احمد الهياری، از نويسندگان زيرزمين موسسه انتشاراتی کيهان که
حسن شايانفر و حسين شريعتمداری مشترکا آن را راه انداخته و
هدايت میکردند، روز گذشته در تهران در گذشت.
دو خبرگزاری فارس و ايسنا که خبر مرگ او را منتشر کرده اند،
شجره نامه ای نيز برای او ساخته اند که اگر کسی سابقه او را
نداند، تصور میکند جانشين به حق جلال آل احمد در تهران فوت
کرده است. نه فقط فوت کرده، بلکه "ور" پريده است!
الهياری طبع شعری ابتدائی داشت و پيش از انقلاب 57 در مطبوعات
وقت – از جمله برای مدتی کوتاه در بخش هنری روزنامه کيهان- کار
میکرد. چون به مجامع هنری وقت رفت و آمد داشت، ساواک يکبار او
را گرفت و گوشش را کشيد و چند هفته ای نگهش داشت. از آن پس،
نقش چشم و گوش ساواک در مجامع هنری را ايفاء کرد و هزينه
اعتياد خود به هروئين را تامين کرد. انسان وامانده و مفلوکی که
بيش از نفرت، ترحم را بر می انگيخت و به همين دليل بارها، چند
تنی همت کردند تا بلکه ترک اعتيادش دهند، اما ممکن نشد، زيرا
هزينه اين اعتياد از جای ديگری تامين می شد و انگيزه ای برای
ترک آن وجود نداشت.
پس از انقلاب و انتشار ليست خبرچين های نفوذی ساواک در مطبوعات
و مجامع ادبی، صحت همه آنچه که بصورت شايعه درباره الهياری در
محافل بر سر زبان ها بود ثابت شد. او در قلب اين ليست جای
داشت.
چند سال پس از انقلاب آب گودالش را پيدا کرد و احمد الهياری
بار ديگر به خدمت فراخوانده شد، اما اينبار در خدمت محفل سعيد
امامی و حسين شريعتمداری. در گوشه ای از زير زمين روزنامه
کيهان که کانون توطئه عليه روشنفکران و طراحی زمينه های قتل
های زنجيره ای بود، برای احمد الهياری نيز جائی در نظر گرفتند
و او به همان حرفه سابق بازگشت. ساواک هروئينش را تامين می کرد
و حسين شريعتمداری و حسن شايانفر سهميه ثابت ترياک او را، که
با شيره مخلوط کرده و می کشيد و چيزهائی می نوشت که خبرگزاری
های فارس و ايسنا بعنوان شاهکارهای ادبی او از آن ياد کرده و
ايمان مکتبی اش را ستوده اند!
بخوانيد اين دو خبرگزاری چه نوشتند:
«نويسنده و شاعر معاصر ايران، که در سالهای گذشته با حضور در
دفتر پژوهشهای موسسه كيهان (بخوانيد زيرزمين توطئه) به عنوان
نويسنده و ويراستار، نوشتارهای تاريخی و تحليلی بسياری را
تاليف كرد كه از آخرين نمونههای منتشر شده آن میتوان به كتاب
«روايت سانسور» انتشارات كيهان 1385 و پاورقی "بهائيان در عصر
پهلوی" در روزنامه كيهان اشاره كرد.
آل احمد در باره اشعار اللهياری و شعر «در جستجوی خويش» او
نوشت: شعر او به غايت از معصوميتی اندوهگانه برخوردار است
معصوميتی كه گويی با كودكی اين شاعر پيوند دارد و جا به جا
حاوی ملال و درد جوانی است كه آن چنان با شتاب آمده است كه
گويی میخواهد سال های حادثه محيط را كه او در كودكی گذرانده
است به يكباره تجربه كند. »
اينها را آل احمد برای آن الهياری گفته و نوشته بود که هنوز به
خدمت ساواک درنيآمده بود.
دو خبرگزاری ايسنا و فارس ادامه ميدهند:
«اللهياری پس از پيروزی انقلاب همكاری خود با موسسه كيهان را
از سر گرفت و به عنوان ويراستار ارشد در ماهنامه كيهان فرهنگی
و انتشارات كيهان مشغول به كار شد.
پربارترين دوره حضور اللهياری در موسسه كيهان هنگامی است كه
بتدريج از نيمه دوم دهه هفتاد همكاریاش را به عنوان ويراستار
و نويسنده با دفتر پژوهشهای موسسه كيهان آغاز كرد. در اين
ساليان او به تحليل بخشی از جريان ارتجاع روشنفكری و رويدادهای
تاريخ معاصر پرداخت و برخی از نوشتههايش با نام مستعار "الف -
خراسانی" در پاورقی «نيمه پنهان» روزنامه كيهان منتشر شده
بود.»
اين همان موسسه ايست که طراح اعتراف گيری از سيامک پورزند بود
و الهياری نيز در اين طرح نقش آفرين پشت صحنه بود.
در سالهای گذشته، پيک نت بارها در اشاره به تيم نويسندگان
زيرزمين توطئه در روزنامه کيهان از احمد الهياری نام برده بود،
که اکنون، پس از مرگ الهياری که عمدتا بر اثر اعتياد بود، دو
خبرگزاری بالا به آن اعتراف کرده اند.
سرنوشت الهياری، همان راهی است که پيام فضلی نژاد، پرنفس تر از
الهياری ادامه ميدهد. تا ببينم و بخوانيم که او چه وقت از نفس
خواهد افتاد. |