اينکه کسی بتواند با اقشار پايين مردم ارتباط برقرار کند بسيار
خوب است، اما من معتقد نيستم که آقای احمدی نژاد میتواند اين
کار را بکند. اگر رييس جمهور میتوانست اين کار را انجام دهد
که احتياجی به اين همه هتاکی و متهم کردن گروهی به خيانت و
عدهای به توطئه و دستهای به نادانی نبود.
ايشان در مصاحبه تلويزيونی خود مطالب غيرواقعی بسياری را طرح
کرد. از جمله اينکه معاملات بورس افزايش داشته است. در حالی که
میدانيم کاهش داشته است. در اين مصاحبه گفته شد که در دولت
قبل مسکن زيادی ساخته نشد در حالی که میدانيم نرخ تراکم
خانوار در دولت آقای خاتمی از 15/1 به 04/1 کاهش يافتهاست. در
بخش ديگری از گفتوگو عنوان شد که تورم جهانی عامل تورم داخلی
است در حالی که نرخ تورم جهانی يک هفتم تورم در ايران است.
آقای احمدی نژاد خود را عالم به همه علوم و فنون میداند.
بنابراين نمیتوانيم از ايشان بپذيريم که از اين مسائل اطلاع
ندارد. بلکه بايد گفت که اين مسائل به طور غيرواقعی عنوان شده
است. (بخوانيد آگاهانه دروغ به مردم می گويد)
داستان فرشهای نهاد رياست جمهوری را همه به ياد دارند. وقتی
ايشان به صدارت رسيد بر سر آن چه جنجالی به پا شد و با چه
غوغايی جمعآوری شد. در جلسه مصاحبه ايشان همه ديدند که اين
فرشها با چه شکوهی زير پای ايشان پهن بود! به نظر من داستان
اقتصاد و سياست ايران در دوره ايشان حکايت همان فرشهاست! اين
اظهارات فردی بود که دو بار به تصريح گفتهاست که از علم
اقتصاد بيزار است و علم اقتصاد را قبول ندارد. از سوی ديگر
هيچکدام از استدلالهای ايشان مبين اين نيست که در آينده وضع
بهتری داشته باشيم. چرا که اين مصاحبهنشانگر آن بود که عليرغم
برخی صحبتها، سياستهای دولت در عمل همچنان ادامه می يابد.
اساسا نفس برگزاری اين نشست اثبات می کند که اوضاع وخيم است.
اين نشان میدهد که وقتی آقای هاشمی درباره هشداردهنده بودن
وضعيت سخن گفت تشخيص او درست بود. در ضمن شما توجه داشته باشيد
که در تاريخ جمهوری اسلامی سابقه ندارد برای فردی تا به اين
اندازه پوشش تبليغاتی داده شود. مصاحبه ايشان در پربينندهترين
ساعات شب، در يک شبکه سراسری تلويزيونی و همزمان در شبکه
سراسری راديو پخش شد. در حالی که در هيچکدام از شبکههای ديگر
هيچ برنامه جذاب ديگری پخش نمیشد تا همه پای اين مصاحبه
بنشينند. همين مساله نشان ديگری است بر ای واقعيت که اوضاع
چندان مناسب نيست.
اگر رایدهندگان و طرفداران آقای احمدی نژاد هنوز بر رای خود
باقی بودند که نيازی به برگزاری چنين مصاحبهای با اين پوشش
تبليغاتی نبود. ايشان که به طبقه اليت و نخبگان جامعه وقعی
نمیگذارد. خود ايشان هم بارها گفتهاند. بنابراين مخاطب آقای
احمدی نژاد در اين مصاحبه تلويزيونی طرفداران و حاميانشان بوده
است و همين امر يعنی اينکه آنان ناراضی هستند. از سوی ديگر به
نظر من اين نوع برخوردها با مردم متضمن اين است که ما ملت
ايران را بسيار دست پايين انگاشتهايم.
اساسا مردم اقدام فوری میخواستند که به آقای احمدی نژاد رای
دادند، و گرنه اگر بنا بر اين صحبتها بود که آقای هاشمی بسيار
بهتر و دقيقترش را میدانست و میتوانست بيان کند. تنها مشکل
اين بود که آقای هاشمی نمیگفت که من بلافاصله مشکلات را حل
میکنم و آقای احمدی نژاد با شعار حل فوری مشکلات رای آورد.
اما در مصاحبه تلويزيونی يکشنبه شب ايشان بعد از گذشت 28 ماه
از دوران صدارتش کيلومتر شمار خود را صفر کرد. اين به نظر من
به هيچوجه برای مردم پذيرفتنی نيست.
اصل برگزاری اين مصاحبه تلويزيونی به نظر من معلول شرايط ويژه
است و همچنين پديدآورنده شرايط جديد در کشور خواهد بود.(منتشر
شده در "آفتاب") |