در روزهای اخیر اخبار مربوط به حمله احتمالی امریکا به تاسیسات
نظامی واتمی ایران آشکارا کاهش یافته است. احمدی نژاد نیز شب
گذشته در گفتگوی مستقیم خود که از برنامه اول سیمای جمهوری
اسلامی پخش شد پرونده اتمی را بسته و حمله را منتفی اعلام کرد.
با این همه، نشانه هائی در خیابان های تهران دیده می شود،
تصمیماتی از جانب دولت گرفته می شود و سخنرانی هائی پخش می شود
که نفی کننده هر دو مسئله بالاست. اگر این نشانه ها و تصمیات
به نوعی آمادگی برای شرایط جنگی باشد، باید حدس زد حکومت
اطلاعات محرمانه ای درمورد حمله غافلگیرانه به ایران دراختیار
دارد و یا در تدارک فرصتی جهت اعلام آن پیشرفت اتمی است که با
واکنش های سنگین جهانی روبرو خواهد شد. جز هیچ حدس و گمانی
متصور نیست.
استقرار نیروهای ویژه در میادین و چهار راه های پر رفت و آمد
تهران در روزهای گذشته، با آنکه تحت عنوان مرحله تازه امنیت
اجتماعی و برخورد با بدحجابی عنوان شده بود، به گونه ای به خود
آریش نظامی داده اند که با حجاب و بد حجابی ارتباطی ندارد. نه
فقط سخنگوی دولت و قوه قضائیه اعلام کرده اند با برخوردهای تند
و غلط در طرح امنیت اجتماعی مخالف اند، بلکه قبل از اعلام این
مخالفت نیروی های ویژه مستقر در میادین و چهار راه ها کمتر
بقول معروف به خانم ها " گیر" می دهند، درحالیکه شمار این
نیروها و پاسگاه های چوبی آنها بیشتر شده است. وضع به گونه
ایست که آنها منتظر آینده اند، نه مراقب اوضاع کنونی!
رفتاری که با دانشجویان در هفته 16 آذر شد نیز نشان می دهد،
بیش از آنکه نگران مراسم 16 آذر باشند در پی چنگ و دندان نشان
دادن برای آینده اند. برخورد با فعالان زن نیز همینگونه
ارزیابی می شود. آینده آبستن چه حوادثی است؟
اگر خطر خارجی مطرح نباشد، لابد برکناری ضربه ای احمدی نژاد و
خنثی سازی واکنش نیروهای شبه نظامی طرفدار او در دستور کار
است، والا تقلب در انتخابات هم نیازمند این قشون کشی به خیابان
ها نیست. یورش و دستگیری چند ده فعالی سیاسی مشارکتی و یا ملی
مذهبی نیز نیازمند این صحنه آرائی ها نیست.
این برداشت و ارزیابی را، سخنرانی روز گذشته یگانه سرلشکر
قدیمی و پاسدار"فیروزآبادی" رئیس ستاد کل نیروهای مسلح در
مراسم معارفه سرتیپ از دولت به قوای مسلح بازگشته
"محمدباقرذوالقدر" تاحدودی کامل تر می کند. بویژه آنجا که گفت:
«ما از برادر پاسدار
ذوالقدركه فردی انقلابی است و از مردان بزرگ انقلاب و نعمتهای
بزرگ فرهنگ
انقلابی است برای كاری بزرگ دعوت کرده ایم. ایشان در طول
انقلاب مثل
سنگ زیرین آسیاب در فعالیتهای مهم حضورداشتند.
وقتی وزارت كشوردولت احمدینژاد از ایشان دعوت كرد، ایشان با
تواضع پذیرفت. امروزكه كشور نیازمند خدمت ایشان است از ایشان
دعوت كردیم
و مقام معظم رهبری هم در حكم ایشان تاكید كردند تا همه قوا با
ایشان
همكاری كنند.
انتصاب آقای ذوالقدر به عنوان
معاون ستادكل نیروهای مسلح در اموربسیج، به معنای كاهش مسوولیت
سپاه در بسیج نیست. انتصاب فرمانده کل سپاه بعنوان فرمانده
بسیج، تقویت بسیج است.
ستادكل نیروهای مسلح برای ارتش، سپاه
و نیروی انتظامی برنامهریزی میكند، راهبردهای مشخص را برای
نیروهای
مقاومت بسیج نیز مطرح خواهد كرد. آقای ذوالقدر در
ستادكل درجهت سیاستگذاری، هدایت عمومی و برنامههای بلند مدت
برای ارتش
دهها میلیونی و برقراری ارتباط اقشارمختلف با نیروی مقاومت
بسیج
برنامهریزی میكند.
معاونت
ستادكل در امور بسیج مانند
سایر معاونتها نیست؛ بلكه این معاونت مانند معاونت هماهنگ
كننده عمل
خواهدكرد. یعنی هرمعاونتی مسوولیت خود در بسیج را دارد و آقای
ذوالقدر
معاون هماهنگ كننده این معاونتها هستند. از سوی دیگر از هر
اداراه
وموسسه یك كارشناس و ارشد بسیج خواهیم داشت و آقای ذوالقدر
برای
هماهنگی آنها باید تشكیلاتی را سیاستگذاری کند.»
جدا از اینکه در این سخنرانی تلاش شده تا تضاد میان مسئولیت
های فرماندهی فرمانده کل سپاه و معاون بسیج در ستاد کل نیروهای
مسلح به نوعی لاپوشانی شود، نفس همین سخنرانی و ترسیم آینده
برای بسیج، معنائی جز "درانتظار حوادث بزرگ" می دهد؟
|