فواد صادقی، سردبير سايت توقيف شده "بازتاب" که نظرات بخشی از
فرماندهان سابق و کنونی سپاه پاسداران را منتشر می کرد، در
مقاله ای که ما آن را خلاصه کرده ايم پيرامون آينده احمدی
نژاد، نوشت:
1ـ احمدینژاد و هواداران سرسختش تصور می کنند، كار
احمدینژاد نه تنها در دوره كنونی رياستجمهوری او محدود
نخواهد شد، بلكه وی برای دومين بار در انتخابات رياستجمهوری
پيروز شده و پس از هشت سال نيز از صحنه سياسی ايران كنار
نخواهد رفت، بلكه همچون هاشمی و خاتمی يک جريان سياسی و
اجتماعی را ايجاد خواهد كرد.
2ـ دومين پيشبينی درباره پايان كار احمدینژاد، مربوط به جناح
راست است. سران اين جناح در انتخابات رياستجمهوری گذشته، از
احمدینژاد حمايت نكردند، اما جناح راست سعی كرد پس از تشكيل
دولت وی با مديريت عملكرد اين دولت هم از اشتباهات و ناكارآمدی
دولت نهم كه نهايتا عملكردش به پای جناح راست نوشته خواهد شد
بكاهد و هم سهم خويش را در دولت احمدینژاد افزايش دهد. ابراز
تمايل باهنر نايب رئيس مجلس هفتم برای حضور در كابينه و
پيشبينی همزمان دولت هشت ساله برای احمدینژاد، نشان از تمايل
جناح راست برای تداوم دولت احمدینژاد در دوره دوم دارد. يكی
از دلايل اين تمايل، می تواند عدم وجود چهره ديگری باشد كه
مورد اجماع جناح راست باشد. به نظر میرسد هماكنون ساير
گزينههای اصولگرايان چون لاريجانی، قاليباف و رضايی و حتی
توكلی روابط دوجانبه تيرهای با دولت نهم دارند و امكان وحدت
بر روی آنان با طيف دولت، محتمل به نظر نمیرسد.
3ـ سومين فرجام احتمالی احمدینژاد، اتمام دوران رياستجمهوری
وی پس از پايان نخستين دوره است. در اين گزينه كه مدافعانی در
طيف ميانهروی اصولگرايان دارد، بر ادامه آبرومندانه دولت
احمدینژاد تا پايان دوره چهار ساله رياستجمهوری وی در كنار
ايجاد يك اجماع در اصولگرايان برای جلوگيری از به قدرت رسيدن
احمدینژاد در دوره دوم تأكيد میشود. در اين سناريو، از حداد
عادل و يا چهرههای ميانهرويی همچون او به عنوان جايگزين
احمدینژاد در رياستجمهوری دهم ياد میشود.
4ـ گزينه چهارم، پايان رياستجمهوری احمدینژاد پيش از اتمام
دوره چهارساله اوست، در اين گزينه اصلاحطلبان مهمترين هوادار
آن هستند.
در اين ميان به نظر میرسد به وقوع پيوستن هر يك از چهار گزينه
فوق كه فرجام احمدینژاد را از خوشبينانهترين حالت تا
بدبينانهترين شكل تصوير كردهاند وابسته به عوامل و
پارامترهای متعدد داخلی و خارجی است.
سرنوشت پرونده هستهای و تثبيت دستيابی ايران به چرخه سوخت،
ايجاد انشقاق ميان غرب و شرق و شكل نگرفتن اجماع عليه ايران،
عقبنشينی دولتهای عربی و ديگر همسايگان كشور از ديپلماسی
خصمانه در برابر ايران و حفظ قيمت نفت در سطح كنونی، از جمله
مهمترين وقايعی است كه وقوع آنان میتواند احتمال رخ دادن
گزينههای اول و دوم را افزايش دهد.
در مقابل تشديد تحريمها و پيامد آن اخلال در روند اقتصادی
كشور، افزايش تنش در روابط خارجی، پيوستن روسيه، و چين به
آمريكا و اروپا در موضوع ايران، اختلال در درآمدهای نفتی كشور
به دليل محدوديتهای امنيتی يا كاهش قيمت نفت و در نهايت
اقدامات نظامی آمريكا يا اسرائيل عليه ايران رخدادهای خارجی
است كه میتواند زمينه تحقق گزينههای سوم و چهارم را فراهم
كند.
شايد در كنار عوامل داخلی و خارجی بتوان از موضع رهبری در
رابطه با دولت و رئيسجمهور، متغيری سرنوشتساز نام برد، موضعی
كه در دو سال گذشته شاهد فراز و نشيبهايی بوده است و كيفيت آن
در عمر باقیمانده دولت نهم تأثير زيادی خواهد گذاشت.
ارتباط رهبر انقلاب با دولت نهم تاكنون شرايط متفاوتی را سپری
كرده است، حمايت متداول رئيسجمهور و دولت كه مشابه با موضع
رهبری در برابر دولتهای پيشين بوده است در يك سال نخست تشكيل
كابينه، موضع انتقادی از دولت همراه با سكوت نسبی در برابر
حملات منتقدان به دولت در پاييز سال 1385 و پيش از انتخابات
شوراهای شهر و خبرگان رهبری، حمايت بیسابقه و كامل از دولت و
رئيسجمهور از اسفند سال 1385تا مهر 1386 و آغاز روند كاهش
حمايتهای رهبری از دولت از مهر گذشته تاكنون چهار فصل متفاوت
موضع رهبری در برابر دولت در طول دو سال گذشته است كه بررسی
آن، فرصتی مجزا را میطلبد. |