|
کمتر از سه ماه به
انتخابات سراسری مجلس هشتم ايران باقی مانده است. آقای خاتمی
رئيس جمهور پيشين ايران بار ديگر به گونه ای فعال در صحنه
سياسی ايران ظاهرشده است. سفرهای استانی او به تبريز، مناطق
شمالی اين کشور و همچنين دو استان کرمان و خراسان و برنامه سفر
لغو شده اخير او به جنوب ايران و ملاقات های وی با طرفدارانش
در جناح اصلاح طلب حکومت و سخنرانی های عمومی اش همگی گواهی بر
بازگشت سياسی او می دهد.
در کنار او ياران قديمی
اش مانند حجت الاسلام محمد ابطحی و ديگرانی قرار دارند که او
را در انتخابات سال 1997 ياری می دادند. آقای خاتمی انگيزه خود
برای اين بازديدها را کتمان نمی کند و می گويد: "امکان دارد که
اين سفرها تاثيری به روی انتخابات داشته باشد که هيچ اشکالی هم
ندارد." وی اين عبارت را در تبريز در بر زبان آورد.
سعيد حجاريان مغز متفکر
اصلاحات در سال 1997 پس از آنکه خاتمی به رياست جمهوری رسيد
مشاور ارشد او شد. او بعدها از يک ترور برنامه ريزی شده در سال
2000 جان سالم بدر برد، اما مراحل مداوا و طولانی شدن دوران
نقاهت وی، در عمل او را از صحنه مشارکت سياسی و حضور در حزب
مشارکت که او يکی از مهره های مرکزی آن بود به دور نگاه داشت.
حجاريان پس از آنکه خاتمی انتخابات مجلس هفتم را برگزار کرد
گفت:" اين انتخابات ميخ را بر تابوت اصلاحات بود" منظور وی از
اين عبارت، سکوت خاتمی در برابرشورای نگهبانی بود که صلاحيت
تمامی کانديداهای جناح اصلاح طلب را رد کرده و موجبات آن را
فراهم کرد تا تمامی کانديداهای محافظه کار به راحتی وارد مجلس
هفتم شوند.
خاتمی پيوسته در مورد
اتفاقاتی که امروز در ايران شاهد آن هستيم فردی شناخته می شود
که در برابر تهاجم آنها کوتاه آمد. زمانی که رئيس جمهور بود
همه آنچه را ميدانست به مردمی که به او 20 ميليون رای داده
بودند نگفت و دليل سکوت های مکرر خود را در مقابل فشارهايی که
افراط گرايان بر او وارد می کردند با مردم در ميان نگذاشت.
اکنون وی با حضور پر شور و شوق و جسورانه اش در اين روزها، می
خواهد آنچه را به افراط گرايان باخته بود جبران
کند؟ آيا می خواهد قدرت را برای ايجاد تغييراتی مثبت دوباره
بدست بياورد؟
سياستمداران داخل ايران
آقای خاتمی را محبوب ترين سياستمدار کشور در بين زنان و جوانان
می دانند و برخی نيز او را تنها اميد در اين شرايط حساس
می بينند که می تواند ايرانيان افسرده و دلزده را برای شرکت در
انتخابات سراسری مارس 2008 تحريک کند. در وضع فعلی ايران که
هيچ انجمن و روزنامه مستقلی وجود ندارد تا برای اصلاح طلبان
تبليغ و يا صدای آنها را به گوش مردم ايران برساند و حتی جبهه
مشارکت که اصلی ترين حزب اصلاح طلبان است فاقد روزنامه می
باشد، رقابت بين اصلاح طلبان با حريفی که همه امکانات حکومتی
را در اختيار دارد سخت است. شايد بتوان گفت که در اين شرايط
خاتمی خود را
تريبيون تمام
صداهايی کرده است که دولت فعلی ايران آنها را خاموش کرده و يا
آنها را به خارج و يا داخل ايران پراکنده کرده است.
حضور خاتمی در صحنه
سياسی ايران، خواست او را برای پيروزی اصلاح طلبان در بدست
آوردن اکثريت کرسی های مجلس نشان می دهد. گفته می شود که
ايرانيان خسته از گرانی، تورم و بيکاری به گروهی رای خواهند
داد که بتواند به روشنی به آنها برنامه ای درباره چگونگی
مبارزه با گرانی، تورم و بيکاری ارائه کند. رئيس بانک مرکزی
ايران، طهماسب مظاهری اخيرا گفته است که ميزان نقدينگی طی دو
سال گذشته معادل 45 سال پيش است و اين ميزان عظيم نقدينگی
موجبات تورم را فراهم کرده است. گزارشات رسمی ايران می گويد که
ميزان تورم طی دوسال گذشته از %12 به %17 افزايش يافته است.
گزارش اطلاعاتی سازمان
های جاسوسی آمريکا که در ماه دسامبر 2007 منتشر شد می گويد که
ايران فعاليت های خود را برای دستيابی به بمب اتمی در سال 2003
متوقف کرده است. گزارش ملی آمريکا موجبات نگرانی های عميق مردم
عادی ايران را فراهم کرد. آنهائی که سايه جنگ و رويارويی نظامی
با آمريکا را در دو سال گذشته بالای سر خود می ديدند. انتشار
اين گزارش باعث شد که توجه مردم ايران از خطر نظامی آمريکا و
اسرائيل و احتمال تحريم های اقتصادی بيشتر، معطوف به مسائل
داخلی شود. با سپاس از گزارش سازمان سيا!
توجه ملی به مشکلات
اقتصادی تبديل به مسئله تبليغاتی جناح اصلاح طلب در مخالفت با
اصولگرايان شده است که بتوانند به عنوان برگ برنده ای از آن در
انتخابات استفاده کنند. اما حزب ديگری نيز وجود دارد که به
آرامی اما با قدرت مشغول صف آرائی است و شکل گرفته از ائتلاف
چهره هائی چون دکتر لاريجانی (مذاکره کننده سابق ارشد انرژی
هسته ای ) و شهردار فعلی تهران محمد باقر قاليباف و محسن رضائی
فرمانده سابق سپاه پاسداران است. (هرسه اين افراد در انتخابات
قبلی رياست جمهوری ايران رقيب احمدی نژاد بودند.)
اين افراد که از آنها به
عنوان "محافظه کاران با هوش" نام برده می شود همگی به طريقی از
احمدی نژاد دلخور هستند؛ گرچه می دانند که اين دلخوری و هرگونه
محاسبه اشتباه می تواند توپ را به زمين رقيب پرتاب کند و به
همين دليل تصميم گرفته اند که در انتخابات مجلس حضوری پر رنگ
داشته باشند.
علی رغم آنکه همه می
خواهند بدانند موضع هاشمی رفسنجانی درباره اين انتخابات چيست،
مردی که بر صندلی پر قدرت رياست مجلس خبرگان رهبری تکيه زده ،
تاکنون سکوت اختيار کرده است. هاشمی به آن مشهور است که حرکت
ها و تصميم گيرهای او در آخرين لحظات شکل می گيرد. او مرد لحظه
های آخر است و احتمالا منتظر خواهد ماند تا ببيند که از صندوق
شورای نگهبان چه بيرون می آيد و چه کسانی رد و چه کسانی
صلاحيتشان تصويب می شود. گرچه به روشنی آشکار است که او از
طرفداران احمدی نژاد نيست.
در 27 ماه گذشته از
رياست جمهوری احمدی نژاد، پنج نفر وزير و دو نفر ديگر از
کابينه يا استفعا داده اند و يا برکنار شده اند و شايعات قوی
درباره احتمال استعفای وزير کشور و ديگران نيز وجود دارد.
استعفای همه و بخصوص در راس آنها علی لاريجانی اين
اشاره را به مردم رسانيد که حتی افراد نزديک به احمدی نژاد و
طرفدران او از جناح محافظه کار نيز ديگر توانايی تحمل او را
ندارند.
بسيار خوشبينانه خواهد
بود اگر بيانديشيم که در صورت آنکه اکثريت صندلی های مجلس
هشتم به دست اصلاح طلبان بيفتد آنها می توانند تغييرات
بلافاصله ای را انجام دهند. ما بايد به ياد بياوريم که دولت در
دست اصولگرايان است و ما هنوز نمی دانيم که چه گروه های اصلاح
طلبی وارد مجلس می شوند. ايران احتياج به نمايندگان برجسته،
شجاع و صراحت گويی دارد که بتوانند جلوی احمدی نژاد و دولت او
بدون واهمه بياستد. اما خبر خوب اين است که حتی اصلاح طلبان بی
رمق نيز تا اندازه ای می توانند زمينه را برای انتخابات رياست
جمهوری سال 2009 مهيا سازند. و در اين شرايط حساس خاتمی می
خواهد مانند مسيح طرفدران خود را نجات دهد و آنها را گرد هم
جمع کند و در بدن نيمه جان اصلاحات جانی دوباره بدمد. بگذاريد
تا ببينيم اگر او می تواند جامعه را بيدار کند...
http://www.annahar.com/content.php?priority=4&table=kadaya&type=kadaya&day=Sat
|
