اعتماد- هنگامی که رئیس مجلس هفتم از خوشحالی ایرانیان از
تصویب طرح «تثبیت قیمت ها» در اولین سال تشکیل مجلس هفتم خبر
می داد و می گفت؛
«وقتی مردم در خیابان از کنار من رد می شوند، با اتومبیل خود
را به اتومبیل من نزدیک و از مجلس هفتم به خاطر متوقف کردن
گرانی تشکر می کنند. مردم آنقدر خوشحال شده اند که وقتی در هر
محفلی و مجلسی که من در آن حضور پیدا می کنم، خودشان را به من
می رسانند، تا از مصوبه مجلس تشکر کنند و نسبت به پول توجیبی
خود احساس امنیت می کنند»،
از شادی در پوست خود نمی گنجید
خشنودی ناشی از تصویب طرح تثبیت قیمت ها در مجلس هفتم منحصر به
رئیس مجلس هفتم نبود. آقای احمد توکلی با افتخار اعلام می کرد؛
«طرح تثبیت قیمت ها از درخشان ترین نقاط فعالیت مجلس هفتم است.
چه اشکالی دارد که مجلس کاری کند که مردم نسبت به نظام امیدوار
شوند.»
با پیروزی آقای احمدی نژاد در انتخابات ریاست جمهوری نهم در
نیمه اول سال 84 شادی اصولگراها کامل شد. پوسترهای تبلیغاتی
«آبادگران ایران اسلامی» حزب حامی آقای احمدی نژاد با این دو
شعار مزین شده بود که در صورت انتخاب وی،
«پول نفت باید سر سفره های مردم دیده شود» و «حداکثر رفاه و
نشاط برای همه مردم ایران». تیتر کیهان نیز به نقل از آقای
احمدی نژاد چنین بود که «پول نفت سر سفره های مردم».
مساله دولت از نظر نامزد اصولگرای ریاست جمهوری نهم سر و وضع
جوانان و کلاه و چکمه زنان نبود، مبارزه با مفاسد و مافیای
اقتصادی و عدالت گستری بود.
در نیمه دوم سال 84 و با آغاز به کار دولت نهم تبلیغات
اصولگراها مبنی بر اینکه قیمت کالاهایی همچون بنزین، گاز، آب،
برق و... را تثبیت و از افزایش بهای آنها جلوگیری می کنند، با
وعده های آقای احمدی نژاد تکمیل شد که قیمت مسکن را نصف، تورم
را تک رقمی و بیکاری را نیز نزدیک به صفر خواهد کرد.
تلاش دولت نهم در سال 85 معطوف به تشکیل «صندوق مهررضا»، مانور
در زمینه پرداخت وام های مسکن، بخشودگی جرائم ناشی از دیرکرد
پرداخت وام های بدهکاران، تغییر ناگهانی تعرفه ها و واردات بی
سابقه کالاهای مصرفی، تبلیغ ضرورت افزایش جمعیت کشور به 120
میلیون نفر و تداوم سفرهای استانی برای حل مشکلات مردم به طور
رودررو از یک سو و تلاش برای انتقال اسرائیل از خاورمیانه به
کانادا، استرالیا یا اروپا، انکار هولوکاست و برپایی سمینار در
این مورد در تهران، وعده وقوع تحول بزرگ جهانی ظرف دو سال و
ارائه 20 راه حل برای اداره بهتر جهان و نیز جشن های هسته یی
گذشت و اصولگرایان همچنان با افزایش قیمت بنزین و سهمیه بندی
آن به شدت مخالفت می کردند؛ «دولت و مجلس به طور کلی و مصرانه
با موضوع جیره بندی بنزین مخالف هستند.»(یحیوی، نماینده
بروجرد، ایلنا، 20/1/85)
با اینکه در سال 85 تعدادی از اصولگراها منتقد اوضاع اقتصادی
کشور شدند اما آقای احمدی نژاد و سخنگوی او همچنان گرانی و
تورم روزافزون را یا تکذیب می کردند و آن را «بزرگنمایی»
مخالفان دولت نهم می خواندند و منتقدان را به خرید از محله
نارمک به جای شمال شهر تهران ارجاع می دادند یا علت افزایش
قیمت ها را متوجه عده یی خاص می کردند. برای مثال آقای احمدی
نژاد گران شدن محصولات لبنی را اشتباه یک فرد خواند که به زودی
برطرف می شود، یا یک بانک خصوصی را مسوول افزایش قیمت مسکن
(حدود 100 درصد) نامید و اظهار داشت؛ در این زمینه باندی توطئه
گر را وزارت اطلاعات شناسایی و به زودی به ملت ایران معرفی
خواهد کرد که البته هرگز معرفی نشد. تکذیب گرانی علاوه بر مردم
و اصلاح طلبان، به تدریج با اعتراض تعداد بیشتری از اعضای
فراکسیون اصولگرای مجلس هفتم مواجه شد که نمونه یی از آن را
ملاحظه می فرمایید؛
«کسانی که معتقدند موضوع گرانی ها بزرگ نمایی شده را باید
زنبیل دست شان داد تا با تاکسی و وسایل نقلیه عمومی خرید کنند،
مستاجر باشند، روزهای پایانی قراردادشان هم باشد تا صاحبخانه
بگوید 30 درصد اجاره بها را باید افزایش دهید تا بدانند در بحث
گرانی بزرگ نمایی شده است یا خیر.»(سادات
موسوی، ایلنا، 7/5/85)
سرانجام در سال 86 «واقعیات تلخ» جای «رویاها و وعده های
شیرین» را گرفت. گرانی های روزافزون و موج انتقادات وسیع مردمی
جایی برای انکار گرانی ها و ارجاع مردم به نرخ ثابت قیمت ها در
نارمک باقی نگذاشت. در این سال مراجع تقلید نیز به انتقاد علنی
از دولت و مجلس پرداختند. این واقعیات اگرچه ادبیات و آرزوهای
اصولگراها را تغییر داد اما آنان به جای حل مشکلات به انتقاد
از یکدیگر پرداختند. مجلس اصولگرا دولت اصولگرا را مسبب گرانی
ها خواند و آقای احمدی نژاد مجلس هفتم را یکی از دلایل عمده
گرانی ها نامید.
در حقیقت سه سال طول کشید تا آثار تصمیم های مجلس هفتم و
سوءمدیریت دولت نهم بر اکثریت قاطع مردم و نیز بر بسیاری از
اصولگراها معلوم شود و آنان مجبور به اقرار شوند که یا مجلس
هفتم لوایح و طرح های درست و هماهنگ تصویب نکرده یا دولت نهم
فاقد تئوری و برنامه اقتصادی و نیز مدیریت ناتوان و ناهماهنگ
است یا هر دو ناکارآمدند و نتیجه این وضع جز گرانی و تورم طاقت
فرسا نبوده است. در این میان یکی دو استثنا پیدا شد. آقای
سبحانی نماینده دامغان غیرمستقیم از مردم عذرخواهی کرد با این
عنوان که «من از بابت اتفاقی که در مجلس هفتم افتاد، متاسفم.»
(اعتماد، 3/11/86) از دولتی ها نیز رئیس کل بانک مرکزی سیاست
های اقتصادی دولت را اشتباه و موجب رشد نقدینگی، افزایش گرانی
و تورم و نیز بیشتر شدن شکاف طبقات فقیر و غنی خواند.
اکنون به آقای حدادعادل برگردیم که در سال 83 آرزوی «ژاپن
اسلامی»
شدن ایران را در سر می پروراند و «عیدی سال 84 مجلس اصولگرا به
ملت شهیدپرور» را طرح تثبیت قیمت ها می خواند و در سال 85 وعده
می داد که «ما لبنان را دوباره خواهیم ساخت.» (ایلنا، 25/5/85)
وی از جمله اصولگرایانی است که در سال جاری ادبیات خود را
تغییر داده اما به جای اعتراف به اشتباهات مجلس هفتم، از کشف
های جدیدی سخن می گوید ؛ «مردم از ارزان تر بودن بنزین از آب
معدنی ناراحتند،» آقای حدادعادل دیگر نه تنها از «عزا گرفتن
همه مردم به ویژه کارمندان دولت از گرانی هر ساله» سخن نمی
گوید بلکه هشدار می دهد که «مسوولان نباید بالش نرم زیر سر
مردم قرار دهند،» البته رئیس محترم مجلس هفتم توضیح نداده است
که چگونه و کی به این نتیجه رسیده است که افزایش قیمت کالاها
راه نجات مشکلات اقتصادی کشور است و چرا گران شدن بنزین در
صرفه جویی و مصرف سوخت تاثیر دارد؟ در هر حال کشفیات جدید
اصولگراها موجب شد مجلس هفتم برخلاف وعده های گذشته خود امسال
بنزین را هم گران کرد و هم جیره بندی، آقای جنتی نیز با ارائه
پیشنهاد دوگانه سوز کردن خانه ها، معنای واقعی بردن نفت سر
سفره مردم را بیان کرد؛ از آنجا که دولت اصولگرا نمی تواند به
همه خانه ها گاز برساند، بهتر است مردم خود نفت را جایگزین آن
کنند و به خانه برند، از این جالب تر اقدام وزیر رفاه بود که
چون دولت نهم نمی تواند فقر را از میان بردارد اما می تواند
مانع اعلان خط فقر به مردم شود تا ناراحت نشوند و هم دولت و
مجلس اصولگرا ناکارآمدند. البته عده یی از اصولگراها معتقدند
که مجلس هفتم به علت تصمیمات غلط قطار اقتصادی کشور را از ریل
خود خارج کرده است. سرمقاله روزنامه اصولگرای جمهوری اسلامی
نمونه یی از این گروه است؛ «متاسفانه مجلس هفتم از همان ابتدا
در چنبره شعارهای غلط اقتصادی گرفتار شد و با شعار «تثبیت قیمت
ها» جریان عادی اقتصادی کشور را که البته نیازمند اصلاح و
ترمیم بود، اما هرچه بود از آنچه با شعار تثبیت قیمت ها پیش
آمد، بهتر بود، به بن بست خطرناکی مبتلا کرد که راهی برای فرار
از آن پیدا نمی شود.» (5/10/86)
به هر حال در شرایط استثنایی افزایش بی سابقه و 5/2 برابری
قیمت نفت، نه فقط شرایط اقتصادی کشور و مردم را بهبود نبخشیده
است، بلکه موجب افزایش 5/2 برابری بهای زمین و مسکن شده، قیمت
بسیاری از کالاهای ضروری و مصرفی مردم را به همین میزان گران
کرده، بیکاری را کاهش نداده، بحران بورس را دو و نیم ساله کرده
و نقدینگی را به شکل بی سابقه یی دوبرابر کرده است. مهم تر
آنکه چشم انداز روشنی درباره مهار تورم و گرانی و بیکاری و نیز
توسعه اقتصادی میهن در برابر اکثریت ملت، به ویژه قشرهای محروم
قرار نمی دهد.
به این ترتیب؛
- درست است که اصولگرایانی مانند آقای نادران از اظهاراتی از
این قبیل دست برداشته اند که «کاری کرده ایم که امریکا و
اسرائیل از حل مشکلات داخلی کشورهای خود هم ناتوان شده اند.»
(ایلنا، 4/6/83)
- درست است که آقای خوش چهره اعتراف می کند که «در سه سال
گذشته سرعت رشد ما از برخی همسایه ها پایین تر بوده است و شکاف
ما با کشورهایی مانند ترکیه بیشتر شده است... و دولت نه تنها
وابستگی به نفت را کاهش نداد، بلکه آن را افزایش داده است.»
(سرمایه 20/11/86)
- درست است که مجلس هفتم از مواضع و مصوبات خود عقب نشسته است.
- درست است که به اعتراف آقای توکلی دولت نهم «غول تورم» را
بیدار و جامعه را دچار «بیماری هلندی» کرده است و کشتی اقتصادی
دولت آقای احمدی نژاد قطب نما ندارد و...اما سوال این است که
آیا فقط کشتی اقتصادی دولت قطب نما ندارد ولی در سایر زمینه ها
مصوبات و مدیریت داهیانه یی را در سطح ملی شاهدیم؟ آیا همه
قصورها و تقصیرها متوجه آقای احمدی نژاد و دولت نهم است و مجلس
هفتم نباید پاسخگوی وضعیت آشفته و نگران کننده میهن باشد؟
مسوولیت آقایان حدادعادل، باهنر و توکلی در اتخاذ تصمیمات غلط
و متناقض و پرهزینه مجلس هفتم چیست؟ و چرا مجلس در راس امور
نیست؟ چرا نه مقامات دولتی، نه نمایندگان اصولگرای مجلس هفتم و
نه حتی آقای سبحانی توضیح نمی دهند که دولت نهم درآمد 150
میلیارد دلاری کشور در دو سال و نیم گذشته را چگونه مصرف کرده
که نه پروژه های بزرگ و ملی راه اندازی شده است و نه مردم، به
ویژه محرومان، افزایش قیمت نفت را در بهبود معیشت خود احساس می
کنند؟
مقاله را با این سوال از آقای حدادعادل به پایان می برم که در
حال حاضر وقتی که مردم در محافل و مجالس یا در اتومبیل های خود
از کنار اتومبیل ایشان رد می شوند، چه کار می کنند و به او چه
می گویند؟ آیا از اینکه مجلس هفتم دلهره خرید آنان را در دولت
اصلاحات به آرامش خرید در دولت نهم تبدیل کرده است، از
اصولگراها تشکر نمی کنند و عزاداری خود را پایان یافته نمی
خوانند و توضیح نمی دهند علت اینکه هنوز رخت عزا از تن
درنیاورده اند، این است که پودر لباسشویی نایاب شده است؟ راستی
عیدی سال 87 آقای حدادعادل به مردم چیست؟
|