"حسين موسويان" سخنگوی تيم مذاکره کننده
اتمی دوره خاتمی و سفير اسبق جمهوری اسلامی در آلمان دوران
وقوع ترور ميکونوس، همچنان سوژه کشاکش سياسی بين احمدی نژاد و
هاشمی رفسنجانی است. در سرانجام اين کشاکش، چه کسانی قربانی
خواهند شد معلوم نيست، گرچه فعلا "محسنی اژه ای" قاضی دادگاه
غلامحسين کرباسچی شهردار معروف تهران که فرمان حمله به اصلاحات
و دولت خاتمی را با همين محاکمه و دندان نشان دادن به هاشمی
رفسنجانی با محکوم کردن او به زندان نشان داده بود، موسويان را
جاسوس اعلام کرده است.
دادگاه او را در اين زمينه تبرئه کرده است،
اما کشاکش ياد شده در بالا اجازه مختومه شدن پرونده را نمی
دهد. سرانجام اين پرونده نيز ماننده بسياری از پرونده های ديگر
به سرانجام کشاکش بزرگتر درحاکميت بستگی دارد، اما نکات خبری و
گاه خنده داری که در اين ميان مطرح می شود خواندنی است. از
جمله اين اظهار نظر محسن آرمين سخنگوی سازمان مجاهدين انقلاب
که ديروز در مصاحبه خبری خود بيان کرد:
صدور حکم دادگاه مبنی بر تبرئه حسين
موسويان از
اتهام جاسوسی هستهای آن هم 10 روز پس از
اظهارات رييس دولت نهم و يک هفته
پس از اظهارات وزير اطلاعات دولت
نهم مبنی بر جاسوسی وی، اتفاقی قابل توجه
و مهم است.
اين
اهميت نه از آن جهت
است که کذب بودن ادعای مقامات حاکم
عليه يکی از چهرههای وابسته به جريان
سياسی منتقد دولت را ثابت کرد که
الحمدالله جامعه ما طی دو سال اخير از
اين ادعاهای کذب که هرگز از حد ادعا
فراتر نرفت و هيچ دليلی بر صحت آن
ارائه نشد، زياد شنيده و به اينگونه
ادعاها عادت کرده است.
ادعاهايی
نظير وجود ليست مفسدان اقتصادی در جيب
بغل آقايان، ماجرای شيرين دست داشتن
اصلاحطلبان در افزايش قيمت مسکن که
وزارت اطلاعات مامور پيگيری آن شد،
لطيفه بانمک توطئه احزاب سياسی در
ايجاد گرانی کالاها و ... تنها
نمونه اندکی از ادعاهای بیپايه و اساسی است که جامعه طی دو
سال اخير شنيده است.
پيشتر هم البته ادعای فرستاده شدن چمدان
پر از دلار از سوی آمريکا برای اصلاحطلبان را همه به خاطر
دارند.
درباره اتهام جاسوسی هستهای بايد بگويم
اين تنها آقای موسويان نبودند که به اين اتهام، متهم
شدند. پيشتر چند تن از نمايندگان
اصلاحطلب مجلس ششم متهم شدند که پس از
بازديد از سايت نطنز اسرار هستهای
را در اختيار آمريکا قرار دادهاند.
اما
تفاوت ماجرای آقای موسويان در اين است که در
گذشته اين ادعاهای بیاساس توسط
محافل پشت پرده و غير مسئول و به صورت
غيررسمی عليه اصلاحطلبان و نيروهای
منتقد مطرح میشد و بر اين اساس کمتر
صورت رسمی پيگيری قضايی به خود
میگرفت.
بدشانسی
موسويان در اين بود که اين ادعاها اين بار از
سوی دولت نهم و رئيس اين دولت عليه
ايشان مطرح شد اما نکته جالبی که اين
ماجرا دارد در جای ديگری است.
رئيس
دولت نهم در اظهارات خود
در دانشگاه علم و صنعت در مورد
جاسوسی هستهای مدعی شد که قاضی پرونده از
سوی برخی محافل تحت فشار است تا حکم
واقعی را صادر نکند و بعد تهديد کرد
که اين قضيه را افشا میکند. اما
اين ادعا هم مانند ادعاهای از اين دست
هرگز تاييد نشد.
قطعا آقای احمدینژاد که دو هفته قبل
درباره اين
پرونده اظهارنظر کرد میدانست که حکم اين
پرونده قرار است بزودی صادر
شود. در نتيجه میتوان احتمال داد
انگيزه ايشان در طرح بیمقدمه و
بیمناسبت موضوع جاسوسی هستهای و
ادعای اعمال فشار بر قاضی پرونده با اين
هدف بوده باشد که فضای سياسی راه
بيفتد و قاضی پرونده تحت فشار قرار گيرد و
نتواند حکم منصفانهای صادر کند.
در واقع اين احمدینژاد بوده
که نگران تبرئه شدن موسويان بوده و
با اين هدف که يک فضای سياسی ايجاد شود
تا قاضی پرونده نتواند آقای موسويان
را تبرئه کند، چنين اظهارنظرهايی را
مطرح کرده است.
البته شواهدی هم در تاييد اين نظر وجود
دارد و آن
اينکه در روزهای اخير قبل از اينکه حکم
تبرئه موسويان اعلام شود ما شاهد
انتشار بيانيهها و اعلاميههايی با
عناوين خاص بوديم که مبادا قوه قضاييه
ايشان را تبرئه کند. |