پاکستان، همیشه یک ژنرال دارد، از ضیاء الحق تا پرویژ مشرف.
گاه بر اسب دولت و قدرت سوار می شوند، اما پس از مدتی لای چرخ
دنده دمکراسی سنتی این کشور از این اسب پائین آمده و باز
میگردد به پادگان ها و یا حداقل مثل "مشرف" لباس را کنده و با
ارتش وداع می کنند.
در جمهوری اسلامی، نه یک مشرف، که چند ده ضیاء الحق و پرویز
مشرف از دل سپاه و کم کم از دل ارتش مسلمان شده بیرون می آید و
آنچه هنوز اجازه ترکتازی و اسب تازی به آنها نمی دهد نه
دمکراسی نیم بند و پا در هوای ایران، که فضای بازمانده از
انقلاب 57 است. همین است که پرویز مشرف های سپاه و بسیج و ارتش
می کوشند در جلد نهادهای قانونی رفته و به کمک روحانیون هم
اندیش خویش از آنجا به روی اسب قدرت بپرند.
انتخابات مجلس هشتم و ترس از عدم توان قبضه آن از اینجا ناشی
می شود. این ترس و خیز را در سخنان سردار «مسعود
جزایری» معاون فرهنگی و تبلیغات دفاعی ستادکل نیروهای
مسلح، در جمع مسئولان و فرماندهان بسیج شمال شرق تهران
بخوانید:
«باید مواظب بود مجلس هشتم در دست کسانی نیفتد که از
این سنگر به عنوان مكانی برای اعتصاب غذا، روزه سیاسی، تحریك
نظام، اتاق
عملیات علیه بخشهای دیگر نظام و امثالهم سوءاستفاده كنند.
مواظب باشیم سكان قانونگذاری كشور به دست
كسانی بیافتد كه
دغدغههایشان نه كسب قدرت شخصی و حزبی، بلكه ارتقای
توانمندیهای نظام
باشد.»
آن توانمندی که سرداران؛ مجلس هشتم را در خدمت آن می خواهند
کدام است؟
ا |