علی لاريجانی دبير سابق شورای عالی امنيت ملی و نماينده کنونی
رهبر در اين شورا از جمله سخنرانان چند مراسم سالگردی بود که
بمناسبت سالروز 16 آذر، امسال برگزار شد. فردا نيز قرار است
محمد خاتمی به همين مناسبت در دانشگاه تهران سخنرانی کند.
لاريجانی نيز در يکی از اجتماعات دانشجوئی در زير سقف و نه در
محوطه پرهياهوی روزهای اخير در محوطه دانشگاه تهران سخنرانی
کرد و چند پرسشی را هم پاسخ داد. آنچه لاريجانی در اين سخنرانی
گفت، در واقع اختلاف ديدگاه هايش با احمدی نژاد و سمت گيری های
دولت او را به نمايش گذاشت، که اگر او را مورد حمايت گروهی از
فرماندهان سپاه بدانيم، اين نظرات را می توان نظرات آن
فرماندهان نيز محسوب کرد. نظراتی که می توان حدس زد بر جابجائی
های اخير در راس فرماندهی سپاه نيز تاثير داشته است و کسانی از
جمع فرماندهان سپاه با اين نظرات بيشتر موافق اند تا نظرات
احمدی نژاد و حاميان وی. حاميانی که بموجب برخی شواهد، از شمار
آن ها- بويژه در ميان فرماندهان سپاه- کاسته شده است.
از جانب ديگر و با توجه به رابطه نزديکی که لاريجانی با رهبر
دارد، فرازهائی از سخنان وی را که در ادامه می خوانيد می توان
نوعی تجديد نظر در حمايت از سياست های تفرقه افکن دولت در دو
سال اخير و رويکردی تازه به مسائل کشور و جستجوی وحدت ملی به
جای ايجاد وحشت ملی قلمداد کرد.
سخنرانی و بخش پرسش و پاسخ لاريجانی مفصل است و ما از مجموعه
آن، گزارش زير را استخراج کرده ايم که حاوی نکات جديدی است که
در هفته های اخير در مجامع و مصاحبه های مختلف از جانب
لاريجانی مطرح نشده بود. طرح اين ديدگاه ها، حتی اگر با هدف
تبليغ برای انتخابات آينده رياست جمهوری نيز باشد، دارای اهميت
است و نبايد به صرف اينکه از دهان لاريجانی بيرون آمده و يا
تبليغی است برای رقابت با احمدی نژاد در انتخابات آينده رياست
جمهوری از کنار آن گذشته و چشم بر آن ببنديم. بويژه اينکه، بخش
مهمی از جناح راست جمهوری اسلامی – به شمول روحانی و غير
روحانی- علی لاريجانی را کارگزاری ورزيده می دانند و خود او
نيز طی دو سال اخير و در کنار دار و دسته ای که احمدی نژاد
دور خود جمع کرده و يا دار و دسته ای که احمدی نژاد را جلو
انداختند می تواند به شناخت های جديد دست يافته باشد.
گزارش خلاصه شده سخنرانی و پرسش و پاسخ لاريجانی را می خوانيد:
«... وزير دفاع آمريكا چند روز پيش- با بزرگنمائی خطر موشکی
ايران- از ايجاد
سپر دفاع موشكی
در منطقه سخن گفت.
اين تئوری برای سركيسه كردن
كشورهای منطقهای است. می خواهند نگرانی تصنعی را دامن بزنند و
از منابع منطقه استفاده كنند. آنها میخواهند به اين بهانه ها برای مدتی طولانی در عراق
بمانند.
ذهنهای قوی در كشور، بايد هميشه شرايط را رصد كنند؛ چرا كه
دردسرسازی
آمريكايیها خاتمه نيافته است،
بايد با عقلانيت و تدبير و توجه به ظرفيتهای داخلی و خارجی
مسير خود را ادامه
دهيم. وقتی حريف آن قدر به ما نزديك میشود كه میگويد بايد
سپر موشكی در برابر ايران در منطقه ايجاد شود به همان ميزان بايد بر روی
تحركاتمان
تمركز كنيم. جريانات داخلی بايد روی پارادايم
وحدت ملی
تمركز كنند؛ چرا كه اين به نفع كشور است. اين
جريانها ممكن است اختلافاتی داشته باشند و در زمانهايی بروز
كند. معتقدم كشور ما اگر بتواند تئوری
دولت وحدت ملی
را دنبال كند موثر خواهد بود.
شايد در اين باره احتياجی به قانون باشد كه همه جريانات سياسی متناسب با ميزان حضورشان در
ميان مردم در اداره
امور كشور سهم داشته باشند. اين مساله به بهتر اداره شدن كشور
كمك میكند. البته
اين ديدگاه مقداری سليقهای است، اما فكر میكنم میتوانستيم
در دوران
گذشته
هم اين مساله را داشته باشيم، اما امروز ضرورت اين موضوع بيشتر احساس
میشود.
ايجاد دولت وحدت ملی و مشاركت احزاب در اداره امور كشور به طور قانونی ملزومات خاص خود و سازماندهی
نهادهای اجتماعی را
میطلبد.
معتقدم جريانهای حزبی و تشكيلاتی در كشور قوام پيدا
نكردهاند، بلكه به مناسبتهای مختلف رشد پيدا كرده و دوباره افول كردهاند، اگر اين جريانات انسجام يابند و مانيفست دقيقی
برای معرفی خود و
سياستهايشان داشته باشند میتوانند حضور گسترده و موثرتری را
داشته باشند.
هر چه مسايل و مشكلات اقتصادی حل و نياز های مردم برطرف شود
مشكلات ما در عرصه بينالملل نيز راحت تر حل میشود.
آنها
(غرب) مسايل داخلی ما را رصد میكنند و به محض اينكه مشكلات اقتصادی را رصد کردند برای فشار
به ما تلاشهايشان را
گسترش می دهند. لذا بايد استراتژی خود را به سمت
كاهش مسايل داخلی
به كار بگيريم.
برای حفظ استقلال و صيانت از فكر دموكراتيك در كشور بايد توجه خاص به مسايل كشور داشت ضمن
اينكه محور بايد مقاومت
باشد.
همزيستی با امريکا
آمريكا پس از اشغال عراق جز وزارت نفت همه وزارت
خانههای اين كشور را منحل كرد؛ ضمن اينكه امروز نيز قانون نفت
را به عراق برده
است.
اگر رويكرد آمريكايیها تغيير بكند و بدنبال دردسر در منطقه
نباشند میتوان با آنها نيز
منافع مشترك
تعريف كرد.
تبليغات انتخاباتي
لاريجانی در پاسخ به سئوالی درباره جنگ روانی اصلاح طلبان در
آستانه انتخابات مجلس
و نيز صدور قطعنامه سوم عليه ايران گفت:
نبايد به هم متلك بگوئيد؛ مسايل امنيت ملی را نبايد با مسايل داخلی يكی كنيد. اين به ضرر نظام
است.
اصلاح طلب و اصول گرا
در جهت حفظ منافع ملی كار میكنند. عقلای اين گروهها میفهمند و افراد
خبرهای هستند. مناقشات
انتخاباتی طبيعی است ولی نبايد با امنيت ملی سايش ايجاد كند.
برگزاری
انتخابات پرشور و سالم و نيز مخدوش نشدن برخی دستآوردهای ملی به نفع كشور است. در شرايط فعلی
بهتر
است كه
برخی اشتباهاتی
كه تاكنون مرتكب شدهايم محل نزاع قرار نگيرد؛ چرا كه اين
مساله باعث بروز حركتهای پوپوليستی میشود.
هر كس كه قانون اساسی و چارچوب نظام
را قبول دارد و بر اساس آن حركت میكند میتواند برای كشور
مفيد باشد.
اطلاعات جاسوسی در گزارش منتشر در امريکا
خودشان توضيح دادند که از طريق شنود تلفنی اين
اطلاعات
را كسب كردند. البته دروغ میگويند و از راههای ديگر اين
اطلاعات را
گرفتهاند.
وقتی فردی كار استراتژيك انجام
میدهد بايد مواظب باشد كه چنين جاسوسی هايی صورت نگيرد.
آينده جهان
آمريكايیها روی مساله چين بسيار متمركزند، چون چين آينده
مهمی دارد و به اعتقاد بسياری از كارشناسان ظرف 10 سال آينده
يكی از ابر قدرتهای جهان خواهد شد.
روسيه نيز از فضای پس از فروپاشی
شوروی درآمده و ظرفيت مهمی در صحنه بينالمللی است. ما با هم
منافع مشترك داريم
و اختلافاتی را نيز با آنها شاهديم. در اين بين نبايد يك چيز
را از نظر دور بداريم.
اين که روابط بايد با اتحاديه اروپا نيز
چنين باشد و در تمامی نقاط جهان بايد به دنبال نقاط مشترك
باشيم.
خروج از ان.پی.تی و انتخاب راه كره شمالی غلط است و 100 درصد
با آن مخالفم؛ چرا كه معتقدم
اگر اين پيمان درست اجرا شود به نفع صلح جهانی است.
رفتار ما با كره شمالی متفاوت است.
كره
شمالی بدنبال سلاح بود اما ما بدنبال آن نيستيم و آن را كار پر
اهميتی برای كشور نمیدانيم چرا كه مخل امنيت روانی جهان است.
در مورد پيوستن به سی.تی.بی.تی (پروتكل الحاقی) جای بحث است. بايد در اين خصوص ابعاد مختلف را در نظر گرفت.
تغييرات در کابينه احمدی نژاد
اين كه در كشور تغييرات پی در پی وجود داشته باشد
چيز جالبی نيست و بنظر من اداره كشور به يك طمانينه نياز
دارد.
ضمنا احتمال تصويب قطعنامه سوم عليه ايران را زياد نمی دانم و فكر نمی كنم چنين شود. |