ايران

www.peiknet.com

   پيك نت

 
صفحه اول پیوندهای پیک بايگانی پيک  

infos@peiknet.com

 
 
  "ايران" هدف بزرگ تحولات هفته گذشته جهان!
خانه های خالی
شطرنج مقابله پر می شود
 
 
 
 

 

در پايان سه روز پياپی سقوط سهام در بورس های جهانی و ايجاد وحشت بزرگ در ميان دولت های بزرگ اروپائی، امريکا... و سپس بازگشت سريع به وضع عادی، اکنون آن خانه های خالی شطرنج بزرگی کامل شده که در هفته ها و حتی ماه های اخير جستجو برای پر کردن آن ادامه داشت. از آنجا که بورس عمده جهانی را شبکه سرمايه داری يهودی و صهيونيستی اداره می کند، آنچه را در هفته گذشته روی داد بايد هشدار به دولت های ياد شده در بالا دانست تا به تعلل خود در مقابله با ايران خاتمه بخشيده و يکپارچه وارد ميدان شوند.

تشکيل سريع اجلاس 1+5 و تفاهم سريع تر بر سر قطعنامه ای جديد عليه ايران که در آن دست تنظيم کنندگان (فرانسه، آلمان، انگلستان) باز گذاشته شده تا بموجب بالا و پائين شدن گزارش جديد آژانس انرژی اتمی برای گرفتن 7 پاسخ صريح از مقامات جمهوری اسلامی پيرامون فعاليت های اتمی ايران، درجه آن را بالا ببرند، نشانه آشکار آن فشاری است که از طريق بورس جهانی وارد آمد. چنان که از رسيدن موشک های شهاب ايران به اروپا و اسرائيل به مراتب خطرناک تر بود!

بويژه که اکنون زمزمه می شود، در قطعنامه جديدی که به شورای امنيت برده می شود، تحريم نفت و گاز ايران در دستور قرار می گيرد. اگر چنين شود، سفر بوش به خليج فارس و اقامت طولانی و ديدارهای پنهانش با سران عربستان، کويت و امارات متحده عربی، پيش از آنکه به تصور و ادعای امام جمعه های موقت و دائم جمهوری اسلامی سفری در توجيه شکست های کاخ سفيد و يا فروش اسلحه به منطقه باشد، سفری برای قول و قرار برای پر کردن جای خالی نفت ايران در بازار جهانی بوده است و قرار دادهای بزرگ نظامی و فروش اسلحه چاشنی آن. شتاب سرکوزی رئيس جمهور فرانسه برای رساندن خود به خليج فارس نيز نمی تواند بی ارتباط با همين موضوع باشد. بويژه که سرکوزی به محض رسيدن به کاخ اليزه، مسئله مقابله با جمهوری اسلامی را تا حد حمله نظامی مطرح کرده بود.

اين مسئله که درجريان تحريم نفت ايران و يا جلوگيری از خروج نفتکش های حامل نفت ايران از تنگه هرمز به يک روياروئی نظامی ختم شود نه تنها محتمل است، بلکه شواهد نشان ميدهد که پيش بينی آن نيز شده است. اين پيش بينی چيزی نيست جز طرح کهنه و قديمی جدا کردن خوزستان و تشکيل يک دولت در تبعيد در آن. دولتی شناور بر ذخائر نفتی و در حقيقت ثروت ايران که از حمايت نظامی امريکا و اروپا بر خوردار خواهد بود. شايعاتی که دراين زمينه- حتی با ذکر نام افراد- وجود دارد، حال ديگر از حد شايعه خارج است.

هنوز همه خانه های خالی شطرنج چند هفته اخير پر نيست، اگر به حوادث اخير غزه و باز شدن مرزهای مصر به روی اين منطقه توجه کافی نشود. باز شدن مرزهای مصر به روی مردم درمحاصره غزه و عبور 350 هزار مردم غزه از اين مرز برای خريد مايحتاج و بازگشت به غزه، درحقيقت پايان افسانه کمک و حمايت جمهوری اسلامی به مردم اين شهر و توان حمايت از دولت آن بود. دولتی که درعمل باعث بزرگترين تفرقه در فلسطين شد. دراين ماجرای اخير، موقعيت مصر بعنوان تکيه گاه عملی و تاريخی در منطقه تقويت شد و به همان اندازه موقعيت جمهوری اسلامی را که روزنه ای برای رسيدن به غزه برايش باقی نگذاشته اند تضعيف کرد. بازتاب اين توازن جديد در منطقه عربی خاورميانه را بزودی در حوادث لبنان شاهد خواهيم بود.

بازتاب واقعه سقوط سهام بورس ها و شتاب گيری موضع گيری های اروپا عليه برنامه اتمی جمهوری اسلامی و همسوئی کامل ترشان با کاخ سفيد را در دو حادثه ديگر نيز بايد دنبال کرد:

1- سقوط کابينه چپ ميانه ايتاليا و قوی تر شدن احتمال بازگشت متحد کاخ سفيد "برلسکونی" به قدرت و تشکيل کابينه ای با برنامه هائی مشابه آنچه که سرکوزی در فرانسه شروع کرده است.

2- شدت گرفتن باد در پرچم جمهوريخواهان در کشاکش انتخاباتی جاری در امريکا و بازی به ميدان آوردن هيلاری کلينون بعنوان يگانه کانديدای دمکرات ها و سپس با شناختی که از عدم تمايل جامعه امريکا به سپردن کاخ سفيد به دست يک زن دارند، از صندوق انتخابات بيرون آوردن کانديدای جنگ طلب جمهوريخواه با آرائی بيشتر از آراء بوش در دور اول رياست جمهوری اش!

 

اما در ايران، داستان به گونه ای ديگر اما در جهت تکميل شطرنج و سناريوی بالا درجريان است. در يک بازی حساب شده، کاخ سفيد رهبر جمهوری اسلامی را کشيد در دام تبليغاتی خود و با اعلام حمايت از اصلاحات از دمشق تا تهران و پاکستان، او را تبديل به کارگزار خود در ايران کرد. بزرگترين تفرقه ملی را تا حد بزرگترين شکاف در جمع روحانيون و غير روحانيونی که بهرحال طی 30 سال گذشته صحنه اصلی حکومت در اختيارشان بوده است، بوجود آورد. رد صلاحيت ها و رفتن به سوی مجلسی بيگانه تر از هميشه با اوضاع ايران و جهان و سخنگوی محدودترين طيف های اجتماعی. عليه زنان، عليه اقليت های قومی، عليه اقليت های مذهبی، عليه جوانان، عليه روشنفکران و .... از اين مطلوب تر، چه نتيجه ای می تواند امريکا در موقعيت کنونی از اوضاع ايران بگيرد؟ کشوری روی امواج بلند نارضائی عمومی از گرانی، بی برقی، بی گازی، بيکاری، اعتياد، سرکوب و خودکامگی، که قرار است بی نفتی هم چاشنی انفجاری آن شود! و خوزستان منطقه آزاد آن، با دولتی در تبعيد!