولات آینده و
برآمده از این انتخابات خواهد بود. این مصاحبه با رادیو آلمان
صورت گرفته که بخش عمده آن را در ادامه می خوانید.
رادیو آلمان: آقای یزدی بطور کلی نتایج این انتخابات سهگانه
را چگونه ارزیابی
میکنید؟
ابراهیم یزدی: در این انتخاباتی که همزمان در جمعهی گذشته
انجام شد، چندین
مسئله قابل بحث و بررسیست. مسئلهی اول این است که با تشکیل
این سه انتخابات در
واقع آنچه را آنها میخواستند این بود که کاری بکنند که ظاهرا
آرای شرکت کنندگان
برای مجلس خبرگان، بخصوص که از نظر خودشان بسیار اهمیت داشته،
بالا برود. روی
بررسیها و همهپرسیهایی که شده بود و آماریی که گرفته بودند،
در کلان شهری مثل
تهران مشارکت مردم در انتخابات شوراها بالاست. در انتخابات
گذشته هم علیرغم اینکه
در شهرهای بزرگ مثل تهران درصد مشارکت واجدین شرایط نازل و
پایین ۱۰ درصد بوده،
ولی در بسیاری از شهرها بالای ۵۰ درصد بوده است. برعکس در
انتخابات مجلس خبرگان در
طی دورههای گذشته مردم چندان استقبالی نمیکردند و مشارکت
بسیار پایین بوده است.
در انتخابات میان دورهای هم همینطور. اینبار اینها آمدند کاری
کردند که بتوانند
تعداد مشارکت در این انتخابات مجلس خبرگان را بطور خاص بالا
ببرند. اما کاری که
انجام شد در عمل این بود، به جاى آنكه سه میز جدا در هر حوزهی
رأیگیری بگذارند تا
هرکس که میخواهد و وارد میشود به حوزهی رأی گیری شورای شهر
بدهد یا رأیی جدا به
مجلس خبرگان بدهد، یا به میان دورهای بدهد، همه پشت یک میز
بود.
مثلا وقتی که ما وارد شدیم، مثل خود من، شناسنامه را که
میگرفتند، با توجه به
اینکه عموما مردم متوجه نبودند، سه تعرفه میدادند. بعضی از
افراد که متوجه بودند،
اعلام میکردند که ما نمیخواهیم در مجلس خبرگان شرکت بکنیم و
فقط میخواهیم در
انتخابات شورای شهر شرکت بکنیم، اولا بعدا مواجه با اشکال
میشدند که نه شما حق
ندارید و نمیشود، شما باید به هر سه رأی بدهید. و بعد از
اینکه ما اعتراض کردیم و
گفتیم چرا نمیشود؟ ناظر حوزه آمد و چون نمیخواست سروصدا بلند
بشود، گفت ایرادی
ندارد، شما یک تعرفه بگیرید و به شورا رأی بدهید. اما وقتی که
گذشت و شناسنامهها
را میگرفتند، در انتهای خط وقتی که ما تعرفه رای را میگرفتیم
و میانداختیم در
صندوق تا شناسنامهیمان را بگیریم، متوجه میشدیم همه را
اتوماتیک سه مهر زدند. به
اعتبار دیگر شناسنامههای
مردم را در حالیکه جمعیت کثیری به انتخابات مجلس خبرگان
رأی نداده بودند، مهر زدند.
حالا بر سر آن تعرفهای که مهر خورده، ولی من رأی
ندادهام چه آمده است، هنوز معلوم نیست. به همین دلیل سوالات
خیلی جدی در مورد صحت
انتخابات وجود دارد.
از این نظر این انتخابات را با توجه به انتخابات دورههای
گذشته میتوانیم
بگوییم که از یک جهتی آزاد بود، اما از یک جهت دیگر هم نادرستی
در انتخابات وجود
داشت، هم خلاف قانون عمل شد و هم اینکه در مجلس خبرگان که
قصدشان این بود كه آرا
بالا برود، نتایج آن را بسرعت اعلام کردند ، ولی در مورد
انتخابات شوراها همچنان
مورد مناقشه هست و اینگونه که ظاهرا گفته میشود ۵۰۰ (پانصد)
صندوق گم شدهاند. و
به تعبیر آقای کروبی، مگر تغار ماست بوده که گم بشود. چرا ۵۰۰
صندوق گم شده و کجا
رفته است؟ در گذشته تمام صندوقها به هنگام شمارش در حوزهها
خوانده میشد و هر
حوزه صورتجلسه میکرد، اما اینبار تمام آرا را به وزارت کشور
بردند و در مرکز و
بدون حضور ناظرین گفتهاند ما خودمان شمارش میکنیم. اینها
چیزهایی هست که مورد
اختلاف و بحثبرانگیز است. بطوریکه در بعضی از حوزهها گفته
شده است که آرای
بعضیها را حذف کردهاند و آرای بعضیها را اضافه کردهاند. از
این نظر خب یک
مقداری مناقشه در مورد صحت انتخابات بطور جدی وجود دارد.
اما در جمعبندی اساسی باید بگویم که بله، مشارکت مردم در این
انتخابات بطور
چشمگیری، مخصوصا در تهران، نسبت به دورههای گذشته خیلی بیشتر
بود. از طرف دیگر
اصلاحطلبان توانستند در بسیاری از حوزهها با یک لیست مشترک
وارد بشوند. خود این
موجب شد که مردم امیدوار بشوند، جلو بیایند و شرکت بکنند. اما
از آنطرف اصولگرایان
میان خودشان اختلاف داشتند و نتوانستند یک لیست واحد بدهند. در
بسیاری از حوزهها
کاندیدای اصلاحطلبان پیروز شده است، در بعضی از حوزهها که
تعدادشان در اقليت است،
مثل مشهد، مثل سایر شهرستانها، ظاهرا کاندیدای اصولگرایان
پیروز شده، در بعضی از
حوزهها هم که همهى کاندیداهاى اصلاحطلب را رد صلاحیت کرده
بودند و صرفا
کاندیداهایی که وابسته به یک جریان یا نهاد ويژهای بودند که
همه میدانند این نهاد
کجا و از چیست و وابسته به اصولگرایان هوادار دولت است، آنها
را فقط قبول کرده
بودند، باضافهی افراد مختلفی که چندان شناخته شده هم نبودند،
مردم به دلیل اینکه
مایل بودند در انتخابات شرکت کنند و از حق خودشان استفاده
کنند، در انتخابات شرکت
کردند. ولی رفتند به افرادی که میدانستند وابسته به این
جریانات ويژه خاص نیستند
رأی دادند. خب، اینهم از یک نظر اشکال ایجاد میکند، بطوریکه
در آن حوزهها از آن
افراد هیچکدام انتخاب نشدند، ولی کسانی انتخاب شدند که آن
تجربهی لازم را برای
مدیریت شورای شهر ندارند و اگر چنانچه رد صلاحیت نمیشدند، این
شهرها یا آن شوراهای
شهر موقعیت قویتری پیدا میکردند. بهرحال مسایلی هست که وجود
دارد و خود آقایان هم
این را در جمعبندیشان تشخیص دادهاند که
هواداران دولت نتوانستند رأى بياورند
و به
همین دلیل هم هست که بلافاصله تکذیب کردند و گفتند این سازمان
یا آن گروه که گفته
بود ما بوی خوش خدمت و اینها، اینها وابسته به ما نبودند، برای
اینکه آنها
باختهاند.
رادیو آلمان: فکر میکنید با ترکیب جدیدی که مجلس خبرگان چهارم
به خودش گرفته
تاثیری در آینده نظام جمهورى اسلامى خواهد گذاشت؟
ابراهیم یزدی: در کوتاه مدت تاثیر چندانی نخواهد داشت. اما
قطعا در درازمدت
تاثیرگذار خواهد بود. برای اینکه، خب، حالا کسانی بودند وابسته
به جریان ويژهای که
میخواستند در این مجلس پیش روی، جوانگرایی بکنند، افراد خاصی
را نگذارند انتخاب
بشوند، افراد خاصی انتخاب بشوند و یک نگرانیهایی در بعضی از
محافل بوجود آمده بود.
خب، به رغم همه اینها حالا در تهران آقای هاشمی در این
انتخابات نفر اول شده است.
اینکه انتخابات را تجمیع کردند یک حسنی هم داشت و آن عبارت از
این بود که وقتی مردم
به میزان زیادی در انتخابات شوراها شرکت کردند، آن گروه
پادگانی با تعداد آرای
بستهبندی شدهای که نظیر انتخابات شورای شهر تهران در دوره ی
گذشته بطور یکسان
۱۰۰هزار
رأی در صندوقها ریخته شد، چون تعداد مشارکت بالا بود، آرای
آنها اثرگذار
نبود و در ميان كل آرا گم شد. مشارکت زیاد مردم این حسن را
داشت که نگذاشت آن گروه
ويژه بطور کامل شورای شهر را در دست بگیرد. اما از اینسو یک
حسن دیگری هم داشت و آن
این بود که اگر مردم به تعداد کثیر مشارکت نمیکردند، همان
گروههای ويژه، همانطوری
که در این ماههای گذشته بشدت علیه برخی از اعضای مجلس خبرگان
موضع گرفته بودند،
نمیگذاشتند بعضیها انتخاب بشوند. در تهران بعضی از تفسیرها
این است که مردم به
رغم گروه دیگری، رفتند و به فردی مثل آقای هاشمی رأی دادند.
بنابراین رأی به هاشمی
در این دوره یک معنای دیگری پیدا کرده است. اکنون بدرستی معلوم
نیست كه در تهران
این آرایی که به آقای هاشمی داده شده است، به دلیل اعتراض مردم
نسبت به جریانات
انحصارطلب و تمامیتخواه و اصولگرایانی
که حالا تحت تأثير رایحه خوش خدمت و از این
صحبتها و یا حرفهای آقای مصباح یزدی آمدهاند، بخاطر آنها
هست، یا اینکه در یک
سطوح خیلی بالاتری میان آقایان توافقی شده بود و بر اين اساس
همه این گروهها را
دعوت کرده بودند که بروند به این لیست رأی بدهند. بهرحال با
همین ترکیبی كه هست و
با همين وضعیت انتخاباتی که صورت گرفته است، پیش بینی مىشود
که نه در کوتاه مدت،
ولی در درازمدت یک تغییراتی
در آرایش نیروهای سیاسی و عملکردشان دیده خواهد شد.
رادیوآلمان: آيا به نظر شما اين احتمال هست كه رأى بالايى كه
به آقاى رفسنجانى
داده شد، رأى به رهبرى شورايى
بوده است، زيرا كه ايشان پيش از انتخابات در برخى
سخنرانىها و مصاحبهها به نوعى خواستار تشكيل يك «شوراى
رهبرى» شده بودند؟
ابراهیم یزدی: خب، ایشان در هفتههای اخیر قبل از انتخابات
چندین مصاحبه راجع به
مجلس خبرگان کرده که حائز اهمیت است. یکی از آنها این بوده كه
طبق نظر خودشان قرار
بوده که رهبری شورایی باشد. بعضی از آقایان مخالفت کردند و
ایشان خودش گفته است که
خودش طرفدار رهبری شورایی بوده است. قبلا هم ما این اطلاعات را
داشتیم. هنگامیکه
آقای خمینی هنوز در قید حیات بود، ولی مبتلا به بیماری شدید
شده بود، نظریهای
عنوان شده بود که «شورای رهبری» باشد و این «شورای رهبری» مرکب
از آقایان هاشمی،
خامنهای، موسوی اردبیلی و احمد خمینی باضافهی آقای مشکینی و
یا یکی دیگر از
آقایان باشد. و به همین دلیل هم هست که در همان روزهای آخر،
فروردین ۶۸، با آن عجله
آقای منتظری را از قائم مقامی خلع کردند تا در زمان حیات آقای
خمینی آن پنج نفر
انتخاب و معین بشوند.
اما حوادث جور دیگری شکل گرفت. پیشبینی پزشکان این بود که
حیات آقای خمینی تا
شهریورماه ادامه پیدا خواهد کرد. اما در خردادماه این واقعه
اتفاق افتاد و اینها با
عجله آمدند و در آنجا بعضی از
کسانیکه با رهبرى شورایی مخالف بودند، بالاخره
توانستند روى نظر خودشان رأی بگیرند و اکثریت رأی را آورد. به
همین دلیل هم آقای
موسوی اردبیلی از تهران گذاشت و رفت و به کار حوزوى پرداخت و
آقای احمد خمینی هم در
این اواخر از این مسایل ناراحت بود.
ولی در مورد حرف آقای هاشمی رفسنجانی، او نظرات و
اطلاعات خودش را داده و قطعا اینکه چرا حالا در این شرایط این
حرفها را مطرح
میکند [معلوم نيست]. یا در مسئلهی نظارت بر رهبری که قانون
اساسی با صراحت
میگوید که مجلس خبرگان یکی از وظایف دوگانهاش نظارت بر
رهبریست. خب، آیا این
نظارت صورت گرفته یا نه! مردم میپرسند این مجلس خبرگان چه کار
کرده است که ما باید
برویم به آن رأی بدهیم. از جمله اینکه آیا نظارتی صورت گرفته
است یا نه! برخی از
اعضای مجلس خبرگان در مصاحبههایی که کردهاند با صراحت گفتند
که اکثریت نمایندگان
مجلس خبرگان رهبری معتقد به نظارت بر رهبر نبودهاند. چندین
بار که مطرح شده رأی
نیاورده است، مخالفت کردهاند. خب، این مخالفت با اصل قانون
اساسی است، مخالفت با
آن وظیفه قانونیست که آنها انتخاب میشوند. حالا نظارت چه به
جهت استصوابی، چه به
صورت استطلاعی هیچکدام از این دو را مجلس خبرگان انجام نداده
است. حالا گفتهاند
نظارت بر رهبر یا نهادهای زیرمجموعه رهبری.
خب، فقط این نیست که ما، یعنی این مجلس نظارت بکند بر رهبر یا
بر عملکرد نهادهای
زیر مجموعه رهبری. مسایل دیگری هم هست، از جمله اینکه
درآمدهای نهادهای رهبری از چه
منبعی تأمین میشود، حجم این
بودجهها چقدر هست، هزینهها بچه مصارفى مىرسند.
حالا نظارت استطلاعی را هم بخواهند بپذیرند، یعنی بایست حداقل
مجلس خبرگان از
اینگونه اعداد و ارقام مطلع باشد. ولی ظاهرا هیچکدام از اینها
انجام نشده است و
آقای رفسنجانی هم به این نکته در مصاحبه خودش اشاره كرده است
که مسئلهی نظارت بر
رهبری خیلی جدی نبوده است.
|