بهزاد نبوی عضو ارشد سازمان مجاهدين انقلاب و نايب رئيس مجلس ششم، با
سايت "بهارستان هشتم" که اخيرا و با رويکرد حمايت از اصلاحات و
اصلاح طلبان برای مجلس آينده راه اندازی شده مصاحبه کرده است.
اين مصاحبه مشروح را می توانيد روی اين سايت بخوانيد. آنچه را
من از آن مصاحبه استخراج کرده ايم جنبه خبری دارد. يعنی اخباری
است که در سالهای رياست جمهوری محمد خاتمی و سالهای مجلس ششم
نه در جائی منتشر شد و نه از دهان کسی شنيده. اخباری است مربوط
به گذشته، اما آگاهی از آنها راهنمای آينده.
نبوی دراين مصاحبه گفت:
«در دوم خرداد 76 تا صبح روز بعد كه نتايج آرا اعلام شد، عدهای
پيشنهاد میكردند كه شبانه 2 ، 3 هزار نفر دستگير شوند و صبح
رقيب آقای خاتمی به عنوان پيروز انتخابات اعلام شود. اگر به
ياد داشته باشيد عدهای تا ساعاتی پس از نيمه شب و بامداد سوم
خرداد در ميدان وليعصر جمع شده بودند و منتظر پيامهايی بودند
كه برنامههايی را اجرا كنند. اما آن برنامهها به دلايلی اجرا
نشد. آقای خاتمی رييس جمهور شد. در زمان شكل گيری مجلس ششم هم
جريانهايی تند و راديكالتر در جبههی مخالفان اصلاحات وجود
داشتند و میخواستند اصلا مجلس ششم شكل نگيرد.
با وجود شكست مخالفان اصلاحات در تشكيل نشدن مجلس ششم آنها
برنامههايشان برای مقابله با اصلاحات را ادامه میدادند.
زمانيكه پس از پيروزی خاتمی دستور داده شد كه طرفدارانش جشن و پايكوبی
راه نيندازند، مسلم بود كه كار تمام شده نيست. فردای دوم خرداد
تعدادی از جوانان و دانشجويان را با بهانههای واهی دستگير و
با آنها برخورد كردند. مدتی بعد قتلهای زنجيرهای رخ داد. در
جريان مخالف اصلاحات برخی معتقد به خفه كردن جريان اصلاحی در
نطفه و فرصت ندادن به تشكيل دولت توسط خاتمی بودند، برخی هم
معتقد بودند دولت خاتمی نبايد بيشتر از شش ماه دوام بياورد و
برخی برنامهها هم بلندمدتتر بودند. در مورد مجلس هم اينگونه
رفتار شد. عدهای میگفتند اصلا نگذاريم مجلس ششم شكل بگيرد.
اما آن نظر نتوانست پيروز شود.
وظيفه قانونگذاری مجلس ششم با سد شورای نگهبان عملا تعطيل بود و هر
قانونی كه ربطی به اصلاحات داشت، اتوماتيك رد میشد. حتی
مصوباتی كه زمينهی اصلاحی نداشت، اما مردم را اميدوار میكرد.
مانند بودجه صدا و سيما، قانون سربازی، شوراها و حتی قانون جلب
و حمايت از سرمايههای خارجی با مشكل روبه رو بود. اين حركتها
باعث میشد مردم اميدشان را به اصلاح امور با شركت در انتخابات
و تعيين سرنوشت از دست بدهند و احساس كنند شركت آنها در
انتخابات در سرنوشتشان تغيير حاصل نمیكند.
انتخابات مجلس هفتم اولين انتخاباتی در جمهوری اسلامی بود كه به قول
رئيس جمهور و رئيس مجلس وقت تكليف 190 كرسی مجلس از پيش تعيين
شده بود. آيا ايستادگی مجلس اصلاحات در مقابل اين كار تندروی
بود؟ اين تنها كاری بود كه نمايندگان ملت میتوانستند انجام
دهند. به علاوه تحصن حق نماينده است و در هيچ كجای قانون تحصن
تخلف نيست.
در جريان انتخابات مجلس هفتم ازهشت هزار نفر نامزد انتخابات 3 هزار و
پانصد نفر رد صلاحيت شدند. آن هم تحت اين عنوان كه ما صلاحيت
آنها را احراز نكرديم!! مگر توانسته بودند صلاحيت بقيه را
احرازكنند؟ مگر 12 عضو شورای نگهبان توان اين را داشتند كه در
مورد چهارهزار و پانصد نفر به يقين برسند كه شرايط را دارند؟
اگر ما در مجلس ششم در اعتراض به هدم اساس جمهوريت نظام و تعطيلی
دموكراسی در كشور تحصن نمیكرديم رای دهندگان حق داشتند به ما
اعتراض كنند كه شما چرا در مقابل چنين واقعهای ايستادگی
نكرديد. اگر قرار بود ما حرف شورای نگهبان را تاييد كنيم، پس
چرا آمده بوديم؟ مگر حالا كه مجلس و شورای نگهبان يكدست شده
مشكلات مردم و مسايل معيشت مردم و سياست خارجی حل شده؟
در دوم خرداد نام خاتمی در ليست چهار نفره كانديداهای رياست جمهوری
چهارم بود و وقتی علت را پرسيديم گفتند كه چون رای آقای خاتمی
در شورای نگهبان كمتر از بقيه بود اين پيامی به مردم بود كه
خاتمی از همه كانديداها كمتر مورد تاييد شوراست با استدلال شما
وقتی ما اين را در آن زمان فهميديم بايد كنارمی كشيديم؟ در آن
زمان تبليغ میكردند كه نظر رهبری موافق حضور آقای خاتمی در
انتخابات نيست كه آقايان حجج اسلام كروبی و موسوی خوئينیها
خدمت رهبری رفتند و معلوم شد اينگونه نيست. نمیشد چون شورای
نگهبان خوشش نمیآيد جرم سياسی تعريف شود ما مصوبه در اين باره
نداشته باشيم و آن را رها كنيم. |