حدود ساعت 15:30 دقيقه
روز چهارشنبه 30/8/86 در محل افسر نگهبانی اندرزگاه 8 زندان
اوين، آقای رضا ضيائی معاون اندرزگاه، به اتفاق تعدادی از
کارکنان، در حضور رئيس اندرزگاه 8 ( آقای بزرگ نيا ) به
اينجانب مجيد
توکلی يورش
آورده و مرا شديدا مورد ضرب و شتم و انواع هتاکی ها قرار داده است
.
با اين توضيح که با
اعلام انتقال آقای احمد قصابان به اندرزگاه 7، ايشان
که جهت جمع
آوری وسايل و لوازم شخصی خود و خداحافظی با همبندان به داخل
اندرزگاه
مراجعه نموده بود توسط انتظامات افسر نگهبانی بنام عباسی که به
سراغ ايشان
آمده بود، مورد توهين و هتاکی واقع و ايشان را کشان کشان و با
وضعيت فجيع به
افسر نگهبانی برده و مانع جمع آوری وسايل وی (پتو، لباس،
ليوان و غيره)
گرديدند، که توهين و رفتار زشت اين شخص، مورد اعتراض
آقای قصابان و
اينجانب و تعدادی ديگر از همبندان قرار گرفت که ناگهان رضا
ضيائی معاون
اندرزگاه 8 بدون هيچگونه مقدمه ای، به احمد قصابان حمله
ور شد و با
ايجاد ضربات مشت و لگد و سيلی به سر و صورت و سينه و ساير قسمت
های بدن ايشان
وی را از اتاق افسرنگهبانی تا قسمت خروجی اندرزگاه 8 کشانيد.
اينجانب نيز که در اين
زمان در پشت پله های ورودی افسر نگهبانی حضور داشتم، از اين
اقدامات قانون شکنانه و حرکات غير انسانی ضيائی معترض و با
رفتن
به سمت ضيائی،
دست وی را گرفتم تا ضربات بيشتری را به قصابان وارد
نگردد ولی
ايشان به طرف من چرخيد و حملات خود را متوجه اينجانب نمود و در
حالی که با
رکيک ترين الفاظ، من و آقای قصابان را مورد توهين قرار می داد،
شروع به ضرب و شتم اينجانب نمود که من به رئيس اندرزگاه معترض
شدم که: "اين چه وضعی است؟ "، " چرا زندانی را ميزنيد؟"، "شما
حق نداريد
کسی را بزنيد!"
که ضيائی
- که ديگران مرا از دست وی
نجات داده بودند مجددا به سمت من يورش آورد و
آقای حميد
منزهيان (سر وکيل بند) نيز مرا به سمت جلو و پله پائين تر
افسر نگهبانی
هل داد و فردی که ملبس به لباس های خاص افسر نگهبانی بود،
مرا نگه داشت و
با تندی و فحاشی و با چند ضربه هل دادن گفت که مرا به بند
خودم ببرند،
ولی منزهيان باز مرا به سمت ضيائی هل داد و خود نيز چند ضربه
به پهلو و پشت
من زد از آن به بعد، ضيائی با شدت بيشتر و هر چه تمام تر،
مجددا ضرب و
شتم را آغاز و تا بيرون اندرزگاه ، چندين ضربه به صورت (سيلی)
و پای من وارد
ساخت. جلوی درب چند تن از زندانيان شاغل در افسر نگهبانی به
اسامی شاهرخ تبعيدی و ديگران، بويژه مهدی معروفی، به ضيائی کمک
نمودند مرا زير
زمين و جلوی درب اندرزگاه 8 پرت کنند و در همان حال با
کشيدن بر روی
زمين خيس و همزمان زدن لگد و ضربات مشت مشغول شدند و ضيائی در
حالی که با زشت ترين الفاظ ( که هريک مستجب حد قذف است) مرا
خطاب می کرد، با ضربات مشت و لگد، مرا به سمت درب چپ اندرزگاه
برده و از آنجا به
پائين پرت کرد.
در اين خلال من
چندين بار زمين خورده و دمپايی هايم نيز از پايم خارج و گم
شده بود با اين
حال با اين شرايط در قسمت زير پله های بيرون درب اندرزگاه
قرار گرفتم و
در چند لحظه ضيائی به آنجا آمد و چون ديد وی را تهديد به
شکايت و
کشانيدن موضوع به مرجع قضايی و ميان آمدن پای مسئول قضايی
پرونده
می نمايانم و
اينکه بايد پاسخگوی اين اعمال باشد، مجددا مرا مورد ضرب و
شتم و سيلی
قرار داد که صدای سيلی های وی در محوطه هوا خوری اندرزگاه به
گوش زندانيان
نيز رسيده بود و سرم را به ديوار کوبيد و مرا به زمين انداخت
و مجددا روی
زمين کشيده و با دست و پا انواع ضربات را به من وارد آورد و
دستگاه قضايی
را به تمسخر گرفت و خود را مرجع همه امور دانست و فقط زمانی که
باران به شدت می باريد مرا با لباس خيس و بدون دمپايی رها کرد
. البته
بعد از گذشت بی
از يک ساعت به اتفاق آقای بزرگ نيا که در طول درگيری حضور
داشت دستوراتی
را به حاضرين ميداد و مرا نيز هل داده بود مرا به داخل افسر
نگهبانی و اتاق
رئيس اندرزگاه برده و با صحبت های طولانی و با سوء تفاهم خواندن اين اعمال، خواستار
مسکوت ماندن و حل شدن مسئله در همان اتاق شدند
که اين جانب
نيز موضوع را به زندانيان منتقل ننمودم
.
اينک ضمن تقديم
اين شکوائيه و با عنايت به مراتب مذکور و با ايجاد مشروح و
رفتار خلاف
قوانين و مقررات بويژه آئين نامه سازمان زندان ها توسط معاون
اندرزگاه ،
تقاضای رسيدگی عاجل و شايسته و قانونی را دارم. بديهی است مشروح موارد و اقدامات آنان
و شهود تعرفه اينجانب در مرجع محترم قضايی مربوطه ارائه خواهد
شد .
اينجانب پس از درگيری
دچار آسيب های متعددی گرديدم که به شرح ذيل به طور خلاصه
عبارتند از
:
-
پاره گی کنار چپ زبان
به دليل ضربات وارده به فک و صورت
.
-
درد شديد از ناحيه
صورت و گونه ها و تورم انتهای مخصوص اين قسمت ها به دليل تعدد
ضربات سيلی و مشت وارده به صورت
.
-درد
شديد فک و عدم توانايی حرکت آن به مدت 24 ساعت که مانع از
جويدن و خوردن
غذا نيز بوده و در فک
تحتانی کماکان ادامه دارد.
-
زخم های متعدد
از جمله بريدگی و خراش در زير گلو و پشت دست
.
-
ايجاد سرفه های خواست
که در 24 ساعت اول با خون همراه بود که به دليل ضربات زانو به
سينه ام ايجاد گرديده است
.
-
درد شديد در
ناحيه شکم و مثانه و با موارد بالاتر از آن به دليل ضربات لگد
به اين قسمت ها
.
-
کوفتگی شديد
عضلات دست و پا و کمر به دليل پرت شدن روی ميز و پله ها و
ضرباتی که توسط عوامل مذکور وارد گرديده است
.
-
درد شديد در
ناحيه سر به دليل کوبيدن سر به ديوار
.
-
ضرب شديد عضلات
گردن ، بويژه در پشت آن به دليل ضربات شديد
.
-
درد مضمن استخوانی به
دليل حضور طولانی مدت ( حدود 2 ساعت ) در زير باران و محيط آب
گرفته، بدون دمپايی و با لباس های خيس.
مسائل
متعدد رخ داده در طول حضور اينجانب در زندان چنان پر فراز و
نشيب
بوده است که
خواهان توجه خاص جهت حفظ جان اينجانب می باشم چرا که ابتدايی
ترين وظيفه زندان حفظ جان و سلامت زندانی است
.
مجيد توکلی
2/9/86
گيرندگان
1-آيت
الله سيد علی خامنه ای ، رهبر جمهوری اسلامی
2-آيت
الله هاشمی شاهرودی ، رئيس قوه قضائيه
3-آقای
دکتر حداد عادل ، رئيس مجلس
4-آقای
هاشمی رفسنجانی ، رئيس تشخيص مصلحت نظام
5-رئيس
کميسيون قضايی
6-رئيس
کميسيون اصل 90
7-رئيس
شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد
8-کميته
حقوق بشر اتحاديه اروپا
9-سازمان
عفو بين الملل
10-سازمان
ديدبان حقوق بشر
11-کميته
حقوق بشر انجمن اسلامی پلی تکنيک
12-آقای
آقايی رئيس کل دادگستری استان تهران
13-کميسيون
حقوق بشر اسلامی قوه قضائيه
14-انجمن
حمايت از حقوق زندانيان
15-کانون
مدافعين حقوق بشر
|