ایران یکی از بزرگترین و پر جمعیت ترین کشور در خاورمیانه است.
ایران در تعین سیاست منطقه ای نقش قابل ملاحظه ای داشته و
اکنون نیز دارد. سیاست نظامی گری نیز از همینجا سرچشمه میگیرد.
این سیاست بیش از هشتاد سال است با پیگیری اجرا می شود. رضا
خان ارتش مدرن و محمد رضا شاه میلیتاریزه کردن ایران را پایه
گذاری کردند. بعد از بالا رفتن قیمت نفت ( 1973) میلیاردها
دلار برای خرید ساز و برگ نظامی از جمله هواپیماهای اف 14 و اف
16 و آواکس خرج نمود. هزاران مستشار نظامی آمریکائی
برای آموزش نظامی و فرا گرفتن استعمال سلاحهای مدرن در ایران
مستقر شدند و ایران بدین وسیله به جبهه مقدم آمریکا در سرحدات
جنوبی شوروی مبدل گردید.
انقلاب 1357 پیروز شد. روحانیون شیعه مذهب به قدرت رسیدند.
شعارهای تند و رادیکال رهبران انقلاب، موجب واکنش وسیع در
منطقه و جهان گردید. دولت عراق با استفاده از موقعیت و با
پشتبانی بی سر و صدای آمریکا، به ایران حمله برد. اما با واکنش
ایران انقلابی روبرو گردید. هشت سال طول کشید تا جنگ پایان
یابد و آرامش در منطقه برقرار گردد. دولت ایران برای دفاع از
خود، با پایان جنگ سیاست تسلیحاتی را با پیگیری دنبال نمود و
این سیاست با آزمایش موشک دوربرد به مرحله ای جدید گام نهاد.
با همکاری نظامی روسیه، پتانسیل نظامی ایران افزایش می یابد و
با خرید جنگنده های نظامی و کشتی های زیر دریائی و تولید سلاح
در داخل کشور، ارتش ایران به ارتشی قدرتمند در خاورمیانه تبدیل
شده است. سپاه پاسدران با مدرنترین سلاح ها، از جمله موشک های
دورپرواز مسلح گردیده است. چالش با آمریکا ایران را به مسابقه
تسلیحاتی کشانده است وغنی سازی اورانیوم گرچه (بنابه به گفته
رهبران ایران)، هدف مسالمت آمیز دارد، اما آمریکا و متحدین آن
به موضوع غنی سازی با شک و تردید برخورد می کنند. مسئله را به
شورای امنیت برده اند و دو قطعنامه علیه ایران به تصویب رسیده
و سومین قطعنامه در دست بررسی است. در هر سه قطعنامه، از ایران
خواسته شده غنی سازی اورانیوم را به حالت تعلیق در آورد. اما
ایران زیربار این قطعنامه ها نمی رود و غنی سازی را همچنان
ادامه می دهد. اخطار شورای امنیت توام با تحریم های اقتصادی،
روابط میان ایران و کشورهای بزرگ جهان را تیره تر کرده و
میکند. در چنین شرایطی، یکی از این دو راه قابل پیش بینی است:
1- تسلیم در مقابل اخطار
2- رد اخطار و ادامه غنی سازی
سیاستی که ایران در پیش گرفته، تسلیم برای آن قابل قبول نیست.
دومی راه حل همان است که ایران هم اکنون آنرا دنبال می کند.
واکنش نظامی آمریکا در برابر ایران محتمل است. اما این سیاست،
در سال آخر ریاست جمهوری جورج بوش بعید به نظر میرسد. رئیس
جمهور آینده امریکا نیز برای تصمیم گیری یکسال وقت خواهد می
خواهد. یعنی ایران لااقل دو سال وقت دارد تا درباره سیاست اتمی
خود به شکل قطعی تصمیم بگیرد. یا از در آتشی وارد شود و مذاکره
کند، در این صورت روابط بحرانی میان ایران و آمریکا پایان
خواهد یافت و یا ایران سیاست غنی سازی را ادامه دهد و بتواند
در عرض چند سال به سلاح هسته ای دست یابد، که بعد از اسرائیل،
هندوستان و پاکستان چهارمین دولت هسته ای در منطقه خواهد شد.
علیرغم همه این جار و جنجال ها، خطر جنگ، از جمله جنگ هسته ای،
کشورهای منطقه را تهدید نخواهد کرد. برعکس ثبات در منطقه
برقرار خواهد شد. زیرا استفاده از سلاح های هسته ای از جانب هر
یک از کشورهای هسته ای به معنی نابودی منطقه خواهد بود، فاجعه
هیروشیما و ناکازاکی، بعد از 63 سال تکرار خواهد شد. شهرهای
بزرگ ایران و اسرائیل به تل خاکسترتبدیل خواهند شد. هیچ عقل
سلیمی به این ریسک مرگ بار دست نخواهد زد. چنانچه دو قطب شرق و
غرب در مسابقه تسلیحاتی از هم دیگر سبقت می گرفتند، اما جنگ
بطور کلی، جنگ هسته ای بطور اخص، واقع نشد. اما این مسابقه،
ضربه مهلکی به اقتصاد شوروی وارد آورد. میلیاردها دلار به جای
صرف شدن برای بهبود زندگی مردم، بشکل آهن پاره در پایگاههای
اتمی دارد زنگ می زند.
در ایران نیز که اقتصاد قوی ندارد، درگیر شدن در مسابقه
تسلیحاتی، بویژه سلاح اتمی، پائین آمدن سطح زندگی مردم ایران
را بیشتر خواهد کرد. به عبارت دیگر، بار سنگین تسلیحاتی، بویژه
کمر مردم کم درآمد ایران را خواهد شکست. |