عبدالواحد موسوي لاري رئيس شوراي سياست گذاري ائتلاف اصلاح
طلبان و وزیر کشوردولت خاتمی در ششمين كنگره حزب جوانان ايران
گفت:
در كشور ما سابقه شكل گيري احزاب به دوران مشروطه و استبداد و
استكبار ستيزي آن دوران برميگردد.
در دوران حكومت پهلويها احزابي كه در جهت خدمت به مردم و
مصالح كشور فعاليت ميكردند به كلي از گردونه سياست خارج شدند
و احزابي شكل گرفت براي تائيد حكومت و این موجب شد تا ذائقه
مردم از احزاب تلخ شود. اين به معناي منفي بودن اصل تحزب نبود،
به اين معنا بود كه تحزب واقعي شكل نگرفت و احزابي كه جهت
اعتلاي كشور فعاليت ميكردند حذف و احزاب مروج افكار و
برنامههاي دولتها شكل گرفتند.
شكل گيري احزاب، احترام به رأي دادن مردم است. احزاب به خوبي
مي توانند نقش ارتباطي مردم با حاكمان را بازي كنند.
ديدگاههاي مختلفي بين مردم وجود دارد گرچه اكثر آنها مصالح
ملي را دنبال ميكنند، اما اينكه اين منافع چگونه بايد به دست
بيايد اختلاف نظر وجود دارد. نقد قدرت يكي از ويژگيهاي احزاب
مستقل و واقعي است و اگر بتوانند اين كار را انجام دهند و در
مقابل ناسرهها، افكار عمومي را متوجه رخدادهايي كه مصلحت آنها
را هدف قرار داده است بكنند، قطعاً به نقش خود عمل كردهاند
ولي اگر حاكمان جلوي اين حركت را بگيرند جلوي قانون اساسي
ايستادهاند.
طي 28 سال اخير شاهد مواضع مختلفي بودهايم. آنجايي كه اين
اهداف برخاسته از يك فكر منسجم و شناسنامه دار بوده است
جوابگوي كاركرد خود هم بودهاند، اما آنجا كه معلوم نيست بر
كدام شيوه و روش كار خود را انجام ميدهند موفقيت ها را از آن
خود و عدم موفقيت را به گردن ديگران مياندازند.
امروزه خوشبختانه دو اردوگاه مشخص تا حدودي شكل گرفته است. يكی
اردوگاه اصولگرايان نام نهاد شده است و دیگری اردوگاه اصلاح
طلبان است كه طرفدار بينش حضرت امام هستند. بودن احزاب نبايد
به عنوان تهديد تلقي شود، بلكه بايد به عنوان فرصت تلقي شود.
اما گردهم آمدن احزاب همسو و شكل دادن ائتلاف گام ديگري است
كه در راه تحزب واقعي برداشته ميشود.
هر چه اين احزاب بتوانند در يك جبهه مؤتلف بشوند طنين صداي
آنها بيشتر ميشود، براي همين فكر ميكنم ما در مرحله ديگري از
شكل گيري نهادهاي مدني هستيم و آن شكل گيري جبهه متحد
اصولگرايان و جبهه متحد اصلاح طلبان است. قدمهايي كه اصلاح
طلبان در راه ائتلاف برداشته نويد به سامان رسيدن سليقههاست.
احزاب اصلاح طلب از يكسال پيش اين ضرورت را احساس كردند كه
مشتركات خود را افرايش دهند.
رسانه ملي كه متعلق به همه مردم است به صورت يكجانبه سليقه
اي خاص را دنبال ميكند و سليقه جناح ديگر را تخريب ميكند.
ساير امكانات رسانهاي نيز به صورت محدود در اختيار اصلاح
طلبان است، اما به رغم اين موانع جبهه واحد اصلاح طلبي با
تنوع سليقه درون جبههاي قابل شكلگيري است.
امروز بايد به مردم گفت كه با چه شرايطي روبه رو هستند. اينكه
در ايران صداي مقابله با خشونت معرفي شود بهتر است يا به
گونهاي ديگر؟ اعتماد سازي بهتر است يا پرخاشگري با ديگران؟
احترام به حقوق شهروندي و همه كساني كه در چهار ديواري ايران
زندگي ميكنند صحيح است يا پرداختن به مسائل خصوصي مردم؟
بالاخره مردم بايد بتوانند قضاوت كنند كه يكروز طرح امنيت
اجتماعي بزرگترين و بهترين طرح بوده، اما امروز با بيان آن
عليه يكديگر افشاگري ميكنند!
مگر اين طرح براي سالم سازي نبود؟ چرا يكي ميگويد سه جلسه با
رئيس دولت داشتيم و ديگري انكار و اظهار بياطلاعي ميكند؟
در مجلس بررسي نهايي قانون اساسي در سال 58 وقتي بحث انتخاب
مطرح شد و برگزاري انتخابات توسط دستگاههاي اجرايي مطرح شد
پيشينه ذهنيت خبرگان قانون اساسي دولت در انتخابات بود و براي
اينكه دولت راه را براي بروز رأي مردم مسدود نكند، قرار شد يك
نهاد نظارتي براي صيانت از آراي مردم ايجاد شود و سپس شوراي
نگهبان به عنوان نهادي مستقل و بيطرف انتخاب شد.
شأن نزول نظارت دفاع از حق مردم بود و نهادهاي نظارتي نيز
تكليف داشتند كه حق انتخاب شدن و انتخاب كردن مردم را به رسميت
بشناسند و در برابر دولتها از ملت دفاع كنند، دستگاه نظارت
مرجع تظلمات مردم است و نبايد در انتخابات وارد شود و بگويد چه
كسي صالح است يا خير، بنابراين بحث عدم برائت بايد سؤال شود.
مرجع رسيدگي كيست؟ دستگاه نظارت، مرجع رسيدگي به عدم برائت يا
برائت نيست.
|