در دونوبت گذشته،
روسيه و چين در
ابتدا مخالف
تحريمها بودند اما پس از
گرفتن امتيازات
(خارج
كردن فعاليتهای روسيه درنيروگاه بوشهر از
شمول تحريمها، و دادن اجازه ويژه
به چين برای سرمايهگذاری در ايران
و عدم ممانعت از صادرات آن كشور به ايران) آنان
نيز نهايتا سوار قطار قطعنامه شورای
امنيت عليه ايران شدند.
برای قطعنامه سوم، کدام امتياز را خواهند گرفت تا از قطار
پياده نشوند؟
اگر كسی سخنان يا واكنش مقامات ارشد حكومت
آمريكا، از جورج بوش گرفته
تا كاندوليزا رايس و بالاخره رابرت
گيتس وزير دفاع آن كشور، در فرداي
انتشار
گزارش مقامات ارشد اطلاعاتی آمريكا
را مرور میكرد در شگفت میشد كه رئيسجمهور
محترم ايران چه نكتهای در اين
گزارش و انتشار آن ديدهاند كه از آن به عنوان
بزرگترين پيروزی ملت ايران در يكصد
سال اخير ياد كردند؟
جورج بوش
اعلام داشت كه اين گزارش چيزی را
در خصوص استراتژی رويارويی آمريكا در قبال
ايران تغيير نخواهد داد، چرا كه
مساله اصلی كه غنیسازی است همچنان پابرجاست.
رايس نيز به نوبه خود در ملاقاتش
با لاوروف،
همتای روسیاش در مسكو گفت كه اين
گزارش سبب میشود تا واشنگتن مجبور
شود
بر اصرارش به قدرتهای ديگر كه چندان
موافق تحريمهای جديدتر عليه ايران
نيستند بيفزايد. و بالاخره رابرت
گيتس در
كنفرانس امنيتی روز شنبه دربحرين (17 آذر)
كم مانده بود تا رسما به ايران
اعلان جنگ دهد.
در حاليكه همه چيز حكايت از جدی بودن عزم و
اراده آمريكا عليه
برنامه هستهای ما
مینمايد، اعلام اين نظر از سوی
احمدینژاد كه گزارش را
بزرگترين
پيروزی يكصد سال اخير ايران خواند،
همچنان در پردهای از ابهام
باقی میماند. قبل از اين گزارش،
بازرسان آژانس از جمله خود البرادعی بارها
گفته بودند كه هيچ شواهد و قرائنی
مبنی بر اينكه ايران به گونهای جدی از
مقررات آژانس تخطی نموده باشد وجود
نداشته و هيچ دليلی مبنی بر
اينكه ايران درصدد تهيه سلاح هستهای
باشد، وجود ندارد. گزارش مقامات
ارشد
اطلاعاتی آمريكا صرفا تاييدی بر
يافتههای آژانس بود. اگر قرار بود
تا
به صرف فقدان ادله و شواهد مبنی بر
عدم وجود فعاليتهايی كه حكايت
از
تمايل ايران به ساخت سلاح هستهای
نمايد، واشنگتن در خصوص
برنامههای هستهای ما كوتاه میآمد
كه مساله خيلی پيشتر از اينها بايد
فيصله میيافت، اما واقعيت آن است كه
مساله اساساً بر سر اينكه ايران
بدنبال
توليد سلاح هستهای است يا نه
نبوده بلكه بر سر مساله غنیسازی است.
از اظهارنظر رئيسجمهور شگفتانگيزتر،
ابراز خوشحالی برخی از
مسوولان
ديگر بود مبنی بر اينكه مقامات
روسيه از جمله وزير خارجه آن
اظهار
داشتهاند كه
"ما كه از ابتدا میگفتيم آمريكا
اشتباه میكند و
ايران
درصدد توليد سلاح هستهای نبوده و
فعاليتهای آن در چارچوب مقررات
آژانس
میباشد"
ايكاش مقامات ايرانی به جای به وجد آمدن از
اظهارات
آقای لاوروف، از ايشان میپرسيدند كه اگر
شما به راستی چنين اعتقادی داشتيد،
در آن صورت چگونه است كه در هر دو
باری كه پرونده ايران در شورای امنيت
مطرح شد، شما همراه با آمريكا عليه
ايران رای داديد؟ آيا رای شما
به
محكوميت ايران با علم و اطلاع از
بیگناهی ايران بود؟ در آن صورت آيا
حق با خانم رايس نيست كه میگويد اين
گزارش صرفا كار ما را قدری دشوارتر
خواهد نمود، ولی من اميدوار هستم كه
بتوانيم موافقت ساير اعضای 1+5
(يعنی روسيه و چين) را هم جلب
نماييم؟ به سخن ديگر، خانم رايس دارد
میگويد
كه اصل موضوع تحريمهای جديد عليه
ايران همچنان در دستور آمريكا
قرار دارد و فقط
ما (يعنی آمريكايیها) مجبور هستيم
"چانه" بيشتری با
ديگران (يعنی روسيه و
چين) بزنيم تا نهايتا اين بار نيز
(همچون دو نوبت
پيشين) موافقت آنان را جلب
نماييم. آنچه رايس نمیگويد آن است
كه در دو
نوبت گذشته
نيز روسيه و چين در
ابتدا مخالف تحريمما بودند اما پس
از
دادن برخی امتيازات به آنان (از جمله خارج
كردن فعاليتهای روسيه درنيروگاه
بوشهر از شمول تحريمها، يا دادن اجازه ويژه
به چين برای سرمايهگذاری در ايران
و عدم ممانعت از صادرات آن كشور به ايران) آنان
نيز نهايتا سوار قطار قطعنامه شورای
امنيت عليه ايران شدند.
ای كاش ايشان میتوانست دريابد كه
چرا ما اينقدر اصرار داريم تا چشمان
خود را روی برخی از واقعيات ببنديم؛
صرفا به واسطه بهرهبرداریهای سياسي
و برداشتهای مردمپسند از اتفاقات
بينالمللی. اتفاقا اعلام اين نظر كه
ايران قبلا درصدد
توليد سلاح هستهای بوده اما چهار
سالی میشود كه اين
كار را متوقف كرده از
جهاتی میتواند به زيان ما هم باشد.
نخست آنكه
ممكن است مخالفان ما در واشنگتن
اعلام كنند ممكن است روزی ايران
مجددا
اين كار را از سر بگيرد. بهعلاوه و
مهمتر از آن، شخصيتهايی كه به
دنبال حمله نظامی به ايران بودند،
از حالا به
بعد همه تلاشهايشان را در جهت سنگينتر كردن بار تحريمما
به كار خواهند گرفت، چرا كه مساله
حمله نظامی به تاسيسات ايران فعلا
تا مدتی به واسطه گزارش منتفی میشود.
هيچكس نمیگويد كه ما بدون مقاومت
تسليم خواستهها و اراده مخالفينمان
شويم اما مقاومت بر سر مواضع اصولی
يك بحث است و نديدن واقعيتها و يا
پررنگ كردن بیجهت برخی از آنها و
در عوض نديدن برخی ديگر، بحث ديگر.
مقامات امنيتی كه گزارش اخير را
منتشر ساختند بدون ترديد نه "فرشته"
بودند و نه اين كار را از روی
خيرخواهی خاصی برای ايران انجام دادند.
دستكم
بخشی از دليل انتشار اين گزارش نوعی احقاق حق برای خودشان و
يا
انتقامگيری از جورج بوش بود. آنان
در خصوص عدم وجود تسليحات هستهای در
عراق، گزارشهای كاملی به جورج بوش
داده بودند، معذلك اوعلیرغم
اطلاعاتی كه به وی داده شده بود،
برای از بين بردن تسليحات هستهای عراق
به آن كشور حمله كرد. بسياری از
مردم آمريكا پيدا نشدن تسليحات هستهای در عراق را پس از اشغال
آن كشور ناشی از دادن اطلاعات غلط از سوی همين
مقامات به جورج بوش میپنداشتند. در
حالی كه آنان صراحتا به بوش گفته
بودند در عراق نه سلاح هستهای
وجود دارد و نه صدام به گونهای جدی به
دنبال توليد سلاحهای پيشرفته
كشتارجمعی میباشد. انگيزه ديگر اين
مقامات
آن بود تا داستان عراق يك بار ديگر
در ايران اتفاق نيفتد. از اين
بابت تندروهای واشنگتن از انتشار
اين گزارش به خشم آمدند، چرا كه عملا
بهانه حمله به ايران از
آنان گرفته شد.
میماند اين نكته: حكايت
دموكراسی، حكايت جالبی است. چقدر
احتمال
دارد كه روزی روزگاری در ايران،
مقامات اطلاعاتی ايران گزارشی را
منتشر نمايند
كه 180 درجه خلاف اعتقاد
حكومت باشد؟ |