خبرگزاری نووستی با يادداشت کوتاهی يک مصاحبه اقتصادی
از راديو المان را پيرامون مصاحبه اخير احمدی
نژاد با شبکه خبری الجزيره منتشر کرد، که می
توان آن را موافق بودن با مصاحبه راديو آلمان تلقی کرد. نوستی
نوشت:
رئيس جمهور اسلامی ايران در مصاحبه با شبکه
خبری الجزيره از عملکرد اقتصادی دولت خود دفاع کرد و گفت در
ميان هفت نامزد ديگر رقابت های انتخابات رياست جمهوری، کمتر از
سايرين، سخنرانی اقتصادی داشته است.
دکتر محمد اقتداری،
تحليلگر اقتصادی در واشنگتن مصاحبه با راديو آلمان کرده که وی
دراين مصاحبه می گويد:
«رشد، لزوما تبلور درستی از موقعيت
اقتصادی يک جامعه نيست. رشد فقط بر مبانی ارقام کاغذی است.
تورم اما در برخی زمينهها تا ۲۵
درصد هم میرسد و اين تناسب درستی نيست. حتا اگر تورم را
۱۶درصد در
نظر بگيريم، در حقيقت ۹
درصد ما عقب رفتهايم.»
آقای محمد اقتداری می گويد:
اعتماد به نفس آقای احمدینژاد بسيار
بالاست اما برای کسی که سرنوشت يک مملکت هفتاد ميليونی را در
دست دارد و رييس دولت هم هست، مسئلهی اعتماد به نفس کافی
نيست. متاسفانه سياستهای ايشان از همان ابتدا، طوری بوده که
مقدار زيادی ارز به هدر رفته، مخارجی مردم پسند اما غيرلازم
انجام دادهاند. تورم خيلی بالاست، نقدينگی در سال قبل به
۴۰ درصد
رسيد که بالاترين سطح در تاريخ خودش است. صندوق ذخيرهی ارزی
قرار بوده که از زمان نوربخش رييس سابق بانک مرکزی هرسال
انباشت شود. طبق توصيه بانک جهانی، به يک محل اعتبار بعنوان
يک دارايی مملکت تبديل شود. الان هفت هشت ميليون دلار بيشتر در
اين صندوق نيست و همين هم که پولی وارد میشود که درصدی از
دريافتیهای نفتی هست، به سرعت صرف مخارج جاری مملکتی
میکنند. به اين ترتيب اعتباربه دست نمیآيد. بيکاری بين
جوانها و تورم در بين کل جامعه نگران کننده است. شما هرجا که
میرويد مردم مینالند از بالارفتن قيمتها. اضطرابی در مملکت
وجود دارد که ناشی از تشنج حاصل از سياست خارجی آقای احمدی
نژاد است و يک آهنگ آرام و صلحآميز بسوی رشد و توسعه وجود
ندارد. همه اين شواهد در تضاد با گفتههای آقای احمدی نژاد است
و من نمیدانم اين اعتماد به نفس ايشان از کجا سرچشمه میگيرد.
رشد ناخالص ملی در مجموع درارتباط است با
مقدار دريافتیهايی که شامل ارز خارجی هم میشود.
تفاوتی هست بين خرجکردن معمولی و انباشت
سرمايه مملکت. در مملکت باز هست و گروههای مختلف و متضادی در
ارتباط با مسايل تجاری عمل میکنند. از يکطرف دولت سياستاش
اين است که به بخش توليد کمک کند و قوانينی میگذراند که اين
بخش توسعه پيدا کند، ولی از طرف ديگر قوانينی میگذراند که
واردات زيادی به ايران بشود. اين دو سياست در برابر هم قرار
میگيرند.
آن سرمايهگذاری که قرار است در زمينهی
خصوصی و حتا دولتی چيزی در داخل توليد کند، با معضلات بسيار
زيادی در فروش کالايش مواجه میشود. چرا؟ برای اينکه درست در
همان زمانی که يک کارخانه میخواهد به نتيجه برسد، همان جنس
به هر کيفيت و با قيمت کمتر وارد مملکت میشود.
تفاوتی وجود دارد بين کالاهای يارانهای و
ساير کالاهای تجاری. کالاهای يارانهای مثل چيزهای پايه، مثل
شکر، گندم، آرد يا دارو، جنبهی کمک به اقشار آسيبپذير دارد.
زيان اصلی در ورود کالاهايی است که کارخانهها میخواهند توليد
کنند. اين کارخانهها مجبور میشوند در اينصورت يا تعطيل شوند
يا در کمترين گنجايش کار کنند. مثلا يارانه دولت برای واردات
شکر، موجب نيمه تعطيل شدن کارخانه های توليد شکر شده. تعداد
زيادی کشاورز چغندرکار يا کارگر بيکار شدهاند. |