عیسی سحر خیز
در گفتگو با رادیو آلمان و در ارتباط با سخنرانی اخیر حسن
روحانی دبیر اسبق شورای عالی امنیت ملی که نوعی پاسخ به سخنان
و اتهامات رهبر به کارگزاران دوران اصلاحات بود، نقطه نظراتی
را طرح کرد که با حذف سئوالات و خلاصه کردن پاسخ ها، آن را می
خوانید:
- آقای روحانی
در آخرین سخنرانی خود، در حالی حمله شدید و بیسابقه به آقای
احمدینژاد میکند که اخیرا در کنار آقای خامنهای شنونده نطق
ایشان در زمینه پیشرفت های هستهای و تمجید از مجلس هفتم بود.
چه اتفاقاتی در این یکی دو روزه افتاده؟
عیسی سحرخیز:
در واقع اتفاق خاصی نیفتاده. من هم مانند بسیاری از تحلیلگرها
فکر می کنم که موضوع، یک نوع نقد صحبت و رفتار آقای خامنهای
باشد. به هرحال چه خود آقای روحانی، چه آقای لاریجانی و چه
اکنون دولت آقای احمدینژاد همگی دارند سیاست ها و برنامههای
شخص آقای خامنهای را اجرا میکنند. اینکه آقای خامنهای
بخواهند بعضی از سیاست های خودشان را تمجید کنند و دیگرانی را
که مجری سیاست های خودشان بوده اند، مورد نقد قرار بدهند،
طبیعتا واکنشهایی را در جریان هایی برمیانگیزد.
در جامعهای
مثل ایران که تمام وظایف و مسئولیتها را شخص رهبری بهعهده
میگیرد و دولت در جایگاه سپر یا معاون ایشان عمل میکند، باید
همهی سیاست ها را در سطح کلانتری نگاه کرد و مسایل را تنها
به شخص آقای احمدینژاد یا دولت ایشان تنزل نداد.
در جامعهای
مثل ایران بسیاری از مسایل پشت پرده انجام میشود. حتا دعواها
هم پشت پرده هست و سعی میشود که با توجه به شرایط خطیر کشور،
در بیرون چهرهی بزکشدهای مشاهده شود. نباید به این
رفتوآمدها و عکسهایی که گرفته و ردوبدل می شود، چندان توجه
کرد. باید به سطح رقابت ها، حذفشدنهایی که در جریان گروههای
حامی آقای هاشمی و اصلاحطلب ها شده و حتا عدم ثبتنام افرادی
مانند آقای روحانی که به هرحال اعتراض خودش را هم به گونه
دیگری بروز میدهد، توجه کرد. من فکر میکنم اینها موارد
استثناییست در شرایط خاص و پیش از انتخابات که با کوچکترین
تغییر، مثل هوای بهاری، همه اینها متحول خواهند شد.
مثلا آنچه به
عنوان پیروزی بزرگ هسته ای عنوان شد، نوعی نمایش سیاسی بود.
نمیشود پیروزی باشد و همزمان شاهد تصویب قطعنامه جدید علیه
ایران و محاصره و منزوی کردن بیشتر آن باشیم. حقیقت اینست که
هیچگونه دستاوردی در کار نیست و تنها سعی کردهاند بیشتر از
حتا نیمه پر لیوان را به افکارعمومی داخلی نمایش بدهند. اینها
توجه ندارند که افکارعمومی تنها منبع اطلاعاتیشان آنها نیست.
اگر بنا بود اینگونه ابزارها کار کند، مسلما برای رژیم شاه عمل
میکرد که در آنموقع فناوریها پیشرفت نکرده بود و این سطح از
رسانههای دیداری و شنیداری و اینترنت و مطبوعات اینترنتی وجود
نداشت. افکارعمومی با این بازیها گول نمیخورد.
|