ابراهيم يونسی از آخرين يادگارهای نسلی است كه تكرار آن
درايران را شايد عمرها بايد. نسل امروز او را در نمايشگاه
كتاب، داستان نويس و مترجم می شناسد، به ياد ندارد تاريخ آغاز
جمهوری اسلامی را كه يونسی نخستين استاندار پس از انقلاب در
كردستان بود. به آذين يك دست خويش را در راه ميهن از دست داده
بود و يونسی يك پای خويش را. از افسران سازمان نظامی حزب توده
ايران بود. در سال 1333 ، پس از كودتا، سقوط دولت مصدق و كشف
سازمان نظامی حزب توده دستگير شد. قرار بود همراه با سرهنگ
سيامك و سرهنگ مبشری اعدام شود، اما بدليل آنكه يك پای خويش را
در راه ميهن از دست داده بود و اعدامش پرونده اعدام ها را
سنگين تر می كرد، با يك درجه تخفيف به حبس ابد محكوم شد. 8 سال
در زندان ماند و پس از تثبيت شاه و كودتا همراه با گروهی ديگر
از محكومين نظامی از زندان آزاد شد.
از آن پس، مانند شمار ديگری از نظاميان از زندان بيرون آمد به
كار ترجمه و داستاننويسی روی آورد. در سال 1341 «هنر
داستاننويسي» را كه درزندان تاليف كرده بود، منتشر كرد.
به همراه "محمد قاضی” و "بهآذين" در
بخش ترجمه شركت كامساكس (شركتی دانماركی كه راهآهن ايران را
ساخت) مشغول كار شد.
«آرزوهای بزرگ» نوشته چارلز ديكنز را با توصيه و تشويق سياوش
كسرائی ترجمه كرد. در همان سالهائی كه سياوش كسرائی به ملاقات
برادر زندانی اش می رفت و يونسی را هم می ديد. برادر كسرائی
(ايرج كسرائی) نيز از جمله افسران سازمان نظامی حزب توده ايران
بود.
از سانسور می نالد:
«گرفتاری سانسور ما اين
است كه با صاف و صريح بودن مخالف است. وقتی يك كلمه تنها يك
معادل دارد، من
نويسنده چه واژهای را میتوانم جايگزين كنم كه همان معنا را
بدهد؟ وقتی اجازه
ندهند، داستان لنگ میشود؛ وقتی هم لنگ شد، خواننده
نمیخواندش. مميزی غلط است. اصلا برای چه
مميزی میكنند. فكر میكنم كمی هم داريم خشك مقدسی به خرج
میدهيم. ما در خفا خيلی حرف میزنيم و خيلی كارها میكنيم،
اما رودررو اتفاق ديگری میافتد. مميزی نبايد
به برخی دلايل واهی اعمال شود. پايه رسيدن به اين كه چه كتابی
بايد خوانده شود و چه
كتابی نبايد خوانده شود، بايد در خانواده گذاشته شود.
»
«گورستان غريبان» يونسی با حذف 134 صفحه منتشر شده است. راضی
است كه منتشر شد!.
ابراهيم يونسی متولد خردادماه سال 1305 در بانه
كردستان است. دوران دبيرستان را در سقز آغاز كرد، ولی شروع
سربازگيری باعث شد او به
تهران بيايد و در دبيرستان نظام به تحصيل ادامه دهد. سپس به
دانشكده افسری رفت و در
ماموريتی كه در رضاييه داشت، تير خورد و يك پايش را از دست
داد. ادامه زندگی در سال
1333
تا 1341 به عنوان افسر نظامی سياسی در زندان بود كه در اين
مدت، سه ترجمه از
او منتشر شد.
در سال 1350 برای ادامه تحصيل به پاريس رفت و پنج
سال بعد با درجه دكتری اقتصاد توسعه دانشگاه سوربن به تهران
آمد. پس از انقلاب، مدت
كوتاهی استاندار كردستان بود. تاليفها و ترجمههای او
متعددند؛ ازجمله آثارش
به اين موارد میتوان اشاره كرد:
گورستان غريبان، دلدادهها، فردا،
مادرم دوبار گريست، كجكلاه و كولی، داداشيرين، شكفتن باغ، خوش
آمدی، دعا برای آرمن...
از آثار اوست.
ترجمه ادبيات: سه تفنگدار، پشهی بينیدراز، سگ شمال،
آرزوهای بزرگ، اسپارتاكوس، خياط جادوشده، سه رفيق، طوفان،
آشيان عقاب، يك جفت چشم آبی و اگر بيل استريت زبان داشت.
تاريخ و سياست: صيهونيسم، تجارت اسلحه، آمريكای ديگر و
دربارهی كردها و كردستان، جنبش ملی كرد، روابط ايران و تركيه
و مسالهی كرد.
«زمستان
بیبهار» هم خاطرات اوست كه در سال 1382 منتشر شد. |