“حسن عباسی” استاد راهبری دانشگاه امام حسین سپاه پاسداران نیز
در16 آذر امسال از جمله سخنرانان دانشگاه ها بود. گروهی بدعوت
انجمن های اسلامی و گروهی به دعوت بسیج دانشجوئی. خیلی ها،
خیلی حرف ها امسال، در هفته 16 آذر زدند. مهم نیست که چه کسی
دعوت کرده بود و یا سابقه اش چه بود. مهم این بود که خیلی
نظرات جدید از دو طیف راست و چپ و میانه و اصلاح طلب و غیر
اصلاح طلب طرح شد. بیان این دیدگاهها نشان داد که بسیاری از
برگماری ها و برکناری ها، عزل و نصب های نظامی، جدل های مجلسی،
کشاکش های انتخاباتی، ریشه درهمین نظرات جدید دارد.
دکتر عباسی مدتی غایب بود. دربسیاری از محافل گفته می شد که
جزو دستگیر شدگان اربیل عراق بوده است. حتی متن نامه ای پخش شد
که ظاهرا پدرش نوشته و از مقامات عالیه نظام خواهان پیگیری وضع
او شده بود. برخی رادیوهای فارسی زبان نیز به این نامه اشاره
کردند. این گمان را نه تنها غیب دوران اخیر او، بلکه در صحنه
حاضر نشدنش برای دفاع از دولت نظامی احمدی نژاد تشدید کرده
بود. این که در جمع دستگیر شدگان اربیل بوده یا نه؟ جزو آزاد
شدگان اخیر در جریان مذاکره با امریکائی ها در عراق بوده یا
خیر؟ اصلا دستگیر شده بود یا نه؟ غیبتش به چه دلیل بوده؟
همه اینها مهم هست، اما نه باندازه سخنانی که او امسال در
مراسم 16 آذر گفت. اهمیت این سخنان در آنست که نشان میدهد در
میان فرماندهان سپاه و تئوری پردازان دانشگاه سپاه پاسداران
نیز دیدگاه های نوینی شکل گرفته است. چنان شکل گرفته که بیان
نیز می شود. سخنان دوران اخیر علی لاریجانی نیز که چندین بار
بر ضرورت تشکیل "دولت وحدت ملی" پا فشاری کرده، همین اهمیت را
دارد. همچنان که سخنرانی ها ونقطه نظرات جدید سرلشکر رحیم صفوی
درسخنرانی هائی که در دانشگاه ها و مجامع می کند و تحلیل هائی
با زاویه نسبت به تحلیل های رسمی فرماندهان سپاه و مقامات
کلیدی جمهوری اسلامی ارائه می دهد. بویژه در باره ترک خوش
خیالی پیرامون خطر امریکا.
بدین ترتیب، جدال بر سر انتخابات آینده مجلس و متعاقب آن
انتخابات ریاست جمهوری، این بار فقط میان موتلفه اسلامی و
مشارکت، کارگزاران و اعتماد ملی، جامعه روحانیت مبارز و مجمع
روحانیون مبارز و احزاب فصل انتخابات نیست، بلکه این بار ماجرا
کش دار تر و عمیق تر از دفعات گذشته است و پای نیروهای نظامی
نیز درمیان است. چنان که بر سر جهت گیری انتخاباتی بسیج نیز
بحث است.
این مقدمه برای درک دلیل انتشار و اهمیت سخنان حسن عباسی،
ضرورت داشت. حالا گزارشی را که "محمدرضا.ق" از این سخنرانی
نوشته بخوانید. ما بخش نقل قول های عباسی را با متن کامل
سخنرانی حسن عباسی نیز مقایسه کردیم و تائید می کنیم که
نویسنده سلامت نقل قول ها را نیز حفظ کرده است.
گزارش:
« در اعلامیه یک نشست دانشجویی به مناسبت روز
دانشجو، صرفنظر از این که میزبان وی بسیج باشد یا انجمن، به
خودی خود
کافیست تا آدمهای سیاست دوستی مثل من، تمام کلاسها و فعالیت
های فوق برنامه
شان را برای شرکت در سخنرانی وی، تعطیل کنند.
دکتر عباسی آرام آرام وارد مقوله سیاست شد. وی در ادامه مکتب
“روند
گرایی” را به عنوان الگوی مطلوب اداره جامعه معرفی کرد. به
گفته وی، این
مکتب بطور کلی از سه بخش نظرگرایی، عمل گرایی و نهاد گرایی
تشکیل شده است.
از نظر وی دولتی موفق است که هر سه بخش فوق را داشته باشد. سپس
به بررسی
عملکرد سه دولت گذشته پرداخت.
عباسی دولت سازندگی را دولت عمل گرا دانست. به اعتقاد وی چون
این دولت
عنان خویش را به دست جمعی از تکنوکراتها سپرده بود، نتوانست
آنطور که باید
موفق باشد.
وی آنگاه، به دولت اصلاحات پرداخت. به اعتقاد وی دولتمردان
اصلاح طلب،
مجموعه ای از اندیشمندان بدون عمل بودند که بعضا تئوری هایی را
(صرف نظر
از مثبت یا منفی بودن این تئوری ها) تعریف می کردند بدون آن که
به آن عمل
کنند.
بحث دکتر عباسی در ادامه به دولت نهم رسید. وی دولت نهم را
دولتی
عملگرا و شدیدا سخت کوش، اما فاقد پشتوانه تئوریک دانست. به
اعتقاد وی
دولت نهم در یک کلام “نمی داند چه می کند”. این جا بود که
شنوندگان از این
سخنان وی کمی شگفت زده شدند. وی حتی در یک جمله اظهار داشت:
“اگر دولت نهم
به همین روش جلو برود کارش بجایی خواهد رسید که مثل روسای دو
دولت سازندگی
و اصلاحات، رئیس دولت عدالتخواه در آینده، تنها فردی باشد که
از عملکرد
گذشته دولت مطبوعش دفاع کند.”
عباسی در ادامه دولت نهم را با یک مثال، با دولت اصلاحات
مقایسه کرد
.
وی دولت اصلاحات را به مینی بوسی با هفتاد نفر جمعیت (به
نمایندگی از
جمعیت ایران) تشبیه کرد که با چراغ
هایش افق های نسبتا مطلوبی را ترسیم می
کند بدون آنکه به سمت آن افق ها حرکت کند. در عوض دولت نهم را
بمثابه مینی
بوسی دانست که با چراغ خاموش با سرعت تمام مشغول پیشروی است
بدون آنکه
بداند کجا می رود و چه بسا به پرتگاه و دره نیز برسد!
او بعنوان مثال، “سهام عدالت” را مطرح نمود و گفت: این که می
گویم دولت
هشتم تئوری داشت و دولت نهم پشتوانه تئوریک ندارد به این دلیل
است که
مثلا، ده ها کتاب در مورد مفاهیمی چون آزادی و جامعه مدنی در
دولت قبلی به
چاپ رسید. شما می توانید یک کتاب صد صفحه ای در مورد “سهام
عدالت” پیدا
کنید؟ دولت نمی تواند جزوه ای در اختیار دانشگاهیان قرار دهد
تا دانشجویان
و ما بنشینیم در مورد آن بحث کنیم؟
دکتر عباسی ضمن “حیله” دانستن گزارش نهادهای امنیتی آمریکا،
حمله به
ایران را تقریبا منتفی دانست. وی نارضایتی مردم و مشکلات جامعه
را بسیار
خطرناک تر از حمله آمریکا خواند و اظهار داشت: “من اگر خطر
حمله به ایران
را 1 بدانم، خطر نارضایتی و فشارهای اقتصادی بر مردم را 90 می
دانم.”
وی افزود، آمریکا به آرامی فشار را از پرونده هسته ای ایران کم
خواهد
کرد و بجای آن به مسائل جدیدی خواهد پرداخت. موضوع بعدی فشار
غرب، پس از خاتمه نسبی مسئله هسته ای، مسئله موشکی ایران است.
غرب بدنبال آنست که توان موشکی را که می تواند سبب پا گذاشتن
ایران
بر فضا بشود، از ما بگیرد. شما
خودتان را از الان آماده کنید برای گفتن
این که اگر انرژی هسته ای حق مسلم شماست، داشتن سیستم پیشرفته
موشکی نیز
حق مسلمتان است.
عباسی سپس مخالفت خود را با هر
گونه برخورد قضایی با دانشجویان اعلام کرد و گفت: شما همگی
فرزندان ما
هستید. ما با شما هیچ مشکلی نداریم. برخورد قضایی و دادگاهی
اصلا کار
درستی نیست. اکبر گنجی الان کجاست؟ ما نمی توانستیم از پتانسیل
وی بهتر
استفاده کنیم؟ ما گنجی را از دست دادیم.
این افتخار نظام است که در قشر دانشجو تا این حد تنوع
اندیشه و تضارب آرا وجود دارد. منتها یک شرط دارد و آن اینست
که هر گونه
وابستگی فکری و اقتصادی خود به دشمنان ملت را نفی کنید.
اگر در میان شما کسانی باشند که با دشمنان ایران همکاری
کنند، بطور طبیعی این مسئله برای دستگاههای امنیتی نظام نگران
کننده است و
واکنش تند آنها را در پی دارد. این نمی شود که شما امروز
شعارهای اینچنین
بدهید و چند سال بعد امثال افشاری و سازگارا از میان شما در
بیایند و دست
همکاری با کثیف ترین دشمنان ایران بدهند. شما باید این وابستگی
را کاملا
نفی کنید. اگر شما مثلا بیانیه ای بدهید و
استقلال خود را رسما از بیگانه
اعلام کنید، من به شما قول می دهم که خودم با حداکثر توان در
اندیشه سیاسی
به شما کمک خواهم کرد.
این عجیب است که برخی از همفکران شما به
مکاتب لیبرالیسم و مارکسیسم پیوسته اند. هیچ جنبش دانشجویی در
هیچ کجای
جهان تفکر لیبرالیستی ندارد. همه بر ضد امپریالیسم هستند.
آنوقت برخی از
دانشجویان ما پرچم دفاع از امپریالیسم برداشته اند. یا به تفکر
متحجرانه
مارکسیستی که در همه جا منسوخ شده، متوسل شده اند!
شما الان حرف از چند دانشجوی زندانی می زنید. من خودم تا الان
چهارده بار دادگاهی شده ام. هیچ کدام از این چهارده بار با هیچ
رسانه
بیگانه مصاحبه نکرده و خوراک تبلیغاتی دست آنها نداده ام.
چگونه است که تک
تک اعضای خانواده دانشجویانی که به قول شما زندانی شده اند، هر
ساعت با
تمامی شبکه های ماهواره ای نظیر صدای آمریکا مصاحبه می کنند؟
چگونه است که
شما اینها را زیر فشار و شکنجه می دانید، در حالی که همین
زندانیان از
داخل زندان بیانیه و نامه و حتی کتاب مانیفست جمهوری خواهی می
نویسند و
چندی بعد کتابشان چاپ هم می شود! شما باید برای رسیدن به هدف،
از خودتان
بگذرید و به مردم فکر کنید. کمی وارد دردهای عمومی جامعه
بشوید. برای کمک
به زندانیان غیر سیاسی هم دست به کار شوید. صندوق خیریه بزنید
تا زندانیان
دیه و مهریه و… هم از کمک شما استفاده کنند. در آنصورت من هم
در کنار شما
خواهم بود.
بخش پایانی این جلسه چهار ساعته، پرسش و پاسخ بود. همانطور که
پیش بینی
می کردم، عمده سوالات از سوی دانشجویان بسیجی طرح شده بود. از
آنجایی که
بسیج دانشجویی، به عنوان بازوی احمدی نژاد در دانشگاه، میزبان
دکتر عباسی
بود، شاید کسی فکر نمی کرد صحبت های وی با
انتقادات اینچنین شفاف از دولت
نهم همراه باشد.
اکثر سوالات حاوی دفاع از دولت نهم تحت لوای جملات رهبری بود.
یکی گفت
رهبری دولت نهم را مورد اعتماد خوانده، پس چرا شما از آن
انتقاد می کنید؟
دیگری پرسید، رهبری بارها از عملکرد دولت نهم دفاع کرده، پس
انتقاد شما
برای چیست؟ شخص دیگری گفت که رهبری روی کار آمدن دولت نهم را
“معجزه
”
دانسته، پس چرا شما عملکرد آن را زیر سوال می برید؟ سبک اکثر
سوالات به
همین منوال بود.
دکتر عباسی به این سوالات نیز پاسخ بسیار جالبی داد. وی گفت،
اولا
رهبری از همه دولت
ها و روسای جمهور پیشین نیز دفاع کرده است. ثانیا، این
که ایشان یکجا از عملکرد یک دولت دفاع کرده اند به معنای تعطیل
شدن مبحث
انتقاد نیست. آنچنان که خود ایشان به عملکرد این دولت و دولت
های گذشته نیز
در برخی مسائل انتقاداتی داشته اند. ما باید کاری کنیم که
همانطور که
رهبری روی کار آمدن دولت نهم را معجزه دانسته اند، کارنامه
دولت نهم و
پایان کار آن نیز مانند معجزه، خوب و بیاد ماندنی باشد.
سالها هر زمان می خواستیم به آقای هاشمی انتقاد کنیم، چند
نفر مثل شما می گفتند که چرا به هاشمی انتقاد می کنید؟ مگر آقا
نفرموده
اند که هیچ کس برای من هاشمی نمی شود؟ این دیدگاه درست نیست و
باید چراغ
انتقاد را روشن نگه داشت.
سئوالی رسید که سخنران را سخت عصبانی کرد. شاید اینچنین از
کوره در رفتن حسن عباسی را بتوان تنها
نقطه ضعف صحبت های وی برشمرد. نقطه ضعفی که به نظر من، در
آینده نیز، همچون
گذشته کار دست وی خواهد داد.
سوال اینگونه نوشته شده بود: این
که دولت شما را تحویل نگرفته دلیل نمی شود که اینطور نسبت به
آن کینه ورزی
داشته باشید.
عباسی نویسنده سوال را مثال یک “متحجر مقدس مآب” دانست و گفت:
از شما
دانشجویان می خواهم حتما سی صفحه آخر کتاب ولایت فقیه امام
خمینی را
بخوانید تا ببینید آن بزرگوار از دست این متحجرین چه کشیده است.
کار کردن در این
دولت افتخار است؟ خوب است که شما وزیر دولت بشوی بعد اینگونه
بیرونت کنند؟
این رفتار دولت خیلی خوب است که من نسبت به آن کینه بورزم؟
همه جای دنیا مرا تئوریسین دولت می دانند. با این که ارتباط
کاری با دولتمردان ندارم اما خیلی ها در خارج از مرزها عملکرد
دولت را با
پشتوانه تئوریک من قلمداد می کنند؛ آنوقت شما می گوید دولت
تحویلمان
نگرفته؟
اگر این حرف را این چند دانشجوی معترض به من می زدند دستشان را
می بوسیدم.
اما
اکنون که یک به اصطلاح حزب اللهی این تهمت را زده من هرگز وی
را نمی
بخشم.
|