عيسی سحرخيز، معاون وزارت ارشاد در دولت
خاتمی، در يک مقاله مشروح، ضمن مقدمه ای که می خوانيد، ادامه
سياست پرونده سازی و جعل و تحريف اخبار از سوی روزنامه کيهان و
شخص حسين شريعتمداری را بصورت مستند بررسی کرده است. آنگونه که
سحرخيز می نويسد، وی اخيرا و بدنبال سخنان رهبر جمهوری اسلامی
که بوش را طرفدار اصلاح طلبان معرفی کرد، مصاحبه ای با بخش
فارسی راديو فرانسه کرده و درآنجا به انگيزه های توطئه آميز
بوش برای طرح چنين مسئله ای را بررسی کرده است. روزنامه کيهان
به شيوه هميشگی آن مصاحبه را چنان تحريف شده منتشر کرده؛ که
نتيجه آن ضد آن چيزی است که سحرخيز به بخش فارسی راديو فرانسه
گفته است.
از آنجا که اين مقاله بسيار بلند است و
وظيفه و شيوه کيهان و شريعتمداری شناخته شده تر از آن که نياز
به بازگوئی و بازنويسی مجدد اين شيوه- حتی مستند و موشکافانه-
باشد، ما همان بخش نخست و مقدمه اين مقاله را منتشر می کنم که
جان کلام است.
سحر خيز می نويسد:
«حاكميت ايران علاوه بر تشديد حملات
گسترده و متنوع به اصلاح طلبان و
تحول خواهان ايران، بار ديگر به سياست
نخ نمای متهم كردن رقبای سياسی به
طرفداری از آمريكا روی آورده است.
در اين
زمينه در سطوح مختلف به بوق های
تبليغاتی خود می دمد. يك روز در سفر سياسی-
سياحتی يزد، روزهای ديگر در تريبون
های سياسی- عبادی نماز جمعه، يك بار
در روزنامه ی پرونده ساز و مدير
تواب ساز آن، و بارها و بارها در رسانه
های زير نفوذ و تحت اختيار.
به راحتی "راستی و راستگويی" و
"صداقت و امانت" را كنار می گذارد و
برای از ميدان خارج كردن "رقيب"، و
از نگاه خود "دشمن"، به هر وسيله و
ابزاری دست می يازد.
به اين دليل است
كه بسياری از رهبران و دست
اندركاران اين جريان، از صدر تا ذيل آن، به خود حق می دهند
برای جلب
نظر مردم و فريب خلق هرچه می خواهند به هم
ببافند و هر چه كه می خواهند
بگويند و بنويسند. تفاوت نمی كند
از حمله آيت الله خامنه ای به جريان
های سياسی- مذهبی شناخته شده چون
نهضت آزادی باشد، يا به افراد و گروهايی كه در جريان انقلاب
اسلامی و جنگ تحميلی استخوان خرد كرده، اما نظام
ديكتاتوری را با هر نام و هر شكل
برنتابند و نظام مبتنی بر"جمهوريت" را
به حاكميت استوار بر "ولايت مطلقه"
نفروشند، يا حمله ی افرادی شناخته شده
چون شريعتمداری به زبانی وقيحانه و
در سطوحی گسترده تر.
همزمان شدن سفر تبليغاتی جرج بوش به منطقه،
بار ديگر حربه تبليغاتی مناسبی در اختيار
جريان اقتدارگرا قرار داده شد تا با
زدن تهمت ها و افتراهای رنگارنگ و
گوناگون، از جمله پيروی اصلاح
طلبان از آمريكا، فشار سياسی - روانی بيشتری به رقبای سياسی
خود وارد آورند و احيانا برای اثر گذاری بر نتيجه
ی آرای مردم، دامنه ی اختتاق حاكم
را بگسترانند و فشار بر روزنامه نگاران
و مطبوعات را با هدف اعمال هر چه
بيشتر سانسور و خودسانسوری شدت بخشند.
به اين دليل است كه در يک بازی يك طرفه،
جريان رسانه ای تماميت
خواهان به پيروی از سخنان رهبر
كشور هر آنچه كه می خواهد می گويد و می نويسد و اخبار را هر
آن طور
كه صلاح می داند شقه شقه كرده و مثله می
سازد تا شايد از آب گل آلود
سياست ماهی درشت تری صيد كند.
چند روز پيش بخش فارسی راديو فرانسه مصاحبه
ای با صاحب اين قلم
انجام داد. در آنجا گفتم...
آمريكايی ها در
عمل هيچگاه طرفدار نيروهای دموكرات،
جمهوريخواه و اصلاح طلب ايران نبوده
اند، و هرچه می گويند تبليغات و
دروغی بيش در جهت منافع ملی خود نيست و
نبوده است. به اين دليل است كه آنان
با وجود اين ادعاها كماكان حامی مالی و سياسی "سلطنت طلبان"
هستند. از اين رو، چه تصويب و هزينه كردن بودجه ی كمك های
مالی كنگره و محافظه كاران جديد آمريكا، و چه اين گونه سخن
های تبليغاتی بی پايه ی بوش، نتيجه و پيامدی جز دادن گزك به
دست جريان های اقتدارگرا برای پرونده سازی و سركوب آزايخواهان
و جريان های ضد استبداد
ايران نداشته و ندارد.
با تمام پرونده سازی ها و اتهام های ريز و
درشتی كه عليه اصلاح طلبان و تحولخواهان ايران زده می شد،
سابقه گفتاری و رفتاری آنان در انقلاب و جنگ روشن تر و شفاف
تر از ميراث خواران
انقلاب و مدعيان مبارزه با
آمريكاست. دوم اينكه اين اقتدارگرايان
شناخته شده هستند كه نه تنها پيشينه
ی محكمی در مبارزه با آمريكا ندارند،
بلكه اگر فرصت دست دهد و شرايط
فراهم شود حاضرند در اين جهت اصول انقلاب
را زيرپا گذارند و حتی منافع ملی
را فدای مصالح شخصی و جناحی نمايند. »
محمد علی ابطحی
معاون پارلمانی در دولت خاتمی نيز در وبلاگ
خود، ضمن گزارش جلسه اخير مجمع روحانيون مبارز، درباره سخنان
اخير بوش در حمايت از اصلاح طلبان و بُلی که رهبر از اين سخنان
گرفته نوشت:
«... در مورد
سخنان بوش و اصلاح طلبان هم بحث شد. با
اين که آمريکائی ها ميدانند که
چنين بيانيه ای فقط باعث بی اعتباری
است، می شود تحليل کرد که اين سخنان
برای تقويت عملی جناح مخالف اصلاحات از
سوی بوش ارائه شده باشد.» |