برگزاری چهارمين کنگره حزب اعتدال و توسعه،
پيش از آنکه کنگره يک حزب حکومتی باشد، نمايش صف آرائی های
سياسی در مجموعه کارگزاران و کاربدستان سه دهه اخير، با انگيزه
نجات ايران از گردابی بود که در آن قرار گرفته است. به اين
دليل، کنگره حزب اعتدال و توسعه، اعتباری بيش از برگزاری يک
کنگره حزبی يافت. در اين کنگره از تمام احزاب برای شرکت در آن
دعوت شده بود، از حمله موتلفه اسلامی، مشارکت، مجاهدين انقلاب،
مجمع روحانيون، کارگزاران، اعتماد ملی و.... که همه نيز اين
دعوت را پذيرفته و نمايندگانشان در آن حضور يافته بودند.
سخنران اصلی اين کنگره که به نوعی می خواست کنگره اتحاد احزاب
سياسی شناسنامه دار موجود در حاشيه و متن حاکميت باشد، هاشمی
رفسنجانی بود.
سخنان او را می تواند شناسنامه نقش
"اتحادی" حزب اعتدال وتوسعه ارزيابی کرد. او گفت:
«از ترکيب چهرههای حاضر در اين مراسم
بايد خوشحال بود. اين نشان میدهد
که ارادهای در نيروهای فعال سياسی کشور
ايجاد شده است تا در آستانه برگزاری
انتخابات مجلس هشتم کار درست را انجام
دهيم.
اگر در
مجلس هشتم مجمعی متشکل از برآيند
صحيح افکار مردم شکل بگيرد در اين
شرايط میتواند نجاتبخش و پيشبرنده
اهداف انقلاب و نظام باشد.
اما اگر
مجلس هشتم برآيند افکارعمومی نباشد بايد
نگران بود. من
از ترکيب مدعوين اين اجلاس چيزی
شبيه به همدلی در دوران پيش از انقلاب را
مشاهده میکنم. در آن زمان دانشگاه
وحوزه و بازار و همه اقشار ملت در جهت
اهداف انقلاب همراه شدند و امام
(ره) مانند يک هدايتگر هوشمند و مسلط اين
کشتی را در اقيانوس متلاطم کشور
هدايت کردند. با آن روش به نتيجه هم
رسيديم و آن سرمايه بزرگ مايه
پيروزی شد و تداوم انقلاب با حضور مردم و
همچنين دوران دفاع مقدس و سازندگی و
همه ادوار ديگر با مشارکت مردمی پيروزیهايی را رقم زد. در
آينده نيز اگر از اين روش بهره بگيريم انشاالله
موفق خواهيم شد.
من وقتی میبينم که در کنفرانس اخير
امنيت منطقه در
منامه، ايران حضور ندارد به فکر فروميروم
که چگونه بدون ايران امنيت منطقه
ايجاد میشود؟ چرا ستاره آن اجلاس
وزير دفاع آمريکا میشود و برای امنيت
منطقه تئوری می سازد. ما امروز در
منطقه به انسجام نياز داريم و البته در
داخل کشور
بيش از آن.
ما از نسلی هستيم که حوادث نيمقرن
اخير را ديدهايم و ناکامیها و
فراز و نشيبها را درک کرده و تجزيه و
تحليل نمودهايم. وقت آن رسيده است
که از دعواها و خشونتها و
متهمکردنها و بیتفاوتکردنها
دست برداريم. امروز در جامعه ما مديران
زبده و سرد و گرم چشيده فراوانند.
حيف است که شاهد باشيم در روزگاری که
دستمان خالی بود و چنين مديرانی را
در اختيار نداشتيم پيشرفت کرديم اما
امروز با وجود در اختيار داشتن چنين
نيروهايی خدای ناکرده عقبگرد کنيم.
آمارهای ارائه شده درباره تورم هشداردهنده
است. اعداد وارقام
ما را واردار به فکر کردن میکند. من از
همه نيروهای سياسی کشور حرف
میزنم. در اينجا بحث اصولگرا و
اصلاح طلب و مستقل و ميانهرو نيست.
همه
در يک کشتی نشستهايم و در يک اقيانوس
متلاطم حرکت میکنيم.
از
روزی که بوش پا به کاخ سفيد گذاشت و
محور شرارت را در دنيا تعريف کرد و با
گستاخی کشوری مظلوم و نجيب مانند
ايران را که خود قربانی تروريسم بوده در
اين محور قرار داد دانستيم که اين
قدرت مسلط جهانی به دنبال چيست. بعد هم
که طرح خاورميانه بزرگ از راه رسيد.
بحمدلله آنها در اجرای اين طرحها کم
و بيش شکست خوردهاند اما
اهداف آنان
باقی و اصرار و تلاششان جدی است.
بايد در اين باره تامل کرد.
به نظر
من درباره گزارش اخير امنيتی منتشره
در امريکا قدری افراط و تفريط شد. مسلم است که اين گزارش نفعی
برای آمريکا ندارد. بلکه به ضرر کاخ سفيد است. اينکه فکر کنيم
اين توطئه و
سناريويی در کار است به هيچ وجه با
معيارهای منطقی همخوانی ندارد. جز آنکه
شاهبيت اين گزارش آن است که ايران
سياست دستيابی به تسليحات هستهای را
در سال 2003 متوقف کرده است. اين
گزارش تاکيد می کند که قصد داشته
اما
کنار گذاشته است.
البته اين گزارش اعمال فشار بيشتر و
تجاوز
نظامی را برای آنها مشکل کرد. اما عمق کينه
آنان بيشتر و تلاش آنان عليه ايران افزونتر شده است.
امروز تلاش اروپا و
آمريکا برای اعمال تحريمها و
فشارها بيشتر شده است. معنای اين حرف اين
نيست که ما
سرمان را زير برف فرو ببريم و بگوييم که همه چيز گذشته
است.
بايد با احتياط
و تامل عمل کنيم. يکی از استفادههايی که میتوان از اين
گزارش به عمل آورد اين است که
در کشور فضای همدلی ايجاد شود.
من همه شما را دوست میدانم.
میتوان
با همدلی فضای انتخاباتی پرشوری داشت. هيچ مانعی ندارد که ما
همدل
باشيم و در عين حال هر جريانی نامزد خود را
معرفی کند. نامزدهايی که از
اين به بعد گمنام هم نيستند و آشنا
هستند. بايد مجلسی بسازيم که
تکيهگاهی برای نظام،احزاب و مردم باشد. برای ما 30
سال تجربه آنقدر درس دارد که
همگی اعتقاد به حضور مردم داشته
باشيم. خدا نکند روزی ملتی به بیتفاوتی درباره سرنوشت خود
دچار شود. بیتفاوتی بدترين خورهای است که میتواند به
جان ملتها بيفتد. يکی از نمونههای
بیتفاوتی در انتخابات جلوهگر
میشود.
نظام و انقلاب به جان مردم بستهاست. تنها
ممکن است
گاهی سوءمديريتها مردم را ناراحت کند.
میتوان با همدلی و همراهی خانواده
بزرگ انقلاب را متشکل و متحد کرد.
بايد دست از افراط و تفريط برداريم.
بايد به
سمت اعتدال رفت. اعتدال به معنای دست برداشتن از عقايد خود
نيست.
من اميدوارم در
ماههای سرنوشتساز منتهی به
انتخابات مجلس هشتم همدلیها و
همراهی ها باعث شود برگ زرين و افتخارآميز
ديگری در تاريخ انقلاب بگشاييم. از
ما که تجربه داريم جز اين هم توقع
نمیرود.
از همه
کسانی که
آمادگی دارند می خواهم در انتخابات به صحنه
بيايند. |