پيک هفته

   

پيک نت

پيوندهای پيک بايگانی پيك

hafteh@peiknet.com

 

    hafteh@peiknet.com

 

 
 

 

تاريخ سينمای ايران- مسعود مهرابی
يک اتفاق ساده
نشان داد حادثه درپيش است
اما شاه و ساواک سرمست اعتنا نکردند

در دو سال 52 و 53 ساواک سکس و خشونت را سوار بر شتر دو کاهانه سانسور و اختناق کرده و ريسمان اين شتر را در مقابل سينمای ايران بست. 40 دقيقه فيلم "آرامش در حضور ديگران" را قيچی کردند و در هفته اول اکران فيلم "ياران" داريوش خواننده را به جرم خواندن ترانه "ياران" به زندان بردند و ماموران ساواک خود نيمه شب نردبان گذاشته و پوسترهای فيلم را از سر در سينما "کاپری" کندند. حتی به زبان "شازده احتجاب" نيز "فرمان آراء" تلاش کرد بگويد، خانه از پای بست در حال ويرانی است، اما گوش دربار و شاه به اين حرف ها بدهکار نبود.

 

درسال 1352، سينمای ايران با عرضه 85 فيلم، هم چنان سال پرحجمی را ازنظر توليد گذراند. دراين سال نيز بيشترين تعداد فيلم ها را آثارمبتذل تشکيل می دادند و فيلم های خوب و قابل ديدن انگشت شمار بودند. بازيگران و فيلم سازان تاجرمسلک، جيب خود را هم چنان می انباشتند، و درهمان حال، هم چون سال گذشته، ازعدم استقبال و پائين بودن فروش فيلم هايشان می ناليدند. نارضايتی آنها اساسا از بالا بودن تعداد زياد محصولات وارداتی سرچشمه می گرفت که انبوه تماشاگران را به سوی خود جلب کرده بود (نمايش فيلم های عموما سکسی و پرخشونت خارجی، به حدود 500 فيلم درسال رسيده بود و اين فيلم ها با قيمتی برابر يک پنجم تا يک دهم نسبت به يک فيلم ايرانی خريداری می شد). عصيان، مايه اصلی بيشترفيلم های برتراين سال بود: عصيان برای گرفتن حق، عصيان عليه زندگی ناهمساز و يکنواخت، عصيان در برابرهجوم تلويزيون.

به روال سابق، نخست به فيلم های قابل اعتنا و ديدنی اين سال می پردازيم و سپس نام و نشان ديگرآثارعرضه شده را می آوريم.

"آرامش درحضور ديگران"- نويسنده (براساس داستانی ازغلامحسين ساعدي) و کارگردان: ناصرتقوائی- تهيه کننده: تل فيلم- فيلم برداری: منصوريزدی- موسيقی متن: هرمزفرهت- بازيگران: اکبرمشکين، ثريا قاسمی، منوچهرآتشی، مسعود اسدالهی و ليلا بهاران.

اولين فيلم بلند ناصرتقوائی بعد ازمدتها توقيف، درحاليکه 40 دقيقه آن قيچی خورده و به يک فيلم 80 دقيقه ای تبديل شده بود، به نمايش درآمد. دراين فيلم تقوايی لحنی تلخ و بد بينانه نسبت به اجتماع دارد، زن دراين اثر، عموما موجودی پست و هرزه است، و تنها درمورد منيژه، زن محروميت کشيده سرهنگ است که با جلوه ای ازعاطفه و ايثار و معصوميت روبرو می شويم.

ارتش ازسرهنگ بازنشسته (اکبرمشکين)، موجودی ماشينی و کليشه ای ساخته است، به همين جهت دردوران بازنشستگی اش نمی تواند شاهد سرپيچی زيردستانش باشد. وی خلاء زندگی نظامی اش را دراين ايام با گوش کردن به موزيک شامگاهی درکنارنرده های پادگان، رژه رفتن درخيابان و سان ديدن ازدرختان پرمی کند.

درانتهای فيلم وقتی منيژه (ثريا قاسمي) دستانش به سرهنگ درمانده، مادرانه آب می دهد يکی از پراحساس ترين صحنه های سينمايی پديد می آيد. حذف بسياری ازصحنه های فيلم ارزيابی درست آرامش درحضورديگران را دشوار کرده است.

 

"تنگنا"- نويسنده و کارگردان: اميرنادری- تهيه کننده علی عباسی درسازمان سينمای پيام- فيلم بردار: جمشيد الوندی- موسيقی متن: منفردزاده- بازيگران: سعيد راد، نوری کسرائی، عنايت بخشی، مهری وداديان و شهرزاد.

دومين ساخته نادری "علی خوشدست" زندگی بی هدفی را دنبال می کند، تا اينکه با سه نفردرگيرمی شود و يکی ازآنها تصادفا به ضرب چاقوی اوازپای درمی آيد. ازآن لحظه علی دائما درحال فراراست و تنها پناه او "پروانه" دخترمورد علاقه اش است. سرانجام مصطفی (يکی ازبرادرها) او را که زخمی شده تا پای مرگ کتک می زند و وقتی پليس از راه می رسد و مصطفی را گرفتارمی کند، علی شانسی برای زندگی ندارد.

نادری با اين داستان، فيلمی گيرا ارائه می دهد. تنگنا حکايتگرنکبت ها و درماندگی هاست، تجلی همه درهای بسته و پاهای خسته است. آدمهای فيلم درتنگنا زندگی پلشت خود اسيردرد و فلاکت زندگی خويش اند، و علی (سعيد راد)- قهرمان اصلی فيلم- درمانده ترين آنهاست (تاکيد دوربين برانبوه آشغال و زباله و هم چنين تکاپوهای بی حاصل علی با پای تيرخورده تصوراين درماندگی را آسان تر می کند.) درتنگنا گاهی واقعيت های ملموس رنگ مبالغه آميزی به خود می گيرد، با اينهمه فيلم درکل از واقعيت به دورنمی افتد.

 

"شهرقصه"- کارگردان: منوچهرانور- فيلم بردار: اشتری- تهيه کننده: احمدگنجی زاده – بازيگران: پروانه معصومی، سينا سوزنی، سهيل سوزنی، زهره اصلان پور، ناصرآقايی، کلاهدوزان و مجيد مظفری.

منوچهرآنورازتئاتربه سينما آمد و "شهرقصه"، اولين فيلم او، قبل ازآنکه سينما باشد، تئاتر است و مانند بيشترفيلم هايی که ازروی داستان های مشهورساخته شده اند درقيد داستان اصلی است. با اين حال آنوردرهمان ابتدا حساب خود را از"شهرقصه" بيژن مفيد جدا می کند و باکم و زياد کردن و تغييردادن دراصل نمايشنامه، نام خود را به عنوان سناريست فيلم درتيتراژمی گذارد.

فيلم با نماهائی ازارگ بم (که فکری تازه و بکراست و کمک زيادی به پيشرفت قصه دارد) شروع می شود و قصه گو "آدمهای»، فيلم را معرفی می کند (حيوانهای بازيگر، تمثيلی ازآدمها هستند) و هريک ازبازيگران نيزبا گفتاری ريتميک، اين معارفه را تکميل می کنند. فيلم سازدرشهرقصه، نشان می دهد که از زندگی پرفريب مردم دغلکاربيزاراست و درپايان فيلم براين تنفربا وضوح بيشتری تاکيد می کند.

 

"خاک"- نويسنده فيلم نامه و کارگردان: مسعود کيميائی- فيلم بردار: نعمت حقيقی- موسيقی متن: اسفنديارمنفردزاده- بازيگران: بهروزوثوقی، فرامرزقريبيان، فرزانه تاييدی، جلال، جعفروالی و پروين سليمانی.

ششمين فيلم کيميائی براساس داستان "اوسنه باباسبحان " نوشته محمود دولت آبادی، ساخته شده است (تغييراتی که دراصل داستان داده شده بود، سبب اعتراض دولت آبادی گرديد) اين فيلم نيزدارای خطوط فکری ديگرآثار کيميايی است. انتقام شخصی، خطی که بعد از"قيصر" درتمام فيلم هايش کم و بيش رعايت شد، دراينجا محورکارقرارمی گيرد. موضوع فيلم چنين است: با مرگ ارباب دهکده، زن خارجی اش، ازرعيت خود (صالح) می خواهد که ملکش را ترک کند. رعيت جائی ندارد برود. يکی ازعمال زن، برادر رعيت را می کشد. اما پس ازفراز و نشيب هايی، صالح او را گرفتارمی کند، کشان کشان به ميدان دهکده می برد و هم چون شترقربانی او را می کشد. خود صالح نيز وسيله ژاندارم ها دستگيرمی شود.

خاک نيزعيب اساسی ديگرکارهای کيميائی را دارد: معلول را مطرح کردن، ناتوانی در علت يابی، جا نيفتادگی شخصيت ها، گفتگوهای غيرطبيعی شعاری، و نداشتن منطق داستانی. نقطه قوت کارکيميائی را با اين همه دربافت شکيل تصاوير، يا به تعبيری در عکس های فيلم او، بايد ديد که بی ترديد فيلم برداری خوب نعمت حقيقی دراين ميان بی تاثيرنبوده است. بازيهای خوب همه بازيگران، خصوصا بهروزوثوقی، و موسيقی دلنشين منفردزاده ازامتيازات ديگرخاک بشمارمی آيد.

 

"يک اتفاق ساده"- نويسنده و کارگردان: سهراب شهيد ثالث- فيلم بردار: تقی معصومی بازيگران: محمد زمانی، آنه محمد تاريخی و حبيب الله صفريان، برنده جايزه بهترين کارگردان دردومين جشنواره جهانی فيلم تهران (1352)، شرکت درجشنواره های لندن، برلين، سيدنی و آدلايده.

سهراب شهيد ثالث ازجمله فيلم سازانی است که سينما را درخارج ازکشورفرا گرفت و در ايران کارخود را با ساختن فيلم های کوتاه "آيا" و "سياه و سفيد" شروع کرد. "يک اتفاق ساه" اولين فيلم بلند اوست که با برداشتی مستند گونه به ضبط لحظات بسيارساده زندگی آدمهای ساده می پردازد.

شهيد ثالث، با ساختن اين فيلم فصل تازه ای درسينمای ايران گشود. خود او گفته است: "يک اتفاق ساده" داستان ندارد. گزارش روزانه زندگی يک پسربچه است. "شهيدثالث سعی می کند تصاويری واقعی و تقريبا منطبق با لحظات زندگی- ازنظرزمانی- ارائه دهد و به منظورحفظ واقع گرايی ازافراد عادی برای ايفای نقش بهره گرفته است. فيلم به حدی ساده و بی آلايش است که گاه برای تماشاگراين توهم پيش می آيد که فيلم سازی کارساده ای است. شهيد ثالث با لحنی طنزآميزگفته است: "وقتی سناريوی اين فيلم تمام شد، اميدی به ساختنش نبود. اين طورفيلم ها نه نفعی به حال جامعه دارند، نه نفعی به حال تهيه کننده، خصوصا اين که فيلم "پيام" هم ندارد و اين کار را خراب می کند، ولی بهرحال با ساختن اين فيلم موافقت شد." او درجای ديگرمی گويد: "سينمای درحال حاضرنمی تواند قصه سازباشد. مسئله من دراين فيلم نشان دادن واقعيت است و نشان دادن زندگی آدمهايی که قهرمان نيستند بلکه خيلی هم عادی و ساده اند، و خود از زندگی و گذران آن تلقی خاصی ندارند و طی يک عادت آن را هرروز تکرارمی کنند."

 

"مغولها"- نويسنده و کارگردان: پرويزکيمياوی- فيلمبردار: ميشل تی ريه- موسيقی- محلی خراسانی، محلی ترکمنی و موسيقی متن فيلم "پيه روی ديوانه"- بازيگران: فهيمه راستگار، آسيه علی ميرزا، ادريس چمنی، درويش عباسی و پرويزکيمياوی. برنده جايزه مخصوص هيات داوران دردومين جشنواره جهانی فيلم تهران 1352- جايزه مخصوص جشنواره فيلم های هنری و تجربی پاريس 1974- شرکت درفستيوال لوکارنو و لندن.

اين اثرکيمياوی به درد "دورازمردم" بودن گرفتاراست. مغولها گرچه کاری بسيارزيبا است، ولی عده ای معدود قادربه درک مضامين آن هستند. کسانی که فيلم های سينمای موج نو فرانسه، بويژه آثار "ژان لوک گودار"، را ديده اند، تاثيراين مکتب فيلم سازی را برکيمياوی بخوبی درمی يابند. کيمياوی ازستايشگران گوداراست و ادامه سبک او را در کارخود نشانه ارادت به گودارمی داند، حتی وی درمغولها نام گودار را برپلاک آهنی نوشته و ازموزيک فيلم "پيه روی ديوانه" ی او استفاده کرده است. کيمياوی مغولها را با هزينه تلويزيون ساخت، اما درفيلمش به تلويزيون می تازد و گسترش آنرا درشهرها و روستاها به مثابه حمله مغول می داند. درخلال فيلم، "کيمياوی» درهرفرصتی به سينما هم می انديشد و نشان می دهد که چگونه مقهورنفوذ بی امان امواج تلويزيونی شده است. او درمغولها نقش يک کارگردان و تکنيسين تلويزيون را بازی می کند که درحال مطالعه برای تاليف کتاب سينماست و همسرش هم تز دانشگاهی خود را در باره حمله مغول به ايران می نويسد. درهمين اوضاع و احوال او ماموريت می يابد به نقاط کناری کويرسفر کند و مقدمات توسعه شبکه ها: تلويزيونی را درآن ديارفراهم آورد. اين مسائل درذهن او نقش می بندد و درهم ادغام می شود، دراين جا لحن کيمياوی انتقادآميزشده و نشان می دهد که تلويزيون مثل حمله مغول اثرات تخريبی به جا می گذارد، حتی درصحنه ای می بينيم که گردن کارگردان درپای برج تلويزيون زيرگيوتين قرارگرفته است.

 

"تنگسير"- کارگردان: اميرنادری- فيلم نامه: نادری (براساس داستانی به همين نام اثر صادق چوبک)- فيلم بردار: نعمت حقيقی- موسيقی متن: لوريس چکناواريان- بازيگران: بهروزوثوقی، پرويزفنی زاده، جعفروالی، نوری کسرائی و ناظری. برنده جايزه بهترين بازيگرمرد (بهروزوثوقي) درپنجمين جشنواره جهانی دهلی.

اميرنادری پس ازشکست تجاری "تنگنا"، "تنگسير" را با گوشه چشمی به بازارساخت (هنرپيشه پولساز، رنگ و پرده عريض). نادری درمورد گزينش اين قصه چنين گفته است: "دلبستگی من به تنگسير فقط ازنوشته "صادق چوبک" ريشه نمی گيرد. من از کودکی ماجرای زندگی "زارمحمد" قهرمان اين قصه را شنيده بودم و ازهمان زمان حس کردم که او را درست می شناسم و به اوعلاقمند شده بودم- آنچه براو گذشته بود، برای من آشنا بود و اگرغيرازاين بود، رمان را فيلم نمی کردم." جدا از اين موضوع، اصولا کتاب تنگسيرمحتوا و ساختنانی مناسب برای سينمای حادثه پردازدارد. زيرا درآن رويدادها با سرعت و تحرک اتفاق می افتد، و مخاطب را برعليه آدم های منفی قصه برمی انگيزد. تماشاچيان فيلم با خوانندگان کتاب با "زارمحمد" احساس همدلی می کنند، زيرا بهانه هايی که برای عصيان او عنوان می شوند، همه قوی و غيرقابل ترديد هستند.

"زارمحمد"، نه فقط همه اندوخته اش مورد تجاوزو سوء استفاده عده ای متقلب قرار گرفته، بلکه خود اوهم تحقير و رانده می شود. آنهايی که درمقابل "زارمحمد" قراردارند از جمله آدمهای سرشناس شهرهستند که به چپاول کسانی نظير "زارمحمد" می پردازند. اهالی شهرازاين ظلم آگاه هستند، اما جرات اعتراض و مقاومت دربرابرآنها را ندارند. با اين حال زارمحمد درمقابل آنها می ايستد و طی مبارزه اش ديگرفقط در فکربازپس گرفتن اندوخته اش نيست، بلکه می خواهد نسبت به خود اعاده حيثيت کند و دراين رهگذربه ساير محرومان می آموزد که می توان عليه بيدادگری قيام کرد.

"اميرنادری» دراين فيلم، خود را بيشتردرگيرماجرا می سازد تا تحليل شخصيت آدمها،، از همين رو، کاراو مورد خرده گيری پاره ای ازمنتقدين قرارگرفت و گفته شد که تمايل فيلم سازی برای حادثه پردازی، او را از واقعيت گرايی و نزديک شدن به آدمهای کوچه و خيابان بازداشته است و حتی گفته شد که اين فيلم اوشباهت زيادی به وسترن های ايتاليائی دارد.

"نفرين"، نويسنده و کارگردان: ناصرتقوائی- تهيه کننده: محمدتقی شکرائی- موسيقی متن: اسفنديارمنفردزاده- بازيگران: بهروزوثوقی، فخری خوروش و جمشيد مشايخی- محصول شرکت سينما تئاتر رکس و سازمان سينمايی هفت.

تقوايی، دراين سومين فيلم بلندش، بيش ازآثارقبلی خود به "طبيعت گرايی» روی می آورد و با نقب زدن به درون آدمها، طبيعت و غريزه آنها را عيان می سازد، و به همان نسبت، ازپايگاه اجتماعی اشان دورمی شود. لحن تئاتری حاکم برفيلم، روال سينمايی را تحت الشعاع خود قرارداده است، و درکل "نفرين" را می شود اثری شخصی از تقوايی قلمداد کرد.

ديگرفيلمهای سال 52:

جبارسرجوخه فراری، امان منطقی- کاکاسياه، اميرشروان- پريزاد، سيامک ياسمی- کی دسته کل به آب داده، وحدت- معشوقه، رضا صفائی- بيقرار، ايرج قادری- زن باکره، ذکريا هاشمی- پاپوش، اسماعيل پورسعيد- عيالوار، پرويزنوری- بندری، کامران قدکچيان – زنجيری، خسرويحيائی- خيالاتی، منوچهرنوزری- جنوبی، رضا صفائی- بدکاران، قدرت الله احسانی- جعفرجنی و محبوبه اش، رضا صفائی- کيفر، عبدالله غيابی- قيامت عشق، هوشنگ حسامی- شلاق، منوچهرقاسمی- گريزازمرگ، ناصرمحمدی- خورشيد درمرداب، م.صفار- ناخدا، اميرشروان- باجناق، حسين قاسمی وند- آقامهدی کله پز، منوچهرصادقپور- خوشگذران، وحدت- حريص، ايرج رضائی- شورش، رضا ميرلوحی- نامحرم، عزيزاله بهادری- نعمت نفتی، عباس کسائی- عروس و مادرشوهر، جواد طاهری- غريب، غلامرضا سرکوب- قصه شب، فردين- صمد به مدرسه می رود، پرويز صياد- سراب، فريدون ژورک- آخرين لحظه، ناصرمحمدی- طاهر، قدرت اله بزرگی- جنگجويان کوچولو، اسماعيل کوشان- علی کنکوری، مسعود اسدالهی- گدای ميليونر، محمود کوشان- دشمن، خسروپرويزی- بلند پرواز، احمد صفائی- صخره سياه، مازيار بازياران- شيخ صالح، امان منطقی- قصه ماهان، جواد طاهری- گرگ بيزار، مازيار پرتو- هشتمين روزهفته، حسين رجائيان- کج کلاه خان، صابررهبر- مترس، عزيزاله بهادری- مرواريد، اسماعيل پورسعيد- سالومه، فريدون ژواک- محبوب بچه ها، جواد طاهری و بيک ايمانوردی- پسرخوانده، جمشيد شيبانی- اکبرديلماج، خسروپرويزی- دل خودش می خواد، سيامک ياسمی- مکافات، کامران قدکچيان- ناخدا باخدا، وحدت- قربون زن ايرانی، رضا صفائی- هلو پوست کنده، عباس دستمالچی- بوسه برلبهای خونين، خاچيکيان- بی حجاب، ايرج قادری- مغربی، رضا فاضلی- تعقيب تا جهنم، ربرت اکهارت- خروس، شاپورقريب- غول، داود اسماعيلی- قربون هرچی خوشگله، نظام فاطمی- روسياه، اسماعيل پورسعيد- تنها و گلها، ابوالقاسم ملکوتی- مصطفی لره، رضا فاضلی و عباس تيموری- مردها و نامردها، عباس کسائی- بيگانه، رضا صفائی- شرور، ناصرمحمدی- تيغ آفتاب، اميرشروان- هفت مرد دلاور، منوچهرقاسمی- دختران بلا و مردان ناقلا، نظام فاطمی- زيرپوست شب، فريدون گله- آقای جاهل، رضا ميرلوحی- سرطلائی، شعاع الدين مصطفی زاده- مامورما درکراچی، محمدرضا فاضلی.

 

درسال 52، فيلم "صمد به مدرسه می رود" ساخته پرويزصياد، با دوميليون و دويست هزارتومان، پرفروشترين، و "تنها و گلها"، ساخته ابوالقاسم ملکوتی، با هفتاد هزارتومان، کم فروشترين فيلم ها محسوب می شوند.

دراين سال مرتضی عقيلی و ميری هرکدام با سيزده فيلم، و جميله، هاله و شهنازتهرانی با شش فيلم پرکارترين بازيگران بودند. جمشيد الوندی با فيلم برداری هفت فيلم بيشترين محصولات را نسبت به ديگران روانه اکران کرد. بعد ازاو رضا فاضلی و رضاصفائی با چهارفيلم قراردارند.

 

اسرارگنج دره جنی، يک فيلم شبه سياسي

 

درسال 1353، مقدارتوليد استوديوهای فيلم سازی به پنجاه و پنج فيلم کاهش يافت. فيلم های قابل توجه اين سال فقط محدود به دوفيلم می شد: "اسرارگنج دره جنی» ساخته ابراهيم گلستان و "شازده احتجاب" ساخته بهمن فرمان آرا.

کپيه سازی، هم چنان برکارفيلم سازی سلطه دارد. دراين سال نيز، فيلم سازان تجاری در بدربه دنبال کپيه سازی از روی فيلم های خارجی هستند. فيلم ها- بويژه فيلم های هندی که به خلق و خوی و خواست تماشاگران نزديکتربود- يکی پس ازديگری درسالن خصوصی استوديوها- حتی درحضورفيلم بردار و بازيگران- به نمايش درآمد. تا موردی درکپيه برداری ازقلم نيفتد.

هم چون سال گذشته، کپيه برداری فقط درچارچوب فيلم های خارجی محصورنماند. چه بودند فيلم هايی که براساس آثارموفق ايرانی ساخته شدند!

ازفيلم های شاخص کپيه شده دراين سال- تا آنجا که قابل دسترس بود- اين آثارقابل دکرند.

"ترکمن"، ساخته اميرشروان، کپيه شده ازروی فيلم "بلوچ"، ساخته مسعودکيميايی. با اين تفاوت که دربلوچ "تجاوز" سبب ساز حرکت است، ولی درترکمن "سرقت".

"پری خوشگله"، ساخته سيامک ياسمی، تکرارفيلم "شمسی پهلوون" ساخته همين فيلم ساز، که هردوی آنها از روی فيلمی هندی بنام "سيتا و گيتا" کپيه شده اند.

"ماشين مشتی ممدلی»، ساخته فاضلی، از روی فيلم "دنيای ديوانه ديوانه ديوانه"، ساخته استانلی کرامر.

"ياران"، ساخته محمد دلجو و اميرمجاهد، از روی فيلم "دوستان"، ساخته لوئيس گيلبرت، با اين تفاوت که در فيلم ياران به خاطرنوعی ازکار که بعد از"قيصر" مد شد، جوان اول فيلم می ميرد.

اين فيلم بعد ازحدود يک هفته اکران درسينما "کاپری»، به خاطردستگيری داريوش توقيف شد. می گويند عوامل ساواک خود نردبان گذاشته پوسترو پلاکادرهای فيلم را از سردر سينما پائين کشيدند.

"سلام برعشق"، ساخته عزيزاله بهادری، ازروی يک فيلم هندی بنام "داغ".

"اسرارگنج دره جنی»- محصول استوديو گلستان- نويسنده، کارگردان و تهيه کننده: ابراهيم گلستان- فيلمبردار: اميرکراری- موسيقی متن: فرهاد مشکوه- بازيگران: پرويز صياد، صادق بهرامی، لرتا، مری آپيک، شهنازتهرانی و عنايت بخشی.

اين فيلم که گلستان بعدها کتاب آن را نيزنوشت، يک اثرشبه سياسی است که به شکلی طنزآميز و تمثيلی بيان می شود. گلستان با ظرافت نشان می دهد که حکومت گران، مردمی کودن و نادان هستند که ازثروت طبيعی اين مرز و بوم و دسترنج مردم محروم سرمايه اندوخته اند و ازخود چهره ای به ظاهرانسانی و فاضل و فرهنگ دوست ساخته اند.

يک روستايی تصادفا گنجی پيدا می کند و برای خود دنيايی پرازتجملات می سازد، دنيايی با فرشته های سنگی، قصری بزرگ و هر زر و زيوری که يک نوکيسه با آن سرو کاردارد. افراد گوناگون دررابطه با او به صحنه می آيند، که هرکدامشان نماينده قشری از جامعه هستند و همه نيز به نوعی درخدمت او. پس ازآنکه تمامی اين چهره ها عيان شد، گلستان ثروت را ازمرد تازه به دوران رسيده جدا می کند، و می بينيم که اين مرد بدون ثروت هيچ است.

ايراد فيلم گلستان، نمادگرايی شديد پاره ای ازصحنه های آن است، که درک موضوع را برای تماشاگردشوارمی سازد. با اين وصف، به دليل جو سياسی آن دوران و سلطه سانسور، اين امرتعجب آورنيست.

"شازده احتجاب"- محصول تل فيلم- کارگردان: بهمن فرمان آرا- فيلم نامه: هوشنگ گلشيری و بهمن فرمان آرا (براساس داستانی ازگلشيري)- فيلم بردار: نعمت حقيقی- موسيقی: احمد پژمان- بازيگران: جمشيد مشايخی، فخری خوروش، نوری کسرائی، ولی شيراندامی و حسين کسبيان. برنده جايزه بزبالداربرای بهترين فيلم بلند درسومين جشنواره جهانی فيلم تهران (1353)، نمايش درجشنواره لندن، برلين، کان.

"شازده احتجاب" (مشايخي) يکی ازبازماندگان خاندان قاجاراست که مانند بسياری ازافراد خانواده اش سل موروثی دارد و می داند که مرگش نزديک است (فرمان آرا با تکيه براين موضوع، کشش فراوانی درتماشاگرايجاد می کند). او تنهاست و دراتاقش زندگی گذشته خود را مرورمی کند. "شازده احتجاب" روزگارپرجلال و شکوه پدربزرگ را به ياد می آورد که چگونه مادرو برادرش را می کشد. پدرشازده احتجاب دريک روزتعداد زيادی از تظاهرکنندگان را به مسلسل می بندد- و اين خوی حيوانی دررگ های شازده می دود- شازده احتجاب ازآنها عقب نمی ماند و باعث مرگ همسرش "فخرالنسا" می شود، چرا که نه آن قدرت حکومتی را دارد و نه آن همه مکنت را، او درحداقل امکانات و چارچوب زندگيش "فخرالنسا" را دارد و دراين حيطه کوچک، با بيرحمی کم نظيری او را می کشد. فرمان آرا دست توانائی دربه تصويرکشيدن جنايات اين قصه دارد، توجه شود به صحنه هول انگيزدفن آدمی زنده درپشت يک ديوار، با صحنه ای که پدربزرگ با بالش فردی را خفه می کند.

شازده احتجاب نه تنها ازاسلافش عقب نمی ماند، بلکه ازنظرنوع جنايت نيزپيشرفته تر ازديگران عمل می کند. او "فخرالنسا" را به شيوه امروزی ترشکنجه روحی می کشد. احتجاب می خواهد درهر زمينه ای موفق ترباشد، حتی درجنايت.

ازصحنه های بسيارزيبای فيلم، صحنه پيرزن و پيرمردی هستند که سابقا درخانه شازده کارمی کردند و بعد دراثرتنگ دستی شازده اخراج شده اند، اينان هنوزفکرمی کنند (با گذشت اين همه سال و قبضه قدرت از سوی خاندان ديگر) شازده درقدرت است و هر کاری که به خواهد توانائی انجامش را دارد. اين دو برای گدائی چند سکه به درخانه شازده می آيند و شازده به روال گذشته با آندو صحبت می کند، ولی پولی ندارد که به آنها بدهد.

بازيهای مشايخی و خوروش بسيارگيرا و طبيعی ست، و احمد پژمان نيز يکی ازبهترين آثارخود را برای اين فيلم تصنيف کرده است. درمجموع شازده احتجاب فيلمی زيبا و بی تکلف، و موزون است. جمشيد اکرمی درمقابله تحت عنوان "غنچه ها گل نشدند..." در باره اين فيلم چنين نوشته است:

"بهمن فرمان آرا که با اولين ساخته سينمائيش- فيلم وحشتناک خانه قمرخانم- هرآدم خوشبينی را ازآينده اش به کلی نوميد کرده بود، پس ازدوسال سکوت با شازده احتجاب اعاده حيثيت می کند.

شازده احتجاب شرحی است به ايجاز بريک زمان ازدست رفته، حکايتی است ازانحطاط يک خاندان اشرافی درمتن يک عصر رو به پايان. بازتاب صديق يک ميراث تباه کننده است.

 

ديگرآثاراين سال:

 

اوستا کريم نوکرتيم، محمود کوشان- ميرم بابا بخرم، امان منطقی- مراد برقی و هفت دخترون، پرويزکاردان- جوجه فکلی، رضا صفائی- گل پری جون، عزيزاله بهادری- هرجائی، فريدون ژورک- ممل آمريکائی، شاپورقريب- ترکمن، اميرشروان- مهرگياه، فريدون گله- آقارضای گل، مهدی رئيس فيروز- پری خوشگله، سيامک ياسمی- کنيز، کامران قدکچيان- گروگان، احمد شيرازی- حسين آژدان، رضا صفائی- ياور، عباس کسائی- بنده خدا، رضا صفائی- صمد آرتيست می شود، پرويزصياد- خوشگلا عوضی گرفتن، خسروپرويزی- دکترو رقاصه، خسروپرويزی- شوهرکرايه ای، وحدت- بزن بريم، داريوش کوشان- عروس پابرهنه، سيامک ياسمی- ابرمرد، داود اسماعيلی- ماشين مشتی ممدلی، رضا فاضلی- ياران، محمددلجو- صلوه ظهر، سعيد مطلبی- ناجورها، سعيد مطلبی- سازش، محمد متوسلانی- جوانمرد، فريدون ژورک- مظفر، مسعود ظلی- شکست ناپذير، رضا ميرلوحی- تهمت، قدکچيان- مرغ همسايه، محمود کوشان- اين دست کجه- رئيس فيروز- هياهو، م.صفار- دروغگوی کوچولو، نظام فاطمی- سلام برعشق، عزيزاله بهادری- قفس، ايرج قادری- موسرخه، عبداله غيابی- مسافر، جلال مهربان- گلنسا در پاريس، رضا صفائی- الکی خوش، اسماعيل پورسعيد- آقا مهدی وارد می شود، فريدون ژورک- مواظب باش، رضا ميرلوحی- آب توبه، رضا فاضلی- مردشب، پورسعيد- ماجراجويان خشن، مهدی رئيس فيروز- مهدی فرنگی، رضا فاضلی- فرارازبهشت، وحدت- مرگ درباران، ساموئل خاچيکيان- تشنه ها، محمود کوشان- مسلخ، هادی صابر- آب، حبيب کاوش.