پيک هفته

   

پيک نت

پيوندهای پيک بايگانی پيك

hafteh@peiknet.com

 

    hafteh@peiknet.com

 

پيک هفته

در رابطه با پيک هفته


 
 
 

 

 

 

 


 

"به آذین"

چشم بیداری که

برای ابد به خواب رفت

محمود اعتماد زاده، نویسنده، مترجم و دگراندیش برجسته ایرانی، سرانجام و پس از یک دوره سخت بیماری چشم بر ایرانی فروبست  که 6 دهه در راه بهروزی و تحولات اجتماعی و انسانی در آن مبارزه کرده و در راه استقلال آن یک دست خویش را در جوانی از دست داده بود؛ و جهانی را ترک کرد که آن را دگرگون و انسانی می خواست. در دو نظام شاهنشاهی و جمهوری اسلامی زندانی شد و تاسف بار آن که در جمهوری اسلامی طولانی تر و سخت از نظام شاهنشاهی. با تمام هستی خود در  انقلاب 57 شرکت کرد و با تاسیس "اتحاد دمکراتیک مردم ایران" مبتکر جمع کردن همه نیروهای چپ در یک اتحاد، در آستانه انقلاب 57 شد. او، درعین حال برجسته ترین بنیانگذار کانون نویسندگان ایران بود. با  انتشار اطلاعیه "مخالفت با تشکیل یک دولت مذهبی درایران" نخستین منتقد دولت بازرگان شد و این مخالفت خود را در سخنرانی خویش در دانشکده حقوق دانشگاه تهران اعلام داشت؛ اما پس از آغاز فعالیت رسمی و علنی حزب توده  در داخل کشور، نه آن که این نظر خویش را تعدیل کرد، بلکه به ضرورت حفظ پیوند خویش با این حزب و پرهیز از تفرقه، در عرصه هنر و ادبیات، سیاست روز حزب توده ایران را دنبال کرد و نظرات خویش را در پشت درهای بسته با رهبری حزب توده ایران در میان گذاشت. او بدبین ترین شخصیت برجسته دارای مناسبات تنگاتنگ با رهبری حزب توده ایران بود، که آینده حکومت مذهبی در ایران را، برای انقلاب و همه نیروهای انقلابی تیره و تار می دید. آنچه در زندان های جمهوری اسلامی با محمود اعتماد زاد( به آذین) شد، دردناک ترین فصل رفتاری است که رهبران مدعی انقلاب با یک دگراندیش فرهیخته، انقلابی و هنرمند ایرانی در زندان کردند. از او آثار برجسته ای در ترجمه و داستان باقی مانده است که بی نیاز از معرفی است. به همین دلیل آنچه را کمتر در باره آن گفته اند و می دانند را باید گفت. رمن رولان و شولوخف را همگان می دانند که با به آذین به ایران آمدند. ژان کریستف، آهن تف دیده ای بود که جان به آذین شیفته آن بود. اینها، کارنامه ادبی اوست، اما آن که میهمانی دو آقایان، در دو نظام را ترک کرد فصل دردانگیزی در زندگی سیاسی خویش دارد که نسل امروز ایران آن را باید نمی داند، و آن، جنایتی است که در حق او در زندان جمهوری اسلامی کردند و ادامه آن در جلوگیری از بازانتشار آثار او در دولتی است که بنام دولت امام زمان بر سر کار است.

انسان والائی چشم بر ایران و جهان فرو بست؛ که دشوار بتوان جانشینی برای او در میهن بلاکشیده مان تصور کرد.