میشل شوسودوفسکی تحلیگر و دگراندیش سیاسی، پیرامون آینده
پاکستان مقاله ای با عنوان "بی ثبات کردن پاکستان" در
Global Research
منتشر کرده که آن را در دو قسمت و در دو شماره امروز و فردای
پیک نت منتشر می کنیم. این مقاله به تاریخ 30 دسامبر 2007
نوشته شده است.
ترور بی نظیر بوتو شرایطی ایجاد کرده است که به بی ثباتی و
تجزیه پاکستان در مقام یک کشور کمک خواهد کرد.
روند تغییر رژیم، به سرکردگی ایالات متحده که بطور معمول به
تشکیل دولتی تازه تحت سرپرستی رهبران تازه می انجامد با شکست
روبرو شده است. ژنرال مشرف که نزد مردم پاکستان از اعتبار بی
بهره مانده است، دیگر نمی تواند در قدرت سیاسی باقی بماند. از
سوی دیگر انتخابات غیر واقعی که از سوی جوامع بین المللی حمایت
و برای ژانویه 2008 در نظر گرفته شده بود، حتی اگر به انجام
نیز می رسید، قانونی شناخته نمی شد و نتیجه اش چیزی نبود مگر
بن بست سیاسی.
نشانه هایی در دست است که ترور بی نظیر بوتو از سوی مقامات
آمریکائی پیش بینی شده بود؛"لری چین" در مقاله ای به تاریخ 29
دسامبر منتشره در "گلوبال ریسرچ" آورده است:
" به نظر می رسید در چند ماه اخیر، دولت بوش- چنی و متحدانش،
مانورهائی را به منظور تقویت کنترل سیاسی خود بر پاکستان شروع
کرده اند تا راه را در جهت گسترش و تعمیق "جنگ بر علیه
تروریسم" در منظقه هموار نمایند.
طرح های گوناگون بی ثبات کردن از سوی آمریکا و تحلیل گران
سیاسی این کشور نشان می داد که سرنگونی رژیم نظامی امری اجتناب
ناپذیر است.
ترور بی نظیر بوتو به نظر قابل پیش بینی می نمود. حتی گزارش
هایی در میان مقامات رسمی آمریکائی دهان به دهان می گشت که
احتمال ترور مشرف و یا بی نظیر بوتو از آنجمله بود. این پیش
بینی مدتها پیش از ترور بوتو مطرح شده بود."
بن بست سیاسی
"تغییر رژیم"، با این نقطه نظر که رژیم نظامی می تواند وضعیت
موجود را تثبیت کند، دیگر مورد اعتماد سیاست خارجی آمریکا
نیست. رژیم پرویز مشرف دیگر قادر به اجرای این سیاست نیست.
سیاست خارجی واشنگتن به گونه ای فعال در مسیر تجزیه سیاسی و
بالکانیزه کردن پاکستان به
عنوان یک کشور مستقل قرار گرفته است. روی کار آمدن رهبری سیاسی
تازه قابل پیش بینی است، اما این رهبری شکل متفاوت ترین در
رابطه با دیگر رژیم های دست نشانده ایالات متحده خواهد داشت.
می توان انتظار داشت که واشنگتن بر روی نوعی رهبری سیاسی
پافشاری کند که ضمن همسوئی با خواست های امپریالیستی این کشور،
تعهد در دفاع از منافع ملی را کنار گذاشته و سیاست تمرکز زدایی
را به منظور تضعیف دولت مرکزی و ساختار شکننده فدرالی پاکستان
را دنبال نماید. ایجاد بن بست سیاسی عملی است ماهرانه. این
تمهید بخشی از اهداف سیاست خارجی آمریکاست که خواهان از هم
پاشیدگی و اغتشاش در ساختار کشور پاکستان می باشد. حکومت غیر
مستقیم ارتش و سازمان های اطلاعاتی پاکستان باید جای خود را به
فرم های مستقیم برای دخالت بیشتر
آمریکا در این کشور و از طریق حضور نظامی آمریکا در پاکستان
بدهد.
حضور اینچنانی به خاطر شرایط ژئوپولتیک خاورمیانه- آسیای مرکزی
و طرحهای در دست اجرای واشنگتن به منظور ایجاد و گسترش جنگ در
خاورمیانه و مناطقی در ابعاد وسیع تر انجام می شود.
ایالات متحده پایگاه های نظامی متعددی در پاکستان دارد که از
طریق آن می تواند آسمان این کشور را تحت کنترل خود داشته باشد.
"ویلیام آرکین" در مقاله ای که چند روز پیش در واشنگتن پست
نوشت، آورد: " انتظار می رود که نیروهای ویژه آمریکا حضور خود
را در پاکستان به گونه ای وسیع تر گسترش دهد. این گستردگی،
بخشی است از تلاش به منظور آموزش و حمایت از نیروهای ضد شورش
بومی و واحدهای مخفی ضد تروریسم."
توجیه رسمی و زمینه سازی جهت افزایش حضور آمریکا در پاکستان،
گسترش جنگ بر علیه تروریسم، اقامه شده است. واشنگتن در همین
راستا و به منظور توجیه برنامه ضد تروریسم خود، حمایت مخفی از
تروریست ها را افزایش داده است.
بالکانیزه کردن پاکستان
به نقل از "واجید شمسول حسن"، کمیسر مالی سابق پاکستان در
بریتانیا که در تاریخ 13 فوریه 2005 در تایمز هندوستان به چاپ
رسید آمده که "گزارش شورای اطلاعاتی ملی ایالات متحده و سیا
پیش بینی کرده بود که در فاصله یک دهه از طریق جنگ داخلی،
خونریزی و رقابت های استانی که اخیرا در بلوچستان حادث شده
است، برای پاکستان همان سرنوشتی رقم خواهد خورد که یوگسلاوی به
آن دچار گردید" (انرژی کامیس 20 مارچ 2005).
بر اساس این گزارش، "پاکستان تا سال 2015 قطعه قطعه و سقوط
خواهد کرد، که این ناشی از جنگ داخلی، طالبانسیم و مبارزه در
راه کنترل سلاح هسته ای خواهد بود."
شمسول حسن با اشاره به گزارش مذکور گفته است که "اطلاحات قدم
به قدم دمکراتیک، تغییر اندکی در شکل اپوزیسیون سیاسی نخبگان و
گروهای رادیکال اسلامی بوجود خواهد آورد. در فضائی که حاکی از
آشوب داخلی خواهد بود، کنترل مرکزی دولت بر سرزمین پنجاب و
استان اقتصادی کراچی احتمالا کاهش خواهد یافت."
این دیپلمات سابق با نگرانی می پرسد که: "آیا حاکمان نظامی ما
بر روی یک موضوع مشابه کار می کنند و یا بر روی چیز که سال
هاست دو سازمان اطلاعاتی آمریکا به عنوان گزارش های مختلف در
اختیار آنان قرار داده اند؟" تداوم و استمرار که به ارتش
پاکستان و سازمان اطلاعاتی این کشور شخصیت می بخشد، نتیجه ای
جز از هم پاشیدگی سیاسی و بالکانیزه کردن این کشور نخواهد
داشت."
وی در ادامه می افزاید؛ "بر اساس سناریوی مشترک سیا و شورای
اطلاعات ملی که واشنگتن قصد دارد آنرا پیگیری کند، پاکستان به
راحتی از پس مشکلات دهه های متوالی در زمینه های سیاسی، عدم
مدیریت اقتصادی، سیاست های تفرقه افکنانه، بی قانونی، فساد و
اختلافات قومی بر نخواهد آمد."
طرح آمریکا شامل تحریک اجتماعی، قومی، دسته بندی های فرقه ای و
سیاسی و موزائیکی کردن کشور پاکستان می باشد. این روش عمل که
دیکته شده طرح های جنگی آمریکاست، دو کشور
افغانستان و ایران را نیز
در بر می گیرد.
طرح آمریکا برای پاکستان، شبیه بر طرحی است که این کشور برای
خاور میانه بزرگ و منطقه آسیای مرکزی در نظر داشت. استراتژی
ایالات متحده که عملیات پنهان اطلاعاتی به آن کمک می کند، شامل
هدف گیری اختلافات قومی و مذهبی، تعمیم و حمایت مالی از جنبش
های تجزیه طلب از یک سو و تضعیف نهادهای دولت مرکزی از سوی
دیگر می باشد
هدف گسترده تر ایالات متحده، از هم پاشی دولت شهرها و ترسیم دو
باره مرزهای عراق، ایران، سوریه، افغانستان و پاکستان است.
ذخائر نفت، گاز پاکستان
ذخائر عظیم نفت و گاز
پاکستان عمدتا در بلوچستان
قرار دارد، خطوط لوله های نفتی که از این استان می گذرد و موجب
شده است تا ارتش به منظور حفظ منافع استراتژیک نفتی انگلیس و
آمریکا؛ در این منطقه حضور مستمر نظامی داشته باشد.
بلوچستان از لحاظ وسعت، 40 در صد
خاک پاکستان را تشکیل می دهد و صاحب ذخائر مهم نفت و
گاز و همچنین ذخائر وسیع مواد معدنی می باشد.
خطوط لوله ایران به هند نیز از بلوچستان می گذرد. بلوچستان
همچنین بندر دریائی عمیق دارد که چین بر روی آن سرمایه گذاری
کرده است و فاصله زیادی از تنگه هرمز ندارد که 30 درصد نفت
روزانه جهان از طریق خط لوله و کشتی از آن می گذرد. (آسیا
نیوز، 29 دسامبر 2007)
پاکستان به طور تخمین، 1/25 تریلیون فوت مکعب ذخیره گاز دارد
که 19 تریلیون آن در بلوچستان قرار دارد. در میان کنتراکتورهای
نفت و گاز باید از بریتیش پترولیوم، ای ان آی ایتالیا، اوام دی
اطریش و بی اچ پی استرالیا نام برد. بی دلیل نیست که شرکت های
دولتی گاز و نفت پاکستان که بیشترین سهم را در منطقه سوئی
بلوچستان دارند، در صدد خصوصی کردن آنها تحت نظارت صندوق بین
المللی پول می باشند.
بر پایه گزارش های نشریه نفت و گاز، ذخائر تائید شده نفت
پاکستان بالغ بر300 میلیون بشکه است که بیشتر آنها در بلوچستان
قرار دارد. بر آوردهای دیگر نشان می دهد که ذخائر نفت در
بلوچستان بر6 تریلیون بشکه می رسد که برخی از آنها در ساحل این
استان و برخی دیگر در بستر دریا قرار دارند.
|