شاملو در سال هائی که سرانجام به خاموشی ابدی او انجاميد و پيش
از آنکه از پای ايستادن محروم شود، سفر به امريکا کرد. دراين
سفر و در يک جمع از ايرانيان مهاجر اشاره به يک سفرنامه
طنزگونه کرد و وعده انتشار آن را داد. بر سر اين سفرنامه چه
آمده و کار تکميل و انتشار آن به کجا انجاميده" خبر نداريم اما
از فصل کوتاهی از آن با صدای خود شاملو خبر داريم. او اين فصل
را در انتقاد از مهاجرين ايرانی که نه تنها خودشان فارسی را با
انگليسی مخلوط کرده و حرف می زنند، بلکه فرزندانشان بکلی با
فارسی و ادبيات و فرهنگ ايرانی بيگانه شده اند انتقاد کرده
است. او اين فصل از کتابش را به همان تسلط و شيوائی که شعر خود
و ديگران را می خواند، خوانده است. با صدای خودش بشنويد و
توضيحات دقيق تر را نيز از زبان خودش. آن درباری که او به آن
اشاره می کند، نمی تواند اشاره به اوضاع امروز ايران نباشد و
آلودگی زبان که از آن سخن می گويد، آلودگی فارسی به عربی در
جمهوری اسلامی نباشد؛ و او برای فرار از سانسور و ديگر گرفتاری
ها، زبان طنز و تاريخ گذشته را انتخاب کرده است.
بشنويد! |