جناب مستطاب حاج آقای جنتی جزاک الله
یادش به خیر، دوران ستم شاهی بود، اختناق بیداد می کرد، خفقان
همه صدا ها را خفه کرده بود. زندان بود و تبعید، شب بود،
تاریکی بود و ظلمت. در خانه شما مهمان بودیم. صدای زوزه شغال
ها از دوردست بگوش می رسید. از من که کودکی خردسال بودم می
پرسیدید که:«شغالها چه می گویند ؟»
من پاسخ دادم:«می گن: حاج آقا ااا، حاج آقاااا!» و با زبان
کودکانه حاج آقا را می کشیدم.
با کودک خردسالم به کوهستان رفته بودم. شب بود، تاریکی بود و
ظلمت. صدای زوزه شغالها از دور دست بگوش می رسید.
فرزندم پرسید :« صدای چیست؟»
گفتم :« صدای شغالها است که می گویند ......!!! |