تا انتخابات رياست جمهوری امريکا هنوز حدود يکسالی وقت هست،
اما تنور آن انتخابات را از حالا چنان گرم کرده اند که هيچ بخش
خبری کانال های پربيننده تلويزيون های امريکا بدون خبری از اين
تنور داغ به پايان نمی رسد.
انتخابات رياست جمهوری در امريکا هميشه بازی گلادياتورها بوده
و با کمی تفاوت، هر کدام از دو گلادياتور آخرين مرحله که پيروز
می شدند چندان تفاوتی برای کنسرن های پرقدرت نفتی- تسليحاتی
امريکا نداشته اند. آنها يک طوری با هم کنار می آمدند و می
آيند و مسير رفته، ادامه پيدا می کند. به همين دليل اين بار هم
می تواند همين مسير طی شود، اما همراه با يک بازی زيرکانه
سياسی!
بحران اقتصادی و نارضائی عمومی مردم جدی است. اين نارضائی
متوجه جمهوريخواهان و بوش است، اما جمهوريخواهان می خواهند در
کاخ سفيد بمانند و اراده قدرت در امريکا ادامه سياست نظامی-
نفتی اما همراه با تهاجم نظامی است.
توپ می تواند در زمين دمکرات ها باشد، يا از مدت ها پيش چنين
حدس زده بودند و هشدارهای موسسات نظرسنجی را در اين زمينه جدی
گرفته بودند. به همين دليل عرصه و زمينه را چنان فراهم ساختند
تا دو کانديدای زن و سياهپوست از جبهه دمکرات ها به ميدان
بيايند و سرکيسه تبليغاتی را برای آنها شُل کردند. "هيلاری" زن
جاه طلب و مهاجم کلينتون رئيس جمهور سابق امريکا و خوش تيپ
ترين و جوان ترين سياهپوست سنای امريکا "اوباما".
از ميان جمهوريخواهان نيز چهره ای مسن و شناخته ای را پيش
کشيدند که حداقل همه جمهوريخواهان بر سر او وحدت نظر دارند:
سرهنگ جنگ ديده ارتش امريکا "مک کين". کسی که چند سال در جريان
جنگ ويتنام اسير جنگی نيز بوده است و نه تنها در ارتش امريکا
يک قهرمان جنگ است، بلکه در خارج از پادگان های نظامی نيز او
را قهرمان جنگی معرفی کرده اند.
بازی از اينجا به بعد، وارد مرحله ديگری می شود. در جامعه سنتی
امريکا هنوز تا راه يافتن يک زن به کاخ سفيد راه درازی در پيش
است. در اينجا (امريکا) جامعه بسيار بيش از اروپا مردسالار است
و البته کليساها نيز در حفظ اين سلطه نقش آفرينند. همين جامعه،
هنوز تا قبول راه يافتن يک سياهپوست به کاخ سفيد راه درازی در
پيش دارد.
به اين ترتيب، جمهوريخواهان که موقعيتی ضعيف تر از دمکرات ها
دارند، با يک تير دو نشان زده اند. يعنی اگر هيلاری يگانه
کانديد دمکرات ها شود، شانس جمهوريخواهان را بيشتر می کند و
اگر "اوباما" يگانه کانديد دمکرات ها شود نيز همين شانس را
برای جمهوريخواهان تقويت می کند. ضمنا اعلام هر کدام از آنها
بعنوان يگانه کانديدای دمکرات ها، بخش وسيعی از رای دمکرات ها
را متوجه جمهوريخواهان می کند. اگر هيلاری جلو بيفتد بخش وسيعی
از سياهان طرفدار دمکرات ها به سوی جمهوريخواهان می روند و اگر
"اوباما" جلو بيفتد بخش وسيعی از زنان به نفع جمهوريخواهان رای
خواهند داد.
اين بازی سياسی هنوز کامل نيست. يعنی بايد برای "مک کين" يک
فيل هم هوا کنند، بويژه اگر بخواهند او را با رای بالا به کاخ
سفيد بفرستند و يا موقعيت او را در آستانه انتخابات شکننده
ارزيابی کنند. در اينصورت اين فيل می تواند يک عمل تروريستی و
تروريستی- اتمی وحشت انگيز و يا عملی نظامی که بتوانند آن را
حمله به امريکا و يا امريکائی ها تبليغ کنند. در اينصورت "مک
کين" بعنوان قهرمان جنگی وارد کاخ سفيد می شود تا از امريکا
دفاع کند!
او به اين بهانه وارد کاخ سفيد خواهد شد و يا وارد کاخ سفيدش
خواهند کرد، اما وظيفه او نه دفع حمله به امريکا، بلکه تهاجمی
تر کردن سياست امريکا در سراسر جهان است. يعنی نه تنها ادامه
سياست های بوش، بلکه شديدتر از آن. به همين دليل است که از هم
اکنون صحبت از بازگشت امثال "آرميتاژ" به وزارت خارجه و يا
وزارت دفاع، "جان بولتن" به عرصه سياست های استراتژيک امريکا،
نه بازگشت به سازمان ملل و ... مطرح است.
"مک کين" خود نيز از اين وظيفه آگاه است و با بازی کنونی
انتخاباتی آشنا.
سخنان او را درپايان انتخابات ايالت فلوريدا و اعلام نتايج آن
به سود "مک کين" را بخوانيد:
« جنگی که اکنون امريکا در آن شرکت دارد، جنگی دشوار است و
بزودی نيز پايان نخواهد يافت. ما بايد خود را آماده پذيرفتن
اين حقيقت کنيم. نه تنها آماده پذيرش اين حقيقت، بلکه فراتر از
آن، امريکا بايد خود را برای جنگ های آينده آماده کند. من اگر
مجبور شوم از تمام درهای جهنم عبور کنم، چنين خواهم کرد تا
"اسامه بن لادن" را دستگير کنم. ما هرگز نبايد تسليم شويم،
بايد پيروزمندانه به هدف برسيم.» |