احمدی نژاد در مورد بعضی از خودی ها می گويد:«اينها بت پرستها
و شيطان پرستهای مدرن هستند. قيافه روشنفكری می گيرند اما به
اندازه بزغاله هم از دنيا فهم و شعور ندارند.»
از اين تندتر روز دوشنبه 21 آبان 1386 احمدی نژاد با طرح موانع
«رسيدن به قله» تهديد کرد نام «خائنان داخلی به پرونده هسته
ای" را افشاء خواهد کرد. او گفت: «اگر عوامل داخلی در خصوص
مسائل هسته ای دست از فشار بر ندارند، به ملت ايران معرفی می
شوند.» و سپس اضافه کرد:«اينها، خائن هستند و ما کوتاه
نخواهيم آمد و نظاره گر نخواهيم بود.»
احمدی نژاد همچنين گفت:«ما اطلاع داريم که آنها آدم می
فرستادند که اطلاعات درون سيستم را به بيگانه بدهند و به صورت
منظم اين ملاقاتها برگزار می شد که بگويند در داخل کشور چه خبر
است.»
سايت رجانيوز که از سايت های تبليغاتی احمدی نژاد و دارو دسته
اوست اعتراف می کند که يک جريان جدی در جامعه در مخالفت با
سياست احمدی نژاد وجود دارد.
اين سايت در سرمقاله روز
سه شنبه 22 آبان 1386 به قلم علی طاهری ابتدا سوالهايی که در
فضای سياسی کشور وجود دارد را مطرح می کند:
«"ايران به خاطر داشتن منابع غنی نفت و گاز نيازی به انرژی
هسته ای ندارد"، "انرژی هسته ای خوب است ولی به هزينه اش نمی
ارزد"، "اگر در مسئله ی هسته ای کوتاه نياييم، آمريکا حمله
خواهد کرد و هزينه حمله آمريکا بسيار سنگين تر از سود دستاورد
هسته ايست و در اين شرايط حساس نبايد بهانه به دست آمريکاييها
داد".» و سپس می نويسد:«جملات فوق بخشی از تحليلهايی است که
اين اواخر در فضای سياسی جامعه و به خصوص دانشگاهها انتشار می
يابد.»
نويسنده مقاله در پاسخ به مخالفان می نويسد: «در
دنيای کنونی مفهوم امنيت تغيير يافته و کشورهايی که می خواهند
در قرن 21 از جايگاه مناسبی در دنيا برخوردار باشند، دستيابی
به نظامهای اقتصادی و دفاعی مبتنی بر تکنولوژيهای برتر را که
بر محور قدرت نرم افزاری قرار دارد به عنوان مهم ترين کانال
امنيتی خود جستجو می کنند.»
در اين نوشته از يکی از سايتهای امنيتی احمدی
نژاد 2 اعتراف آشکار وجود دارد. اول آن که «فضای سياسی جامعه و به خصوص
دانشگاهها» محالفت جدی و سوالهای اساسی پيرامون پروژه
ماجراجويانه رژيم حاکم وجود دارد و اين در شرايطی است که شورای
امنيت رسانه ها را از هرگونه بحث در مخالفت با اين پروژه منع
کرده است. اعتراف دوم که بسيار مهم است و کليد اصلی در فهم
پروژه اتمی جمهوری اسلامی است، مداخله عامل «امنيتی" و
«دفاعی"
در اين پروژه است. بر هيچ کس پوشيده نيست که سوخت برای
يک نيروگاه آن هم در کشوری که در آن 10 درصد نفت و 17 درصد گاز
جهان وجود دارد نمی تواند به مثابه يک فاکنور امنيتی عمل کند و
بديهی است که دستيابی به سلاح اتمی می تواند ابزار مناسب برای
تامين «امنيت» و «هژمونی" در منطقه باشد.
اما استفاده از اين ابزار مستلزم پرداخت هزينه هايی است که در
مورد توان نظام برای پرداخت آن اختلاف نظر وجود دارد. رهبر با
توجه به روند سه دهه گذشته در مناسبات رژيم ايران با دنيای
غربی که فقط و فقط مبتنی بر سازش و مماشات بوده و با توجه به
چالش های کنونی در جهان به اين نتيجه رسيده که جنگ جدی در چشم
انداز نيست و بنابرين با پيگيری سياست «جنگ موضعی" و استفاده
از نيروهای بنيادگرا و تروريست در منطقه می توان به هدف اصلی
دست يافت. بر همين اساس است که همه بذل و بخشش های کشورهای
غربی را رد می کند. بر اساس همين ارزيابی است که دست احمدی
نژاد برای هر گردنکشی باز گذاشته شده و با تکيه بر همين تحليل
است که روزنامه رسالت با ناديده گرفتن «تهديدها» در سرمقاله
شماره روز سه شنبه 22 آبان
۱۳۸۶
خود مدعی می شود که ايران اکنون در «دريايی از فرصت» ها غرق
است.
اين روزنامه بر اساس تحليل رهبری و با توجه به اين که قيمت نفت
بشکه ای 100 دلار به نوشته اين روزنامه يک «فرصت استثنايی"
برای نظام است و بازهم به نوشته اين روزنامه جمهوری اسلامی
«برترين قدرت خاورميانه» می
باشد، می
نويسد:« يک تهديد پوشالی را نبايد درقالب تهديدی فراگير و
خطرناک مورد استناد قرار داد.»
اين روزنامه مدعی می شود که مردم ايران
در دريای «رفاه اقتصادی و شهروندی" شناور شده اند. همه اين
«فرصت» ها که در اختيار حکومت ايران است در بخشهای سرکوب و
صدور ترور و بنيادگرايی هزينه می شود .
سياست رهبر نظام، سياستی متکی بر از استفاده بهينه از «فرصت»
صلح و سازش با استبداد دينی حاکم بر ايران است. اين سياست را
احمدی نژاد در روز شنبه 26 آبان 1386 در بحرين در مصاحبه با
خبرنگاران و در مورد جنگ احتمالی چنين واکنش نشان داد که «وقوع
جنگ در منطقه بين ايران و آمريكا در راستای جنگ روانی و
تبليغاتی از سوی دشمن است و ادامه داد که:«دشمن امروز از اين
طريق تلاش دارد تا به اهداف سياسی و امنيتی مورد نظر خود دست
يابد.....ما پيش بينی نمیكنيم كه در منطقه جنگ جديد رخ دهد
ولی با اين وجود برخی كشورها به دنبال آن هستند تا سايه تهديد
بر كشور ما را ببينند.....ما
احساس بحران در منطقه نمیكنيم. البته آمريكا با بحران روبرو
شده و اين مساله هيچ ارتباطی با ايران ندارد. از نظر تهران
موضوع هستهای پايان يافته و ديگر مسالهای وجود ندارد و همين
امر باعث شده تا آمريكا از اين موضوع خوشحال نباشند.»
(خبرگزاری دولتی ايرنا)
در مقابل اين سياست عده ای که در هرم قدرت نقش دارند بر اين
اعتقادند که ميزان استفاده از اين فرصت ها و نيز دامنه مماشات
و سازش غربی ها نا محدود نبوده و از اين رو به احمدی نژاد
هشدار می دهند. درست روزی که احمدی نژاد اين گونه افراد را
خائن ناميد هاشمی رفسنجانی در همايش «اتحاد ملی، راهبردها و
سياست ها» برای چندمين بار از وجود «خطرات کاملاً جدی" و
«تهديدات روزافزون» حرف زد و مهمتر اين که هنگام
ورود
به سالن سخنرانی حسين موسويان که او را متهم به جاسوسی کرده
اند همراه او بود. در يک رويداد ديگر آيت الله منتظری پيرامون
شرايط کنونی به اظهار نظر پرداخت و گفت:«آقايان بيش از حد
اوضاع را طبيعی جلوه می دهند و فکر می کنند اگر جنگی دربگيرد
آب از آب تکان نمی خورد. ولی بايد بدانيد اين مردم ديگر مردم
گذشته نيستند که داوطلبانه روی مين می رفتند. اگر در فکر گذشته
ايد اشتباه می کنيد.» بدين ترتيب کسانی که در مديريت بحران های
گذشته نقش بازی کرده اند به رهبر نظام واقعيت تنفر و انزجار
عمومی را اطلاع می دهند و او با آگاهی به اين که اين صف آرايی
نشان ديگری از تعميق بحران درون رهبری اش است و با آگاهی از
نفرت و انزجار عمومی هر روز با تصفيه بيشتر سياست اعلام جنگ در
شرايط «صلح مسلح» را به پيش می برد.
نتيجه سازش و مماشات با مستبدان حاکم بر ايران چيزی جز «صلح
مسلح» که به ناچار به جنگی ويرانگر تبديل خواهد شد نيست.
در حالی که گرايش اصلی در جامعه جهانی سازش و مماشات با حکام
تهران است، سياست مسلط جمهوری اسلامی ماجراجويی و جنگ
افروزيست. ناديده گرفتن اين واقعيت در مبارزه سياسی کمک به
جمهوری اسلامی برای بقا و سرکوب بيشتر مردم و توسعه بنيادگرايی
در جهان است.
ترديدی نيست که گزينه برتر و کم هزينه تر در مساله اتمی اين
است که رژيم ايران به قطعنامه های شورای امنيت سازمان ملل متحد
گردن گذاشته و عقب نشينی کند. اما اگر جامعه جهانی خواست مردم
که چيزی جز «حق مسلم
آزادی
و زندگی انسانی و حقوق بشر» نيست را ناديده بگيرند و فشار
لازم برای چنين عقب نشينی را بر رژيم ايران وارد نکند، استبداد
حاکم بر ايران فاجعه جنگ را به همان گونه که بر مردم ايران
تحميل کرده به جهانيان نيز تحميل خواهد کرد.
اگر رژيم ايران مسئول فاجعه است و اگر در مورد اين رژيم تاکنون
همه ی انواع امتيازدهی، سازش و مماشات به تعديل رفتار حکام
تهران منجر نشده و بر عکس حکام مستبد را در پيشبرد اهداف
شومشان مصمم تر کرده است، و اگر جامعه جهانی به دنبال خود
فريبی نيست بايد از سازش و مماشات دست بردارد و حق مردم ايران
برای تغيير دمکراتيک را به رسميت بشناسد.
مردم ايران طی سه دهه به اشکال مختلف در مبارزه با استبداد
دينی حاکم بر کشور بوده و در اين راه هزينه های زيادی پرداخت
کرده اند.
منبع: يادداشت سياسی نبرد خلق، شماره 269 – پنج شنبه 1 آذر 86
|