|
کشاکش بر سر نحوه برگزاری انتخابات مجلس هشتم و مداخله احتمالی
مجلس خبرگان برای کنترل خودسری شورای نگهبان و شخص احمد جنتی،
فعلا "حسین موسویان" دیپلمات ارشد جمهوری اسلامی را به گوشت
قربانی تبدیل کرده است. این که او جاسوس است و یا فلان یار
احمد جنتی سئوال و بهانه ای بیش درجمهوری اسلامی نیست. در
حاکمیتی که در دو سال اخیر مهم ترین اطلاعات نظامی و اتمی آن
دراختیار سازمان های جاسوسی اسرائیل و فرانسه و امریکا رسید،
ارشد ترین سردار سپاهی اش "عسگری" که رابط مهمترین عرصه مشترک
نظامی بین مثلث سوریه- ایران و حزب الله لبنان بود پناهنده شد
و یا ربوده شد، گزارش محرمانه ترین سفر سرداران سپاهی اش به
شهر اربیل در کردستان عراق در اختیار امریکائی ها قرار گرفت و
یک شبه همه شان گرفتند و بردند و دهها و دهها نمونه دیگر کافی
است تا قبول نکنیم ماجرای "موسویان" جاسوس بگیری نیست. بلکه
گروگان گیری میان دو آنهائی است که دو سر طناب را دراختیار
دارند و سرگرم کشیدن آن به سوی خویش اند. اعلام تبرئه قضائی
موسویان و ورود به صحنه قاضی آبروباخته و بی حیائی مانند سعید
مرتضوی برای لغو این حکم، بار دیگر نشان داد او در سالهای
مقابله با مطبوعات و اصلاح طلبان و دانشجویان، گرفتن و شکنجه
کردن و اعتراف گیری و حتی قتل ( از جمله زهراکاظمی) پشتش به
کجا گرم بوده و هست. مرتضوی از اعضای شورای مخفی رهبری حزب
الله ایران است که احمد جنتی پدرخوانده آنست و احمدی نژاد از
کادرهای همین پدرخوانده. خود را مطیع بیت رهبری می داند و
"میرحجازی" منشی مخصوص رهبر، اما در اصل این جنتی است که خود
را نجات دهنده رهبر در جریان سالهای اصلاحات میداند و مجلس
هفتم را هم او روی دست ملت گذاشت. مجلس هشتم را می خواهد مطیع
تر از مجلس هفتم دراختیار بگیرد، مجلس خبرگان را هم می خواست
دراختیار بگیرد که در وزن کشی در برابر هاشمی رفسنجانی شکست
خورد و اکنون ماجرای موسویان ادامه همان وزن کشی است و کوچک
عبدول آن "مرتضوی". دو سردار جا سازی شده در وزارت کشور، یعنی
باقرذوالقدر قائم مقام سابق فرمانده کل سپاه و افشار فرمانده
سابق بسیج نیز دانه های تسبیحی اند که جنتی ذکرقدرت گفته و آن
را می گرداند. از جنگ بوزنین تا روی کار آمد احمدی نژاد، نقشه
اش سلطه بر قدرت بود و حزب پادگانی تحت فرمان شورای نگهبان نیز
که از دل بسیج بیرون آمده، در واقع حزب مسلح اوست. لباس شخصی
ها، تیرخلاص زن های اوین، حمله کنندگان به اجتماعات، فاجعه
آفرینان حمله به کوی دانشگاه در تیرماه 1378 ، شلیک کنندگان به
شقیقه حجاریان و سرلشکر صیاد شیرازی و…. از ترور فجیع دکتر
سامی در مطبش و به جرم عیادت از آیت الله منتظری بگیرید و
بیآئید به جلو تا برسید به آن حضور عجیب در داخل حرم امام رضا
و بالای سنگ قبر امام هشتم برای سوگند اتمی و درکنار رهبر.
ماجرای رئیس جمهور شدن احمدی نژاد و خیز برداشتن برای ریاست
مجلس خبرگان ریشه دار تر آنست که عده ای تصور کرده اند. هنوز
حوادث هولناک در پیش است. هاشمی رفسنجانی حداقل باندازه احمد
جنتی کهنه کار هست که بداند بسیج را طرف مقابل تبدیل کرده به
ارتش سوم جمهوری اسلامی و در کنار سپاه و ارتش. گامی برداشته
شد- از جمله با طرح و پیشنهاد مجمع مصلحت نظام و شخص رفسنجانی-
برای بردن بسیج به زیر بلیت سپاه و مهار آن در کادر فرماندهی
سپاه پاسداران، اما این پایان کار نبود و نیست. احمدجنتی هم
فرمانده پرسابقه و خونریز بسیج "افشار" را برد به وزارت کشور
تا مجلس هشتم را با اکثریت قاطع بسیجی های مورد نظر و تائید او
ترتیب بدهد.
ریشه دعواها اینجاست، نه موسویان، نه جاسوس بگیری و نه فعالیت
اتمی. صف آرائی ها و یارگیری ها برای فرداست، نه امروز!
با همین آگاهی است که هاشمی رفسنجانی- که خود 8 سال عملا
فرماندهی جنگ با عراق را دراختیار داشت و از زیر و بم شکل گیری
بسیج و سپاه مطلع است- در نماز جمعه دیروز تهران، به بهانه
هفته بسیج، خطاب به آنها گفت:
«هيچ كس نبايد به خود حق بدهد
نيروي بسيج را در انحصار جرياني خاص قرار دهد؛ چرا كه اين كار
خيانت به كشور، مردم
و خود بسيج است.
خود
نيروي بسيج نبايد اجازه دهد از آن استفاده
جرياني شود.»
خطاب او، برخلاف گزارش ها و تفسیرهائی که سایت های منتقد دولت
احمدی نژاد منتشر کرده و یا رادیوهای فارسی زبان بر آن تکیه
کرده اند، نه اشاره به آن تظاهرات 20-30 نفر در مقابل قوه
قضائیه با شعار "جاسوس( بخوانید موسویان) باید اعدام گردد"،
بلکه اشاره به آن کُلی است که در بالا آوریم.
ا |
