پيک هفته

   

پيک نت

پيوندهای پيک بايگانی پيك

hafteh@peiknet.com

 

    hafteh@peiknet.com

 

 
 


بجای 18 صفحه حرف پوچ، در 18 كلمه می شد نوشت
آقای بوش بيا بنشينم، با هم مذاكره كنيم
از دست بوس، ميل به پا بوس كرده اند
بوش يعنی اين؟: آزاديخواه، خداشناس، مخالف سلاح اتمی، ضد ترور و مدافع حقوق بشر

ساعتی پس از آنكه روزنامه لوموند متن نامه محمود احمدی نژاد، رييس جمهور ايران را خطاب به جورج بوش آشكار ساخت، مقامات ايرانی نيز متن آن را منتشر كردند. اين نامه، پس از حذف آيات و تعارفات و نصيحت ها می خواهد به جورج بوش بگويد چرا قبول نمی كنيد با هم مذاكره كنيم؟ پيشنهادی كه اگر در دو جمله و بدون اين پيرايه ها مطرح شده بود ای بسا كاربردی هم می توانست داشته باشد و بجای اين همه مقدمه و موخره و تعريف از جورج بوش بعنوان ومدعی حقوق بشر و آزادی، يك سوم چنين حجمی را اختصاص به استدلال برای مردم ايران می دادند، كه مثلا به اين دلائل ما پيشنهاد كرديم با امريكا مذاكره كنيم.

در ابتدای اين نامه آمده است:

" آقای جورج بوش

رييس‌جمهور ايالات متحده‌ی آمريكا

برای مدتی است كه من فكر می‌كنم چگونه كسی می‌تواند تناقضات غير قابل انكاری را توجيه كند كه در فضای بين‌المللی وجود دارد ... اينها مرا وادار كرده است تا به بحث درباره‌ی برخی از تناقضات و سوالات با اين اميد كه بتواند فرصتی را برای اصلاح و جبران آنها فراهم كند بپردازم. "

در اين نامه جرج بوش فردی عنوان شده كه مدعيست پيرو مسيح است، احساس التزام به حقوق بشر دارد، ليبراليسم را بعنوان مدلی از تمدن ارائه می كند، با اشاعه سلاح های هسته‌يی و سلاح های كشتار جمعی مخالف است، جنگ با ترور شعار اوست و می خواهد مسيح و پارسايان را در جامعه بين المللی حاكم كند ولی در عمل وارد جنگ با كشورهای ديگر شده است. 

در اين نامه عنوان شده كه ايالات متحده امريكا هدف از جنگ در عراق را نابودی سلاح های كشتار جمعی عنوان كرد ولی در عمل در آن كشور سلاحی يافت نشد. و جنگ باعث "نابودی منابع كشاورزی و صنعتی عراق" گرديد.

احمدی نژاد نامه خود را از قول "دانشجويان" مجهول الهويه ای ادامه می دهد كه از او درباره سياست امريكا سوال می كنند:

اين دانشجويان از احمدی نژاد در مورد "زندانيان خليج گوانتامو" پرسيده اند كه " حقوق قانونی‌شان سلب شده، خانواده‌هايشان نمی‌توانند آنها را ببيند و آشكارا در سرزمينی غريب خارج از كشور خودشان نگهداری می‌شوند. هيچ نظارت بين‌المللی بر وضعيت و سرنوشت آنها وجود ندارد. كسی نمی‌داند كه آيا آنها زندانی، زندانی جنگی، متهم يا جانی هستند. "

احمدی نژاد نوشته: "من نمی‌توانم آدم‌ربايی شخصی و بردن آن مرد يا زن به زندان‌های مخفی را با اصول هيچ سيستم حقوقی ارتباط دهم. برای آن موضوع من نمی‌توانم درك كنم كه چگونه چنين اقداماتی مطابق با ارزش‌های مطرح شده در ابتدای اين نامه به طور مثال، آموزه‌های عيسی مسيح (ع)، حقوق بشر و ارزش‌های ليبرال مرتبط است؟ "

دانشجويان احمدی نژاد سپس سراغ اسراييل رفته و از او پرسيده اند كه "60 سال پيش چنين كشوری وجود نداشت. آنها نقشه‌ها و كره‌های قديمی را نشان می‌دهند و می‌گويند شما هم مانند ما تلاش كنيد. ما قادر نبوده‌ايم كشوری به نام اسراييل را بيابيم. "

احمدی نژاد به دانشجويانش پاسخ داده: "من به آنها می‌گويم تاريخ جنگ جهانی اول و دوم را مطالعه كنيد. يكی از دانشجويانم به من گفت كه در جريان جنگ جهانی دوم كه بيش از ده‌ها ميليون نفر جان خود را از دست دادند ... پس از جنگ آنها ادعا كردند كه شش ميليون يهودی كشته شده‌اند. شش ميليون انسانی كه قطعا با دو ميليون خانواده وابستگی داشته‌اند.

دوباره اجازه دهيد، فرض كنيم كه اين رخدادها حقيقت دارد. آيا اين به صورت منطقی می‌تواند تاسيس كشور اسراييل در خاورميانه يا حمايت از چنين كشوری را توجيه كند؟ "

احمدی نژاد به روند تشكيل كشور اسراييل اشاره كرده و اين بار با خروج دانشجويان از نامه به سراغ مردم رفته و از قول آنان می نويسد: "مردم می‌پرسند... چرا اين رژيم مورد حمايت قرار می‌گيرد؟ "

احمدی نژاد سپس به رييس جمهور امريكا توضيح داده كه "شما به خوبی آگاه هستيد، من در ميان مردم زندگی می‌كنم و در ارتباط مداوم با آنها هستم - بسياری از مردم خاورميانه نيز می‌توانند با من تماس داشته باشند- آنها به سياست‌های دوگانه اعتمادی ندارند."

احمدی نژاد بدون ذكر مسئله هسته‌ای اما در اشاره به آن اين بار با توجه به اينكه مردم خاورميانه می توانند با او تماس داشته باشند از قول مردم خاورميانه می پرسد: "چرا هرگونه دستاورد تكنولوژيك و علمی در منطقه‌ی خاورميانه به معنای تهديد عليه رژيم صهيونيستی تصوير و تعريف می‌شود؟ آيا تحقيق و توسعه‌ی علمی يكی از حقوق بنيادين ملت‌ها نيست؟ "

محمود احمدی نژاد در ادامه نامه خود سراغ مردم امريكای لاتين رفته و اين بار از قول مردم اين قاره می پرسد: "ساكنان آمريكای لاتين حق ندارند بپرسند چرا دولت‌های منتخب‌شان مورد مخالفت قرار می‌گيرند و رهبرانی كه از طريق كودتا بر سر كار آمده‌اند، حمايت می‌شوند؟ يا چرا آنها بايد به صورت مداوم مورد تهديد قرار بگيرند و در هراس به سر برند؟ "

در ادامه نامه مردم آفريقا هستند كه سوالاتشان را نزد احمدی نژاد فرستاده اند و می پرسند: "چرا ثروت عظيم‌شان - از جمله منابع معدنی – با وجود اين حقيقت كه آنها بيش از ديگران به آن نياز دارند چپاول می‌شود؟"

احمدی نژاد سپس بياد سوال های مردم ايران می افتد و می گويد كه "مردم شجاع و مومن ايران نيز سوالات و گلايه‌های بسياری دارند" از جمله دليل "افزايش تهديدات، خشم و نارضايتی و هم‌چنين مخالفت با پيشرفت علمی و هسته‌يی ملت ايران (درست زمانی كه تمام ايرانی‌ها خوشحال از پيشرفت كشورشان هستند) و بسياری از گلايه‌هايی ديگر كه من در اين نامه به آن اشاره نمی‌كنم. "

احمدی نژاد سپس به واقعه يازدهم سپتامبر اشاره می كند و بعنوان "يك حدس و گمان دانشگاهی” می‌پرسد: "چرا جنبه‌های اين حمله مخفيانه باقی مانده است؟ چرا چيزی در رابطه با آن‌كه چه كسی مسووليت اين حملات را بر عهده گرفته است، به ما گفته نمی‌شود؟ و چرا آنها كه مسوول و مقصر شناخته شدند، مورد محاكمه قرار نگرفتند؟"

احمدی نژاد در ادامه نامه خود از قول مردم امريكا می پرسد: "صدها ميليارد دلار پولی كه سالانه برای جنگ عراق هزينه شد چه حاصلی برای شهروندان داشت؟"

احمدی نژاد پس از بيان اين جملات تازه از "قصد اصلی” خود در نوشتن اين نامه سخن می گويد. جملات مفصل و طولانی و آيات و روايات و غيره در اين قسمت عنوان شده با اين هدف كه دقيقا مردم عادی از "قصد اصلی” او آگاه نشوند ولی رييس جمهور آمريكا اين قصد را دريابد. بنوشته احمدی نژاد" آن‌ها كه در مسند قدرت قرار دارند برای زمان مشخصی بر سر كارند و نمی‌توانند به صورت نامحدود حكومت كنند اما نام آن‌ها در تاريخ ثبت می‌شود و به طور مداوم در آينده نزديك و دور مورد قضاوت قرار می‌گيرند. مردم دوران رياست جمهوری ما را مورد ارزيابی قرار می‌دهند. آيا ما توانستيم صلح، امنيت، سعادت را برای ملتمان به ارمغان بياوريم يا اين‌كه مسبب ناامنی و بيكاری بوده‌ايم؟... آيا ما صلح و امنيت را برای جهان به ارمغان آورديم يا طيفی از تهديد و ارعاب را برمی‌انگيختيم؟ " بعبارت ديگر قصد اصلی اين است كه بوش گفتگوی ميان ايالات متحده امريكا و ايران را بپذيرد.

احمدی نژاد سرانجام از قول خودش هم يك جمله مطرح می كند و می نويسد: "سوال بنيادين من اين است: آيا راه بهتری برای تعامل با ساير كشورهای جهان وجود ندارد؟ امروز هزاران ميليون مسيحی، هزاران ميليون مسلمان و ميليون‌ها ....."

احمدی نژاد در پايان پس از تاكيد بر اين كه "بدون شك، مردم از طريق ايمان به خدا و آموزه های پيامبران می توانند بر مشكلاتشان فائق آيند." از بوش می پرسد :"سوال من از شما اين است: آيا شما می خواهيد به آنها ملحق شويد؟ "