ابراهیم یزدی دبیرکل نهضت آزادی ایران به
امریکا سفر کرده است. درجریان این سفر صدای امریکا بخش فارسی
تلاش کرد با وی مصاحبه کند که او تن به این مصاحبه نداد.
بعنوان دلیل این امتناع توضیحاتی را منتشر کرده که در زیر می
خوانید:
شیوه اطلاع رسانی تلویزیون صدای امریکا از
محدوده تعاریف
پذیرفته شده برای یک رسانه خبری خارج شده
است. بنابر استانداردهای رایج
اطلاع رسانی، شأن یک رسانه خبری،
حفظ بی طرفی در انتقال و پخش مطالب و
اخبار است که با رفتار رسانه ارگان
یک حزب سیاسی - ایدئولوژیک تفاوت دارد.
در مقام پاسخگویی ممکن است استدلال شود که
«صدای امریکا» رسانه دولت
امریکا است و با بودجه آن دولت
اداره می شود و سیاست های دولت امریکا
تلاشی در راستای پنهان سازی مخالفت
و ضدیت خود با انقلاب اسلامی و جمهوری
اسلامی ایران ندارد و صدای امریکا
لاجرم رسانه یی است با اولویت های معین
در راستای نظرات و برنامه های دولت
امریکا و غیر از این هم نباید انتظار
داشت. در پاسخ به این ایراد باید
گفت که آیا دولت امریکا علاوه بر خصومت
با نظام جمهوری اسلامی ایران،
اصراری دارد که سیاست های خود را در تعارض
با باورهای عمومی و منافع ملی ملت
شریف ایران نیز معرفی کند؟ ما حداقل در
دو محور زیر، سیاستگذاری حاکم بر
دولت امریکا و رسانه تلویزیون صدای
امریکا را در تعارض با منافع ملی
ایران ارزیابی می کنیم؛
نخست؛ اسلام ستیزی
استفاده از امکانات رسانه یی و میدان دادن
به کسانی که به باورها و
اعتقادات میلیون ها ایرانی توهین می
کنند، مساله قابل پذیرشی نیست. من هیچ
گاه در شأن انسانی و در چارچوب
باورهای دینی خود نمی یابم که درباره
باورهای دینی شما و همکاران تان
تفتیش کنم. بنابر بدیهی ترین اصول مندرج
در اعلامیه جهانی حقوق بشر، هر کس
در انتخاب دین و راه و روش زندگی اش
آزاد است، از سوی دیگر نیز، مبانی
اندیشه دموکراتیک، ما را به پذیرش این
اصل متعهد می سازد که هیچ کس حق
ندارد به بهانه اختلافات فکری و سیاسی
فردی، گروهی یا بین دولتی، به
باورها و اعتقادات دیگران توهین روا دارد،
مضافاً آنکه کسانی که مورد توهین
واقع می شوند، اکثریت مطلق جمعیت کشوری
با سابقه تمدنی شش هزار ساله مانند
ایران باشند. بنابراین ایراد و اعتراض
ما، تنها متوجه سیاست های اسلام
ستیزانه «صدای امریکا» نیست، بلکه در واقع
به سیاست های اسلام ستیزانه دولت
امریکا است.
ما دامن زدن به اختلافات فرقه یی،
مذهبی و قومی را در تعارض با منافع
و مصالح ملی کشورمان ارزیابی می
کنیم. خرد سیاسی و تجربه تاریخی حداقل
یکصد سال گذشته این سرزمین، حکم می
کند که تنها با تغییر حکومت ها فرآیند
تحقق دموکراسی تقویت نمی شود و از
این رو مخالفت و اعتراض ما به سیاست ها
و عملکرد حاکمان جمهوری اسلامی
ایران به این معنا یا با این هدف نیست که
آنها با هر وسیله ممکن بروند و گروه
دیگری بر سر کار بیاید. هدف ما تحقق
حقوق و آزادی های اساسی ملت مان و
حفظ استقلال کشورمان است که اصیل ترین
آرمان های انقلاب جنبش مشروطه و
جنبش ملی شدن صنعت نفت ایران و انقلاب
اسلامی 1357 نیز بوده است.
دوم؛ عدم رعایت بی طرفی
یک رسانه جمعی نباید در پخش اطلاعات و
ارائه خدمات خبری به مخاطبانش
به ابزاری برای تسویه حساب های فردی
و گروهی تبدیل شود. متاسفانه در
کارنامه برنامه سازان «صدای امریکا»
بارها دیده شده است که آرا و مواضع
سیاسی افرادی را علیه افراد و گروه
های دیگر به طور یکسویه منتشر کرده
است، بی آنکه بیانگر دفاعیات یا
اعلام نظرهای طرف مقابل باشند یا حتی فرد
مدعی را ملزم به ارائه سند و مدرک
کنند. به عنوان نمونه چندی پیش در «صدای
امریکا» گفته شد که مهندس بازرگان
شخصاً دستور بستن دانشگاه ها را صادر
کرده بود. این یک ادعای بی پایه است
و هیچ حقیقتی در آن وجود ندارد.
مصاحبه شونده محترم در آن برنامه در
زمره کسانی است که از آغاز نسبت به
مهندس بازرگان و دولت موقت نظر
موافق و مثبتی نداشت. البته مخالف بازرگان
بودن قابل درک است ولی تحریف تاریخ
چرا؟ این مدعی اگر واقعاً سندی برای
اثبات ادعایش دارد آن را منتشر کند.
نمونه دیگر پخش کردن ادعاها و
ناسزاهای برخی از هواداران «پهلوی ها»
در مورد اعدام تیمسار رحیمی
فرماندار نظامی تهران در روزهای انقلاب است.
اگر صدای امریکا لازم دیده است
نظرات و مواضع مخدوش و ساختگی یک گروه
سیاسی را پیرامون رویدادی تاریخی
منتشر کند بی طرفی و انصاف در اطلاع
رسانی به مخاطبان حکم می کند که
توضیحات کسی را که به ناحق مورد زشت ترین
حملات و در واقع ترور شخصیت قرار
گرفته است، برای شنوندگان و بینندگان
برنامه هایش پخش کند و داوری نهایی
را به صاحبان اصلی کشورمان یعنی ملت
ایران واگذارد. تبدیل یک رسانه خبری
به ابزار تسویه حساب های سیاسی شخصی
یا گروهی موجب بی اعتباری آن رسانه
می شود. بدیهی است که برای رسانه یی با
امکانات صدای امریکا حتی چنانچه فرد
مورد توهین حاضر به مصاحبه مستقیم با
آن رسانه نباشد، به جهت روشن ساختن
برخی ابهامات تاریخی، بسیار آسان است
که به طور غیرمستقیم و البته
منصفانه پاسخ های فرد را از سایر منابع تهیه
کند و در اختیار مخاطبان خود قرار
دهد و در این موارد نیز تاکنون توضیحات
فراوانی از سوی اینجانب ارائه شده
است.پخش گزارش های ساختگی که پایه آنها
بر دروغ و تهمت بنا نهاده شده باشد
سودی به حال سازندگان و پخش کنندگان
آنها ندارد. یک ضرب المثل فارسی می
گوید؛ «چراغ کذب را نبود فروغی.» اگر
قرار بود که کسی یا گروهی با
دروغگویی، تهمت و پرونده سازی به جایی می
رسید یا بقای قدرتی تضمین می شد،
تاریخ شاهد فروپاشی و نابودی هیچ یک از
نظام های استبدادی مدعی مردم محوری
نبود. کسانی که خود را «پهلوی طلب» می
دانند و نه «مشروطه خواه»، در قبال
اعتراف محمدرضا شاه که خطاب به مردم
ایران گفت «صدای انقلاب تان را
شنیدم»، چه پاسخی دارند. اما گویی این
مدعیان هنوز آن را نشنیده اند و
باور نکرده اند.
واقع امر آن است انقلاب را که مبتنی بر
خواست ملی اکثریت مطلق
ایرانیان و ناشی از مشکلات نظام
پهلوی و بحران های عمیق سیاسی، اجتماعی و
حتی اقتصادی آن دوران بود، نمی توان
زیر سوال برد. اینکه از یاد ببریم یا
بی توجه باشیم که عملکرد حاکمیت در
نظام سابق چه بود و حتی شاه برخلاف نص
قانون اساسی مشروطه حکومت می کرد و
نه سلطنت و مجالس شورای ملی فرمایشی
ایجاد می کرد، تشکیلات مخوف ساواک
مستقیماً زیر نظر ایشان اداره می شد و
هر صدای مخالفی را درهم می شکست و
سرکوب می کرد و صدها معضل دیگر که بحث
جداگانه یی را می طلبد، امروز نه
تنها دردی از طرفداران نظام پهلوی را حل
نمی کند که ملت ایران را از دستیابی
به حقایق مسلم تاریخی بازمی دارد و
چنانچه تاریخ را چراغ راه آیندگان
بدانیم، با لاپوشانی مشکلات گذشته و
توجیه حاکمیتی که تا بدان جا فاسد
بود و خودکامگی روا داشت که ملت ایران
را یکپارچه علیه خود برانگیخت، ملت
ایران را در تاریکی و ناآگاهی قرار
داده که بدیهی است که این مشی
برخلاف مصالح و منافع ملی ایران است.
چنین رفتارهایی از سوی «صدای امریکا» ممکن
است موجب جلب توجه برخی از
افراد شود و دل خیلی از دردمندان و
معترضان را به اصطلاح خنک کند. اما در
درازمدت محصولی در راستای منافع
ملی، تقویت فرآیند دموکراسی و تحقق حقوق و
آزادی های اساسی ملت ما نخواهد داشت. |